تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد8
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

زکات عامل پاکی فرد و جامعه

در نخستین آیه مورد بحث اشاره به یکی از احکام مهم اسلام یعنی مسئله زکات شده است، و به عنوان یک قانون کلی به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) دستور می دهد که ((از اموال آنها صدقه یعنی زکات بگیر)) (خذ من اموالهم صدقة).

کلمه ((من)) که برای بیان ((تبعیض)) است، نشان می دهد که زکات همواره جزئی از مال را تشکیل می دهد، نه همه آن و نه قسمت عمده آن را.

سپس به دو قسمت از فلسفه اخلاقی و روانی و اجتماعی زکات اشاره کرده می فرماید ((تو با این کار آنها را پاک می کنی و نمو می دهی)) (تطهرهم و تزکیهم بها)

آنها را از رذائل اخلاقی، از دنیا پرستی و بخل و امساک پاک می کنی، و نهال نوعدوستی و سخاوت و توجه به حقوق دیگران را در آنها پرورش می دهی.

از این گذشته، مفاسد و آلودگیهائی که در جامعه به خاطر فقر و فاصله
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 118@@@
طبقاتی و محرومیت گروهی از جامعه به وجود می آید با انجام این فریضه الهی بر می چینی، و صحنه اجتماع را از این آلودگیها پاک می سازی.

و نیز همبستگی اجتماعی و نمو و پیشرفت اقتصادی در سایه اینگونه برنامه ها تاءمین می گردد.

بنابراین حکم زکات هم ((پاک کننده فرد و اجتماع)) است و هم نمو دهنده بذرهای فضیلت در افراد، و هم سبب پیشرفت جامعه، و این رساترین تعبیری است که درباره زکات می توان گفت: از یکسو آلودگیها را می شوید و از سوی دیگر تکامل آفرین است.

این احتمال نیز در معنی آیه داده شده که فاعل ((تطهرهم)) زکات باشد، و فاعل تزکیهم پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) بنابراین معنی آیه چنین خواهد بود: زکات آنها را پاک می کند، و به وسیله آن تو آنها را پرورش می دهی، ولی اظهر این است که فاعل در هر دو، شخص پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) می باشد همانگونه که در آغاز معنی کردیم، هر چند از نظر نتیجه تفاوت چندانی میان این دو تعبیر وجود ندارد.

سپس اضافه می کند ((هنگامی که آنها زکات می پردازند برای آنها دعا کن و به آنها درود بفرست)) (و صل علیهم).

این نشان می دهد که حتی در برابر انجام وظائف واجب باید از مردم تشکر و تقدیر کرد، و مخصوصا از طریق معنوی و روانی آنها را تشویق نمود، لذا در روایات می خوانیم هنگامی که مردم زکات خود را خدمت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) می آوردند پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) با جمله اللهم صل علیهم به آنها دعا می کرد.

بعد اضافه می کند ((که این دعا و درود تو مایه آرامش خاطر آنهاست)) (ان صلاتک سکن لهم).

چرا که از پرتو این دعا رحمت الهی بر دل و جان آنها نازل می شود، آنگونه
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 119@@@
که آنرا احساس کنند، بعلاوه قدردانی پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) و یا کسانی که در جای او قرار می گیرند و زکات اموال مردم را می پذیرند، یک نوع آرامش روحی و فکری به آنها می بخشد، که اگر ظاهرا چیزی را از دست داده اند بهتر از آن را بدست آورده اند.

جالب اینکه تا کنون نشنیده ایم که ماموران وصول مالیات موظف باشند از مردم تشکر کنند، ولی این دستور به عنوان یک حکم مستحب در برنامه های اسلامی روشنگر عمق جنبه های انسانی در این دستورها است.

و در پایان آیه به تناسب بحثی که گذشت می گوید: ((خداوند شنوا و دانا است)) (و الله سمیع علیم).

هم دعای پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) را می شنود، و هم از نیات زکات دهنده گان آگاه است.

در اینجا به چند نکته باید توجه کرد:

1 - از شان نزولی که برای آیات گذشته ذکر کردیم به خوبی روشن می شود که این آیه پیوند نزدیکی با آیه قبل و مسئله توبه ((ابو لبابه)) و یارانش دارد، زیرا آنها به شکرانه قبول توبه هایشان اموال خود را نزد پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) آوردند و او تنها قسمتی از آن را برگرفت.

