تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 2
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره نساء آیه 102

(102) وَإِذَا کُنْتَ فِیْهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَوةَ فَلْتَقُمْ طَآئِفَةٌ مِّنْهُمْ مَّعَکَ وَلْیَأْخُذُواْ أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذا سَجَدُواْ فَلْیَکُونُواْ مِنْ وَرَآئِکُمْ وَلْتَأْتِ طَآئِفَةٌ أُخْرَی لَمْ یُصَلُّواْ فَلْیُصَلُّواْ مَعَکَ وَلْیَأْخُذُواْ حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِکُمْ وَ أَمْتِعَتِکُمْ فَیَمِیلُونَ عَلَیْکُمْ مَّیْلَةً وَحِدةً وَلَا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ إِنْ کَانَ بِکُمْ أَذیً مِّنْ مَّطَرٍ أَوْ کُنتُمْ مَّرْضَی‏ أَنْ تَضَعُواْ أَسْلِحَتَکُمْ وَخُذُواْ حِذْرَکُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْکَفِرینَ عَذَاباً مُّهِیناً
(ای پیامبر!) هرگاه (در سفرهای جهادی) در میان سپاه اسلام بودی و برای آنان نماز برپا داشتی، پس گروهی از آنان با تو (به نماز) بایستند و سلاحهای خود را همراه داشته باشند، پس چون سجده کردند (قیام نمایند و رکعت دوّم را فرادی‏ انجام داده پس بروند و) پشت سر شما (نگهبان) باشند، و گروه دیگر که نماز نخوانده‏اند (از رکعت دوّم) با تو نماز بخوانند و وسایل دفاع و سلاحهای خود را با خود داشته باشند، کافران دوست دارند که شما از سلاح و ساز و برگ خود غافل شوید تا یکباره بر شما حمله آورند، و اگر از باران رنجی به شما رسید یا بیمار و مجروح بودید، گناهی بر شما نیست که سلاحهایتان را بر زمین بگذارید و (فقط) وسایل دفاع با خود داشته باشید. همانا خداوند برای کافران عذابی خوارکننده فراهم کرده است.
نکته ها:
در سال ششم هجری، پیامبر با گروهی به سوی مکّه عزیمت کردند. در منطقه‏ی حدیبیّه، با خالدبن ولید و دویست نفر همراه او مواجه شدند که برای جلوگیری از ورود آن حضرت، سنگر گرفته بودند. پس از اذانِ بلال و برپایی نماز جماعت، خالدبن‏ولید فرصت‏را مناسب دید که هنگام نماز عصر یکباره حمله کند. آیه نازل شد و از توطئه خبرداد. خالد پس از دیدن این معجزه‏ی وحی، مسلمان شد.**تفسیر مجمع‏البیان.***
در این نماز، گروه اوّل پس از پایان رکعت اوّل، برخاسته بقیه نماز را خود تمام می‏کنند و امام جماعت صبر می‏کند تا گروه دیگر به رکعت دوّم برسند و با سلاح، به نماز جماعت بپیوندند.
پیام ها:
1- نماز، حتّی در صحنه‏ی جنگ تعطیل نمی‏شود و رزمنده، بی‏نماز نیست. (اقمت لهم الصلوة....و لیأخذوا اسلحتهم)
2- در اهمیّت نماز جماعت همین بس که در جبهه‏ی جنگ با دشمن، حتّی با یک رکعت هم برپا می‏شود. (و لتأت طائفة اُخری لم یُصلّوا فلیُصلّوا)
3- در هنگام پیش آمدن دو وظیفه (جهاد و نماز)، نباید یکی فدای دیگری شود. (فلتقم... ولیأخذوا)
4- در همه حال، هشیاری لازم است، حتّی نماز نباید مسلمانان را از خطر دشمن غافل کند. (و لیأخذوا اسلحتهم)
5 - رهبر، محور وحدت و عبادت است. (کنت فیهم ... اقمت لهم الصلوة)
6- تقسیم کار، تعاون و شریک کردن دیگران در کارهای خیر، حتّی در حسّاس‏ترین موارد، از عوامل الفت جامعه است. در این آیه، دو رکعت نماز جماعت میان دو گروه تقسیم شده، تا تبعیضی پیش نیاید و همه در خیر شریک باشند. (و لتأت طائفة اُخری...)
7- فرمان‏های الهی به تناسب شرایط، متفاوت است. (این آیه مربوط به نماز خوف در برابر دشمن است.) (فلتقم طائفة منهم)
8 - نماز جماعت در جبهه، نشان عشق به هدف و خدا و رهبر و پایبندی به ارزشهاست. (اذا کنت فیهم فاقمت لهم الصلوة)
9- در جبهه باید جابه جایی نیروها در فاصله‏ی یک رکعت نماز، امکان پذیر بوده باشد. (و لتأت طائفة اُخری لم یُصلّوا فلیُصلّوا)
10- هر چه مدّت نماز در جبهه بیشتر شود، فرصت دشمن برای حمله افزایش می‏یابد. پس باید حفاظت بیشتری داشت. در رکعت اوّل، داشتن اسلحه کافی است ولی در رکعت دوّم، هم اسلحه و هم ابزار دفاع. (ولیأخذوا اسلحتهم... ولیأخذوا حذرهم و اسلحتهم)
11- خداوند، پیامبرش را از توطئه‏ها و نقشه‏های پنهانی دشمن آگاه می‏کند. (با توجّه به شأن نزول که ولید قصد کرد تا هنگام نماز جماعت حمله کند و با این آیه طرح او لغو شد.)
12- حرکت با اخلاص شما، سبب امدادهای الهی در وقت خود است. (نزول این آیه و فرمان نماز خوف، یک امداد الهی در مقابل آن توطئه بود.)
13- در جبهه، مراسم عبادی نباید طولانی شود و کارهای مانع هوشیاری، ممنوع است. (ودّ الذین کفروا لو تغفلون)
14- از آرزوهای دشمن، آگاه باشید. (ودّالذین)
15- عبادت، وسیله‏ی غفلت از دشمن نشود. (تغفلون)
16- احتمال غفلت در مسلمانان واقعی ضعیف است. (کلمه (لو) در جمله (لو تغفلون) نشانه‏ی این معناست.)
17- با هوشیاری، باید از امکانات نظامی و اقتصادی حفاظت کرد. (اسلحتکم و امتعتکم)
18- غفلت امّت اسلامی، شبیخون کفّار را در پی خواهد داشت. (میلة واحدة)
19- هر سخن و برنامه و حرکتی که مسلمانان را غافل کند، گامی است در جهت اهداف و خواسته‏های دشمن. (ودّ الذین کفروا لو تغفلون)
20- ملاک و مجوّز معافیّت از جبهه و سربازی، مرض و ضرر است. (بکم أذیً... او کنتم مرضی‏)
21- بارانی مجوّز زمین گذاشتن اسلحه است که با ضرر و آزار همراه باشد. در باران بی ضرر رزمنده سلاح بر زمین نمی‏گذارد. (بکم أذیً من مطرٍ)
22- در هیچ حالی، رزمنده نباید از وسائل حفاظتی دور باشد. حتّی اگر اسلحه ندارد، زره بر تن داشته باشد. (خذوا حذرکم)
23- تهدید کفّار و امید و دلگرمی دادن به مؤمنان، از شیوه‏های قرآن است. (أعدّ للکافرین عذاباً مهیناً)
24- در آینده، ذلّت از آنِ کافران است. (للکافرین عذاباً مهیناً)