تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد8
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

1 - یک روایت مجعول

بسیاری از مفسران اهل سنت حدیث مجعولی از صحیح بخاری و مسلم و کتب دیگر از ((سعید بن مسیب)) از پدرش نقل کرده اند که هنگامی که مرگ ابو طالب نزدیک شد پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) بر او وارد گردید، در حالی که ابو جهل و عبد الله بن ابی امیه نزد او بودند، پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) به او فرمود: ای عمو! تو لا اله الا الله بگو که من به وسیله آن نزد پروردگار برای تو دفاع (و شفاعت) کنم، در این هنگام ابو جهل و عبد الله بن ابی امیه رو به ابو طالب کردند و گفتند: تو می خواهی از آئین (پدرت) عبد المطلب صرفنظر کنی؟ ولی پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) کرارا این پیشنهاد را به او کرد اما ابو جهل و عبد الله با همان بیان مانع او شدند، آخرین سخنی را که ابو طالب گفت این بود: ((بر آئین عبد المطلب))! و از گفتن لا اله الا الله خودداری کرد، در این هنگام پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمود من برای تو استغفار خواهم کرد، تا زمانی که از آن نهی شوم، در این هنگام آیه فوق (ما کان للنبی و الذین آمنوا...) نازل گردید.**تفسیر المنار و تفسیرهای دیگر از اهل تسنن.***

ولی نشانه های جعل و دروغ در این حدیث به چشم می خورد زیرا:

اولا مشهور و معروف در میان مفسران و محدثان این است که سوره برائت در سال نهم هجرت نازل گردید بلکه به عقیده بعضی این آخرین سوره ای است که بر پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) نازل شده است، در حالی که مورخان نوشته اند وفات ابو طالب در مکه و قبل از هجرت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) اتفاق افتاد!
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 158@@@
بخاطر همین تضاد روشن بعضی از متعصبان مانند نویسنده تفسیر المنار به دست و پا افتاده اند، گاهی گفته اند این آیه دو بار نازل شده است! یک بار در مکه، و یک بار در مدینه سال نهم هجرت! و با این ادعای بی دلیل به گمان خود خواسته اند تضاد را برطرف سازند.

و گاهی گفته اند ممکن است این آیه در مکه هنگام وفات ابو طالب نازل شده باشد بعدا به دستور پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) در سوره توبه قرار داده شده است، در حالی که این ادعا نیز کاملا عاری از دلیل است.

آیا بهتر نبود بجای این گونه توجیه های بی مدرک، در روایت مزبور و صحت آن تردید کنند؟.

ثانیا - شک نیست که قبل از مرگ ابو طالب خداوند در آیاتی از قرآن مسلمانان را از دوستی و محبت مشرکان نهی کرده بود - و می دانیم استغفار کردن یکی از روشنترین مصادیق اظهار محبت و دوستی است، با این حال چگونه ممکن است ابو طالب مشرک از دنیا برود و پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) سوگند یاد کند که من همچنان برای تو استغفار خواهم کرد تا خدا مرا نهی کند؟!

عجیب اینکه فخر رازی که به تعصب در اینگونه مسائل مشهور است چون نتوانسته است انکار کند که این آیه مانند بقیه سوره توبه در مدینه و در اواخر عمر پیغمبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) نازل شده است، دست به توجیه شگفت آوری زده و آن اینکه پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) بعد از مرگ ابو طالب تا زمان نزول سوره توبه همچنان برای او استغفار می کرد تا اینکه آیه فوق نازل شد و او را نهی کرد، سپس می گوید چه مانعی دارد که این امر برای پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) و مؤمنان تا آن زمان مجاز بوده باشد؟!

فخر رازی اگر خود را از قید و بند تعصب رها می ساخت به حقیقت متوجه می شد که امکان ندارد پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) در این مدت طولانی برای یک نفر مشرک استغفار کند در حالی که آیات فراوانی از قرآن که تا آن زمان نازل شده بود هر گونه
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 159@@@
مودت و محبت و دوستی را نسبت به مشرکان محکوم ساخته بود.**در سوره نساء که مسلما قبل از برائت نازل شده است در آیه 139 و در سوره آل عمران آیه 38 که آنهم قبل از برائت نازل گردیده صریحا از دوستی و ولایت کافران نهی شده است و در همین سوره توبه در آیاتی که قبل از آیه مورد بحث ما است خداوند صریحا به پیامبرش میگوید خواه برای آنها (کافران) استغفار کنی یا نکنی خدا آنها را نخواهد بخشید.***

ثالثا - تنها کسی که این روایت را نقل کرده ((سعید بن مسیب)) است و دشمنی او با امیر مؤمنان علی (علیهالسلام) معروف است، بنابراین هرگز نمی توان به گفتار او در باره علی (علیهالسلام) یا پدر و فرزندش اعتماد کرد.

مرحوم ((علامه امینی)) پس از اشاره به مطلب فوق سخنی از واقدی نقل می کند که قابل توجه است می گوید: ((سعید بن مسیب)) از کنار جنازه امام سجاد علی بن الحسین (علیهماالسلام) گذشت و بر آن نماز نگزارد (و با عذری واهی) از این کار صرفنظر کرد، اما هنگامی که به گفته ابن حزم از او پرسیدند آیا پشت سر حجاج نماز می خوانی یا نه گفت ما پشت سر بدتر از حجاج نماز می خوانیم!.

رابعا - همانگونه که در جلد پنجم همین تفسیر گفتیم شک نیست که ابو طالب به پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) ایمان آورد و مدارک و دلائل روشنی برای این موضوع ارائه دادیم و ثابت کردیم که آنچه درباره عدم ایمان ابو طالب گفته اند تهمتی بزرگ است که تمام علمای شیعه و گروهی از دانشمندان اهل تسنن مانند ابن ابی الحدید (در شرح نهج البلاغه) و قسطلانی (در ارشاد الساری) و زینی دحلان (در حاشیه تفسیر حلبی) به آن تصریح کرده اند.

و گفتیم یک محقق موشکاف با توجه به موج سیاسی مغرضانه ای که از حکام بنی امیه بر ضد علی (علیهالسلام) برخاست به خوبی می تواند حدس بزند که هر کس با آن حضرت ارتباط و پیوند داشت از این تعرض مغرضانه در امان نماند، در واقع ابو طالب گناهی نداشت جز اینکه پدر علی بن ابی طالب (علیهالسلام) پیشوای بزرگ اسلام
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 160@@@
بود، مگر ((ابوذر)) آن مجاهد بزرگ اسلام را به خاطر عشقش به علی (علیهالسلام) و مبارزه اش با مکتب عثمان مورد آنهمه اتهام قرار ندادند؟!

(برای اطلاع بیشتر از ایمان ابو طالب که در تمام دوران حیاتش حامی پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) و مدافع او بود و سر بر فرمانش داشت به جلد پنجم همین تفسیر صفحه 191 تا 198 مراجعه فرمائید)