(50) وَمُصَدِّقاً لِّمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ الْتَّوْرَیةِ وَلِأُحِلَّ لَکُمْ بَعْضَ الَّذِی حُرِّمَ عَلَیْکُمْ وَجِئْتُکُمْ بَِایَةٍ مِّنْ رَّبِّکُمْ فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَأَطِیعُونِ
(عیسی فرمود:) من تصدیق کننده توراتی هستم که پیشروی من است و (آمدهام) تا برخی از چیزهایی که بر شما (به عنوان تنبیه) حرام شده بود برایتان حلال کنم. وازجانب پروردگارتان برای شما نشانهای آورم. پس، از خداوند پروا و از من اطاعت کنید.
نکته ها:
در این آیه، احترام به قانون قبلی، بشارت به تخفیف تکلیف، تأکید به تقوای الهی و اطاعت از رهبری، مطرح شده است.
در آیه 146 سوره انعام، خداوند میفرماید: به خاطر ستم یهودیان، آنان را تنبیه و هر حیوان ناخندار را بر آنان تحریم کردیم و همچنین چربی و پیه گاو و گوسفند را جز مقداری که به استخوان و رودهها و کمر آنها چسبیده است، حرام ساختیم. شاید مراد از حرامهایی که در این آیه با آمدن عیسی علیه السلام حلال میشود، همین موارد باشد.
هر کجا بنای اصلاح و ارشاد باشد، باید نکاتی را مراعات کرد:
الف: اصول مشترکه و صحیح دیگران را پذیرفت. (مصدّقاً)
ب: حتّی المقدور به مقدّسات آنان احترام گذاشت. (من التوراة)
ج: فضای باز و آزادیها را بشارت داد. (لاحلّ لکم)
د: در چارچوب قوانین الهی حرکت کرد. (فاتّقوا اللّه)
پیام ها:
1- پیامبران، یکدیگر را قبول دارند و تصدیق میکنند. (و مصدّقا...)
2- دین، یک جریان است نه یک جرقه، و همهی انبیا دارای هدفی واحد هستند. (و مصدّقا لما بین یدیّ من التوراة)
3- وعدهی محرومیّت زدایی، رفع محدودیّتها و اعطای آزادیهای صحیح و معقول، رمز استقبال مردم است. (لاحلّ لکم بعض الّذی حرّم علیکم)
4- بعضی از محدودیّتها در ادیان سابق، جریمهی موقّت الهی بودهاند، نه حکم دائمی الهی. (لاحلّ لکم بعض الّذی حرّم علیکم)
5 - انبیا همان گونه که دارای ولایت تکوینی هستند و قدرت تصرّف در هستی را دارند؛ (اخلق لکم) صاحب ولایت تشریعی نیز هستند وقانون وضع میکنند. (لاحلّ لکم...)
6- تنها کسی حقّ دارد قانون را عوض کند که رسول خدا و دارای معجزه باشد. بعد از جمله (احلّ لکم) جمله (جئتکم بآیة) آمده است.
7- معجزه از شئون ربوبیّت الهی و برای هدایت وتربیت مردم است. (آیة من ربّکم)
8 - هر کس اهل تعصّب وتحجّر باشد و تغییرات بجا را نپذیرد، تقوا ندارد. (لاحلّ لکم... اتّقوا اللّه)
9- لازمهی تقوا، اطاعت از پیامبر است. (فاتّقوا اللّه و اطیعون)