در آیه 58 سوره توبه، منافقان پیامبر عزیز را در مورد نحوه مصرف زکات سرزنش میکردند و میگفتند که چرا زکات جمع آوری شده را فقط در موارد خاص مصرف میکند. خداوند میفرماید: انتقاد و کنایه زدن آنان بر اساس منافع شخصی است، اگر مقداری از زکات به آنان داده شود راضی میگردند و اگر داده نشود، عصبانی میشوند.(247)
و در آیه بعد میفرماید: اگر این منافقان (به جای انتقاد و انتقام)، به آنچه خدا و رسول به آنان عطا کرده بود، راضی بودند و میگفتند خداوند ما را کفایت میکند، و در آینده خدا و رسول از فضلش به ما لطف خواهند کرد، برایشان بهتر بود.
سپس در آیه 60 همین سوره با صراحت و قاطعیت مصرف زکات را در هشت مورد منحصر کرده است که ما این آیه را به صورت یک تقسیم ریاضی ترسیم میکنیم که جمله صدقات، مقسوم و هشت مورد مصرف، مقسوم علیه باشد و اینک ما باید شاهد خارج قسمت باشیم که جمع خارج قسمت چهره نظام اسلامی است.
یک بار دیگر با دقت به این تقسیم نگاه کنیم، اگر نظام اسلامی مقداری از اموال اغنیا و پر در آمدها را بگیرد و در مصارف هشت گانهای که ذکر شده است مصرف کند، جامعه اسلامی به جامعهای تبدیل میشود که در آن زندگی فقرا تامین میشود، کارگزاران را تشویق میکند، دلها را جذب و نیروهای اسیر را آزاد میکند، مهرههای فلج و ورشکسته را به حرکت در میآورد، انواع کارهای خدا پسندانه را ترویج میکند و گرفتاران و در راه ماندگان را نجات میدهد.
سپس در جمله پایانی آیه به دو نکته مهم اشاره میشود: یکی این که تقسیم زکات بر هشت گروه از طرف خداوند واجب شده است: (فریضة من الله) و در چیزی که واجب شود، جایی برای چانه زدن نیست.
دوم اینکه سرچشمه این قانون و این نحوه تقسیم، علم و حکمت الهی است: (و الله علیم حکیم).
آری، اگر مبنای قانون، اطلاعات محدود بشری، خواستهها، یافتهها، بافتهها، عادات، و رسوم، شرایط سیاسی و اجتماعی، قبیلهای و قومی باشد، جای تردید و اظهار هست که چرا زکات در هشت مورد مصرف شود ولی قانونی که برخاسته از علم و حکمت بی نهایت الهی است و مطابق با عقل و فطرت و نیازهای واقعی بشر در تمام عصرها و نسل هاست، باید با عشق پذیرفته شود و همان گونه که در انجام دستورات پزشک متخصص چون و چرا نمیکنیم، باید در انجام فرامین الهی نیز تسلیم باشیم.