اما این شان نزول هیچگاه منافات با این ندارد که آیه بیان یک حکم کلی و عمومی در مورد زکات اموال بوده باشد، و اینکه بعضی از مفسران تضادی میان این دو پنداشته اند درست نیست، همانگونه که در سایر آیات قرآن و شان نزولها کرارا گفته ایم.

تنها سؤالی که در اینجا باقی میماند این است که طبق روایتی پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم)
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 120@@@
یک سوم اموال ابو لبابه و یارانش را پذیرفت، در حالی که مقدار زکات در هیچ - مورد یک سوم نیست، در گندم و جو و خرما و مویز گاهی یک دهم و گاهی یک بیستم است، و در طلا و نقره تقریبا 5 2 درصد می باشد، و در چهار پایان (گاو و گوسفند و شتر) نیز هرگز به یک سوم نمی رسد.

اما این سؤال را می توان چنین پاسخ گفت که: پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) مقداری از اموال آنها را به عنوان زکات و مقدار اضافی را تا ثلث، به عنوان کفاره گناهانشان، پذیرفت.

بنابراین پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) زکات واجب آنها را گرفته و مقداری از آن بیشتر را برای پاکسازی از گناهانشان پذیرفته است که مجموع هر دو، به یک سوم می رسیده است.

2 - دستور ((خذ)) (بگیر) دلیل روشنی است که رئیس حکومت اسلامی می تواند زکات را از مردم بگیرد، نه اینکه منتظر بماند که اگر مایل بودند خودشان بپردازند و اگر نبودند نه.

3 - جمله ((صل علیهم)) گر چه خطاب به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) است ولی روشن است که یک حکم کلی را بیان می کند (زیرا قانون کلی این است که احکام اسلام میان پیامبر و دیگران تفاوتی ندارد و ویژگیهای پیامبر از نظر احکام باید با دلیل خاص ثابت شود).

بنابراین متصدیان امور بیت المال در هر عصر و زمان می توانند با جمله (اللهم صل علیهم) به زکات دهنده گان دعا کنند.

با این حال تعجب در این است که بعضی از متعصبان اهل سنت صلوات را برای آل پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) مستقلا جائز نمی دانند، یعنی اگر کسی بگوید (اللهم صل علی علی امیر المؤمنین) یا (صل علی فاطمه الزهراء) ممنوع می شمرند، در حالی که ممنوع بودن اینگونه دعا دلیل می خواهد نه جواز آن، بعلاوه همانگونه
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 121@@@
که در بالا گفتیم قرآن صریحا اجازه می دهد که درباره افراد عادی چنین دعائی شود، تا چه رسد برای اهل بیت جانشینان پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) و ولی، چه می توان کرد که تعصبها گاهی جلو فهم آیات قرآن را نیز می گیرد.

و از آنجا که بعضی از گنهکاران مانند متخلفان جنگ تبوک به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) اصرار داشتند که توبه آنها را بپذیرد در دومین آیه مورد بحث به این موضوع اشاره می کند که پذیرش توبه کار پیامبر نیست.

((آیا آنها نمی دانند که تنها خداوند توبه را از بندگانش می پذیرد (ا لم یعلموا ان الله هو یقبل التوبه عن عباده) نه تنها پذیرنده توبه او است، بلکه زکات و یا صدقات دیگری را که به عنوان کفاره گناه و تقرب به پروردگار می دهند، نیز خدا می گیرد)) (و یاخذ الصدقات).

شک نیست که گیرنده زکات و صدقات یا پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) و امام (علیهالسلام) و پیشوای مسلمین است و یا افراد مستحق، و در هر صورت خداوند به ظاهر آنها را نمی گیرد، ولی از آنجا که دست پیامبر و پیشوایان راستین دست خدا است (چرا که آنها نماینده خدا هستند) گوئی خداوند این صدقات را می گیرد، همچنین بندگان نیازمندی که به اجازه و فرمان الهی این گونه کمکها را می پذیرند آنها نیز در حقیقت نمایندگان پروردگارند، و به این ترتیب دست آنها نیز دست خدا است.

این تعبیر یکی از لطیف ترین تعبیراتی است که عظمت و شکوه این حکم اسلامی یعنی زکات را مجسم می سازد، و علاوه بر تشویق همه مسلمانان به این فریضه بزرگ الهی به آنها هشدار می دهد که در پرداخت زکات و صدقات نهایت ادب و احترام را به خرج دهند چرا که گیرنده خدا است، نکند همچون افراد کوتاه فکر چنین تصور کنند که مانعی ندارد شخص نیازمند مورد تحقیر قرار
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 122@@@
گیرد، و یا آنچنان زکات را به او بپردازند که شخصیتش در هم شکسته شود، بلکه به عکس باید همچون بنده خاضعی در مقابل ولی نعمت خود شرط ادب را در ادای زکات و رساندن به اهلش رعایت کنند.

