تاریخ: 12/2/1384
تصمیم ها در آموزش و پرورش نباید سلیقه یی گرفته شود. یک وقت بخشی از آموزش و پرورش مثلا احساس می کند کهباید به جوانان آموزش های جنسی داد -تقلید کورکورانه ی از غرب - ناگهان می بینیم از یک گوشه، نوشته و کتاب و جزوهدر این زمینه منتشر می شود. روی این مساله، کجا فکر شده. کجا تصمیم گیری شده. کجا سنجیده شده. چقدر ما بایددنباله رو غرب باشیم.. چقدر باید تجربه های شکست خورده و ناکام غربی ها را چشم بسته دنبال و تقلید کنیم.. مگر آنهااز دامن زدن به احساسات جنسی سود بردند. در این مساله، در مانده اند. پرده ی عفاف و حفاظ و معصومیتی از دینو تعلیمات دینی روی زن و مرد و جوان و پیر ما گسترده شده است. بیاییم با دست خودمان این پرده را بدریم. این باکدام فکر و منطق تطبیق می کند.
... یا ناگهان از گوشه یی یک نفر تشخیص داده که باید ما به کودکان دبستانی، از کلاس اول - یا حتی پیش دبستانی - زبانانگلیسی یاد بدهیم. چرا. وقتی بزرگ شدند، هر کس نیاز دارد، می رود زبان انگلیسی را یاد می گیرد. چقدر دولتانگلیس و دولت امریکا باید پول خرج کنند تا بتوانند این طور آسان زبان خودشان را در میان یک ملت بیگانه ترویجکنند. ما برای ترویج زبان فارسی چقدر در دنیا مشکل داریم. خانه ی فرهنگ ما را می بندند، عنصر فرهنگی ما را ترورمی کنند، ده جور مانع در مقابل رایزنی های فرهنگی ما درست می کنند. چرا. چون در آن جا زبان فارسی یاد می دهیم.ولی ما بیاییم به دست خود، مفت و مجانی، به نفع صاحبان این زبان - که مایه ی انتقال فرهنگ آنهاست - این کار راانجام دهیم. البته بنده با فراگرفتن زبان خارجی صددرصد موافقم. نه یک زبان، بلکه ده زبان یاد بگیرند. چه اشکالیدارد. منتها این کار جزو فرهنگ جامعه نشود.