تربیت
Tarbiat.Org

زکات
حاج شیخ محسن قرائتی

شیوه گرفتن

حضرت علی (علیه السلام) در نامه بیست و پنجم نهج البلاغه دستوراتی به دست اندرکاران دریافت زکات می‏دهد که چون آن دستورات امروز برای همه کسانی که از طرف دولت اسلامی برای انجام ماموریتی به سراغ مردم می‏روند است، آن نامه را نقل و ترجمه می‏کنم:
1- انگیزه تو برای گرفتن زکات، تقوای خداوند یکتا باشد (نه ریاست، نه امرار معاش و..) انطلق علی تقوی الله وحده....
2- هیچ مسلمانی را مترسان (فکر نکن که چون مامور حکومت هستی باید مردم از تو حساب ببرند و تو متکبرانه و با ژست بر آنان وارد شوی). لا ترو عن مسلما
3- در صورت کراهت مردم، حق نداری وارد زمین و مزرعه و باغ آنان شوی: لا تجتازن علیه کارها.
4- بیش از حق خدا (زکات) نگیر: لا تاخذن منه اکثر من حق الله.
5- هر گاه بر قبیله‏ای وارد شدی، به منزل مردم نرو بلکه کنار چشمه و چاه و قنات آبی فرود آی. انزل علی ماهم من غیر ان تخالط البیاتهم. (مهمان شدن کارمندان آفاتی دارد، از جمله ممکن است به خاطر پذیرایی، قلب کارمند جذب صاحبخانه شود و در گرفتن حق خدا از او سهل انگاری کند و ممکن است مردم میزبان را واسطه قرار دهند تا مامور کمتر بگیرد، یا ممکن است میزبان در قبیله خود افتخار و از میزبانی خود سوء استفاده کند.)
6- با آرامش و وقار بر مردم وارد شو. (بوق و کاروان و اسکورت و هیئت همراه لازم نیست) ثم امض الیهم بالسکینة والوقار.
7- تو بر مردم وارد شو و بر آنان سلام کن، (نه انتظار سلام از مردم داشته باش و نه اتظار اینکه مردم گرد تو جمع شوند) تقوم بینهم فتسلم علیهم.
8- از احترام به مردم فروگذار مکن. و لا تخرج بالتحیه حرکت به سوی مردم و گفتگو با مردم همراه با تانی باشد (نه دست پاچگی) ثم امض الیهم بالکسینة ثم تقول(218)
9- در گرفتن زکات، خدا محوری را فراموش مکن و به مردم بگو: شما بنده خدا هستید (عباد الله) و من فرستاده و مامور خدا هستم (ارسلنی الیکم ولی الله) و سهمی که می‏دهید حق خداست (لا خذ منکم حق الله)
10- در گرفتن زکات از مردم پیش داوری نکن، بلکه از خود مردم سوال کن که آیا در مال شما حق الهی هست یا نه؟ اگر هست، حق خدا را به ولی خدا بدهید فهل لله فی اموالکم من حق فتودوه الی ولیه
11- به مردم اعتماد کن و اگر کسی گفت حق الهی در مال من نیست، گفتارش را بپذیر و دوباره به او مراجعه نکن. (فان قال لا فلا تراجعه).
12- چون کسی که زکات می‏دهد به تو لطف می‏کند (فان انعم لک منعم) همراه او حرکت کن (فانطلق معه) و در مسیر راه او را مترسان، تهدید مکن، سخت نگیر من غیر ان تخیفه او توعده او تعسفه او ترهقه
13- هر چه از طلا و نقره داد بگیر و چانه نزن. (فخذ ما اعطاک) اگر شتر و گوسفند دارد چون سهم او بیش از سهم زکات است، بدون اجازه او وارد بر آنها مشو فان کان له ماشیة او ابل فلاتد خلها الا بأذنه فان اکثرها له
14- همین که وارد شدی و گاوها و گوسفندها و شتران را دیدی، قیافه نگیر و سخت‏گیری نکن و صاحبش را مرنجان. لا تدخل علیها دخول متسلط علیه... ولا تسوان صاحبها