در روایتی که از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) نقل شده می خوانیم (ان الصدقة تقع فی ید الله قبل ان تصل الی ید السائل): ((صدقه پیش از آنکه در دست نیازمند قرار بگیرد به دست خدا می رسد))!**مجمع البیان ذیل آیه مورد بحث.***

در حدیث دیگری از امام سجاد نقل شده که ان الصدقة لا تقع فی ید العبد حتی تقع فی ید الرب ((صدقه در دست بنده نمی افتد مگر اینکه قبلا در دست خدا قرار بگیرد)) (نخست به دست خدا و بعد به دست بنده می رسد).**تفسیر عیاشی (طبق نقل تفسیر صافی ذیل آیه فوق).***

حتی در روایتی تصریح شده که همه اعمال این آدمی را فرشتگان تحویل می گیرند جز صدقه که مستقیما به دست خدا می رسد!**تفسیر عیاشی (طبق نقل تفسیر صافی ذیل آیه فوق).***

این مضمون که با عبارات گوناگون در روایات اهلبیت (علیهمالسلام) خواندیم از طرق اهل تسنن نیز از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) با تعبیر دیگری نقل شده است در صحیح مسلم و بخاری چنین آمده است ما تصدق احدکم بصدقه من کسب حلال طیب - و لا یقبل الله الا الطیب - الا اخذها الرحمن بیمینه و ان کانت تمرة فتربوا فی کف الرحمن حتی تکون اعظم من الجبل: ((هیچ کس از شما صدقه ای از در آمد حلالی نمی پردازد - و البته خداوند جز حلال قبول نمی کند - مگر اینکه خداوند با دست راست خود آنرا می گیرد حتی اگر یک دانه خرما باشد، سپس در دست خدا نمو می کند تا بزرگتر از کوه شود)).**تفسیر المنار جلد 11 صفحه 33 (این حدیث از طرف اهلبیت از امام صادق (ع) نیز نقل شده به جلد 96 بحارالانوار صفحه 134 چاپ جدید مراجعه شود).***
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 123@@@
این حدیث که پر از تشبیه و کنایه های پر معنی است روشنگر اهمیت فوق العاده خدمات انسانی و کمک به نیازمندان در تعلیمات اسلام است.

تعبیرات مختلف دیگری که در احادیث در این زمینه وارد شده به قدری جالب و پر اهمیت است که پرورش یافتگان این مکتب را چنان در برابر نیازمندانی که کمکهای مالی را می گیرند خاضع می کند که گوئی شخص نیازمند بر آنها منت گذارده و افتخار داده که آن کمک را از آنان پذیرفته است!

مثلا از بعضی از احادیث استفاده می شود که پیشوایان معصوم گاهی پیش از آنکه صدقه ای را به شخص نیازمند بدهند نخست دست خود را بعلامت احترام و تعظیم می بوسیدند سپس آنرا به نیازمند می دادند، و یا اینکه نخست آنرا به نیازمند می دادند بعد از او می گرفتند و آنرا می بوسیدند و می بوئیدند و به او باز می گردانیدند، چرا؟ که با دست خدا روبرو بودند!

اما چقدر دورند مردمی که به هنگام یک کمک جزئی به برادران و خواهران نیازمند خود آنها را تحقیر می کنند و یا با خشونت و بی اعتنائی با آنها رفتار می کنند و یا حتی گاهی بسوی آنها با بی ادبی پرتاب می کنند.

البته همانگونه که در جای خود گفته ایم اسلام نهایت کوشش خود را به خرج می دهد که در تمام جامعه اسلامی حتی یک فقیر و نیازمند پیدا نشود، ولی بدون شک در هر جامعه ای افراد از کار افتاده آبرومند، کودکان یتیم، بیماران و مانند آنها که توانائی بر تولید ندارند وجود دارد، که باید به وسیله بیت المال و افراد متمکن با نهایت ادب و احترام به شخصیت آنان بی نیاز شوند.

و در پایان آیه بار دیگر بعنوان تاءکید می فرماید: ((و خداوند توبه پذیر و مهربان است)) (و ان الله هو التواب الرحیم).
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 124@@@