تربیت
Tarbiat.Org

راهبردها در کلام و پیام حضرت آیة الله العظمی خامنه‏ای
مرکز غدیر‏‏‏

عزت، حکمت و مصلحت، یک مثلث الزامی برای چارچوب ارتباطات بین‏المللی ماست‏

تاریخ: 18/4/1370
الْإِسْلَامُ یَعْلُو وَ لَا یُعْلَی عَلَیْه. وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاما نمی خواهیم عزتمان را با تکیه بر نژاد و ناسیونالیسم و حرفهایی که متاسفانه همه دنیا با تکیه به آنها دور خودشان یک حصار می کشند، ثابت کنیم.
ما برای خودمان، عزت را براساس اعتقاد و ایمان توحیدی - که خاصیت و شاخصه تفکراسلامی است - و دل بستن به خدا و محبت به بندگان و خلایق الهی و لزوم خدمت به آنها قایلیم. لذا ما هر قدرتی که می خواهد ابرقدرتی و تکبر و استکبار و فخرفروشی را در روابط خود با ملتهای دیگر وارد بکند، رد می کنیم.
ما بر اساس عزت اسلامی، عزت توحیدی و عزت ملت خودمان حرکت می کنیم. هیچ کس حق ندارد اهانت به ملت ایران را قبول کند
ملت ما باید در روابط بین المللی خواری نبیند و اهانت نشود. هیچ کس حق ندارد اهانت به ملت ایران را در کمترین برخورد با دیگران قبول کند. اگر کسی اهانت پذیر است، برای خودش اهانت پذیر است، برای ملت ایران نمی شود، حق ندارد. ملت ایران، ملتی سرافراز و بزرگ و جان دار است و نشان داده است که قدرت حضور در صحنه های دنیا را دارد.
حکمت، یعنی حکیمانه و سنجیده کار کردن. هیچ گونه نسنجیدگی را نباید در اظهارات دیپلماتیک و هرآنچه که مربوط به سیاست خارجی و ارتباطات جهانی است، راه داد. همه چیز باید سنجیده باشد. آدم نباید هرچه به دهانش آمد، بگوید. باید ملاحظه کنیم که آیا این سخن با موازین منطق و خرد منطبق است، یا منطبق نیست. اگر منطبق نیست، آن را کنترل کنیم. باید حکیمانه برخورد کنیم. فقط در حرف زدن نیست، در معاشرتها و برخوردها هم باید حکیمانه برخورد کرد. البته حکمت، به معنای نگفتن نیست. بعضی می گویند حالا که حرف نسنجیده نباید زد، پس چرا باید حرف زد! گویی که‏
هیچ کار سنجیده نمی شود کرد! نه، اگر گفتیم ما باید حکیمانه کار کنیم، معنایش این نیست که پس کار نکنیم، تماس نگیریم، حرکت نکنیم، حرف نزنیم، مبادا غیرحکیمانه درآید!
کار را سنجیده انجام بدهیم. کارهای نسنجیده انجام نگیرد، چون ضرر کار نسنجیده در این جا، با ضرر کار نسنجیده فرضا در اداره ثبت احوال فلان جا یا وزارت صنایع یا وزارت دیگر فرق می کند. ضرر کار نسنجیده در این جا، عمیقتر و عمومیتر و چشمگیرتر و نقدتر است. کار نسنجیده نباید انجام بگیرد، حرف نسنجیده نباید زده بشود. جوانب هر کاری باید خوب سنجیده بشود و بعد انجام بگیرد. این، معنای حکمت است.
و اما مصلحت. مراد، مصلحت شخص من و شما نیست، که اگر ما این اقدام را کردیم، ممکن است برایمان گران تمام بشود. نه، گران هم که تمام بشود، مگر ما که هستیم اگر کاری به مصلحت کشور و به مصلحت انقلاب است، ولی به مصلحت شخص من نیست، گو مباش، چه اهمیتی دارد مصلحت، یعنی مصلحت انقلاب، و این مصلحت همه جانبه است، یعنی از رفتار شخصی‏ما - بخصوص شما - شروع می شود.
شما که مامور وزارت خارجه هستید - بخصوص سفرا که در خارج هستند، و در درجه دوم کسانی که به خارج رفت وآمد دارند - کار و منش شخصی شما، با منش شخصی عضوی در یک وزارتخانه دیگر متفاوت است. شما رسول و پیام آورید. ازشما حدس زده می شود که در خارج چه خبر است. اگر شما در سفارتخانه، مسلمان زندگی کنید و همسر و فرزندان و کارمندان شما روش مسلمانی داشته باشند، فرق می کند با این که یک همسطح و همرتبه شما در وزارتی دیگر از وزارتخانه های ما، منش اسلامی داشته باشد. این جا اثرش چشمگیرتر است. اگر هم خدای نکرده روش عملی شما اندکی اختلال داشت، ضررش بیشتر است. پس، از این جا رفتار مصلحت آمیز را شروع کنید.
من نمی خواهم از برادرانی که در کشورهای دیگر زندگی می کنند، توقع زهد و پارسایی مطلق بکنم، لیکن می خواهم اجمالا عرض بکنم که در ظواهر زندگی، یک مقدار رعایت امساک لازم است. اگر کسی درآمد هم دارد، امکان استفاده هم دارد، جلوی بعضی از استفاده ها را با میل خود و به ابتکار و با اراده شخصی بگیرد. این، خیلی فایده دارد. هم برای وضع کلی‏انقلاب فایده عمومی دارد، و هم فایده شخصی دارد، یعنی به شما نورانیت می دهد. این کار، با کار بنده یی که امکان فلان استفاده برایم نیست، فرق می کند. من اجر ندارم، اما شما که می توانید، اگر از فلان کار تجملاتی، از فلان خرج زیادی، از فلان استفاده اضافه بر سازمان - که ممکن است انسان برایش یک راه مشروع هم فکر کند و بگوید که مثلا این گونه استفاده می کنم، طوری هم نمی شود - امساک کردید، فضیلت و فایده آن و تاثیرش بر نفس خود شما خیلی بالاست.