(195) فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لَآ أُضِیعُ عَمَلَ عَمِلٍ مِّنْکُم مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَی بَعْضُکُمْ مِن بَعْضٍ فَالَّذِینَ هَاجَرُواْ وَأُخْرِجُواْ مِنْ دِیَرِهِمْ وَ أُوذُواْ فِی سَبِیلیِ وَقَتَلُواْ وَقُتِلُواْ لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَرُ ثَوَاباً مِّنْ عِنْدِ اللَّهِ و اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ
پس پروردگارشان دعای آنان را مستجاب کرد (و فرمود:) که من عمل هیچ صاحب عملی از شما را، خواه مرد یا زن، (گرچه) همه از یکدیگرید، تباه نمیکنم (وبیپاداش نمیگذارم). پس کسانی که هجرت کرده واز خانههایشان رانده شده و در راه من آزار و اذیّت دیده، جنگیده و کشته شدند، قطعاً من لغزشهایشان را میپوشانم و در باغهایی که نهرها از زیرشان جاری است، واردشان میکنم. (این) پاداشی است از طرف خدا، و پاداش نیکو تنها نزد خداست.
پیام ها:
1- دعای قلبی، استجابت قطعی دارد. دعایی که همراه با یاد دائمی خدا؛ (یَذکرون) فکر؛ (یتفکّرون) و ستایش خدا باشد، (سبحانک) قطعاً مستجاب میشود. (فاستجاب لهم ربّهم)
2- دعای اهل فکر و ذکر، سریعاً مستجاب میشود. (فاستجاب)
3- استجابت دعا، جلوهای از ربوبیّت الهی است. (فاستجاب لهم ربّهم)
4- در جهانبینی الهی، هیچ عملی بدون پاداش نیست. (لا اُضیع عمل عاملٍ)
5 - دعائی مستجاب میشود که همراه با عمل و تلاش دعا کننده باشد، گرچه خود دعا نیز نوعی عمل است. (فاستجاب لهم... لااضیع عمل عاملٍ)
6- عمل و عامل هر دو مورد توجّهند. حُسن فعلی و حُسن فاعلی هر دو مدّ نظر هستند. (لا اُضیع عمل عامل)
7- پاداش عمل تنها به مؤمنان داده میشود، چرا که اعمال کفّار حبط میگردد. (عمل عامل منکم)
8 - در بینش الهی، مرد و زن در رسیدن به مقام والای انسانی برابر هستند. (من ذکرٍ او اُنثی)
9- جنس مرد برتر از زن نیست. (من ذکر او اُنثی بعضکم من بعض)
10- در جامعه اسلامی، همهی مسلمانان از یکدیگرند. (بعضکم من بعض)
11- تا گناهان وعیوب محو نشود، کسی وارد بهشت نمیشود. (لاکفّرن... لادخلّنهم)
12- هجرت، جهاد، تبعید و متحمّل آزار شدن در راه خدا؛ وسایل عفو خداوند هستند. (هاجروا، اخرجوا من دیارهم و... لاکفّرن عنهم...)
13- علاقه به وطن، یک حقّ پذیرفته شده قرآنی است و گرفتن این حق، ظلم است. (اخرجوا من دیارهم)
14- در پیمودن راه خدا؛ هجرت، تبعید، شکنجه و جهاد و شهادت لازم است. (فی سبیلی)
15- گرچه شهادت بالاترین مرتبه است، ولی مقاومت در برابر آزار و اذیّتهای دشمن، نیاز به صبر بیشتری دارد، لذا کلمهی (فی سبیلی) در کنار (اوذوا) آمده است. آری، جانبازان معلولین جبهه، بیش از شهدا باید صبر و تحمّل کنند.
16- به خاطر بعضی لغزشها، افراد را طرد نکنیم. در این آیه، خردمندانی که حتّی از اولیای خدا و اهل بهشتند، سابقهای از لغزش دارند، ولی خداوند آنها را میپوشاند. (لاُکفرنّ)
17- عنایت و توجّه مخصوص خداوند، برای خردمندان مؤمن است. (لااُضیع... لاُکفرنّ... لاُدخلنّ...) همهی این فعلها به صیغه متکلم وحده آمده است. به علاوه کلمهی (ربّهم) نشانهی عنایت خاص خداوند به اولوا الالباب است.
18- در وعدههای خداوند، ذرّهای شک و تردید نکنید. تمام وعدهها با تأکید بیان شده است. (انّی... لاُکفّرنّ... لاُدخلنّ)
19- هر پاداشی ممکن است با تغییر مکان و زمان ارزش خود را از دست بدهد، اما پاداشهای الهی مطابق فطرت و خلقت انسان است و هرگز از ارزش آن کاسته نمیشود. (جنات تجری من ...)
20- نهرهای بهشت، هم از پای درختان آن جاری است؛ (جنات تجری من تحتها) و هم از زیر جایگاه مسکونی بهشتیان. (من تحتهم)
21- مغفرت و بهشت، ثوابی عمومی است، ولی آن ثوابی که در شأن لطف خدا و مؤمنان است، ثواب دیگری است که فقط نزد خداست و ما از آن خبر نداریم. (واللّه عنده حسن الثواب)
22- پاداشهای الهی برای مردم به طور کامل قابل وصف نیست، همین اندازه بدانیم که از هر پاداشی بهتر است. (واللّه عنده حسن الثّواب)
23- پاداشهای الهی، همراه با انواع کرامتهاست. (واللّه عنده حسن الثواب)