15- حیوانات را رم نده و آرامش آنها را نگیر لا تنفرون تهمیمة و لا تفزعنها.
16- در تمام مراحل حال مردم را مراعات کن. گله و دام را دو بخش کن. هر بخش را صاحبش اراده کرد، بر دارد وشما بخش دیگر را انتخات کن. بار دوم بخشی که سهم تو است به دو قسمت تقسیم کن، باز هم هر قسمت را که او خواست بردارد آزاد است و این بخش کردن را آنقدر تکرار کن تا سهم زکات در آخرین تقسیم تو روشن شود.
17- پشیمانی مردم را در انتخاب بخشی که برداشته است، بپذیر. فان استقالک فاقله
18- حیوان پیر و از کار افتاده، دست و پا شکسته و عیب دار را مگیر(219) لا تاخذن عوداً و لا هرمة و لا مسکورة و لا مهلوسة و لا ذات عوار(220)
19- سهم خدا را به کسی بسپار که به دین و دلسوزی او نسبت به مال مسلمین اطمینان داشته باشی. و لا تامنن علیها الا من تثق بدینه رافقاً بمال المسلمین
20- سهمی که جمع آوری شده باید بدست ولی مسلمین برسد و او آن را میان فقرا تقسیم کند و کسی که حیوانات زکاتی نزد ما می‏آورد، باید شخصی مهربان و درستکار باشد، درشتی نکند، آنها را به سختی نراند، خسته نکند لا توکل بها الا ناصحاً شفیقاً امیناً حفیظاً غیر معنف و لا مجحف و لا ملعب و لا متعب
21- شتری که به عنوان زکات گرفته می‏شود از بچه‏اش جدا نشود. (لا یحول بین ناقة و بین فصیلها)
22- تمام شیر آن را ندوشد و مقداری از شیر برای بچه‏اش در پستان باقی بگذارد. (و لا یمصر لبنها فیضر ذلک بولدها)
23- با سوار شدن بر حیواناتی که به عنوان زکات گرفته شده‏اند، آنها را خسته نکند. (لا یجهدنها رکوباً)
24- در دوشیدن شیر و سوار شددن عدالت را میان شتران مراعات کند، (مبادا یک شتر را یک ساعت سوار شود و یک شتر را دو ساعت) (و لیعدل بین صواحباتها)
25- اگر حیوانی در مسیر راه خسته شد، باید به او استراحت دهد (و لیرفه علی اللاغب)، حیوانی را که پایش سائیده شده (نقب) و حیوانی که به خاطر درد لنگان و کج می‏رود (ظالع) با آرامش براند (و لیستان بالنقب و الظالع)، در مسیری که حیوانات زکاتی را می‏برد اگر به محل‏های آب رسید، آنها را وارد کند (ولیوردها ما تمر من الغدر)، مسیر حیوانات را از جاده‏های سر سبز به مناطق بی گیاه تبدیل نگند و لا یعدل بها عن نبت الارض الی جواد الطریق)، (جواد منطقه بی علف است)، به حیوانی که خسته شد استراحت دهد (ولیمهلها عند النطاف و الاعشاب). همه این دستورات برای آن است که حیواناتی که سهم فقرا است فربه و پر مغز(221) نزد ما جمع شود و ما آنها را طبق کتاب خدا و سنت پیامبر تقسیم (صلی الله علیه و آله) کنیم، البته مراعات این دستورات در ماموریتی که داری پاداش تو را بزرگتر و رشد معنوی تو را ان شاء الله بیشتر می‏نماید.
در این چند سطر نهج البلاغه، آوردن این همه دستور برای انجام یک ماموریت نشان دهنده جامعیت و دقت و لطافت اسلام است. راستی اگر همین یک نامه را برای اهل توحید بخوانیم، خدا محوری آن همه را جذب می‏کند. اگر برای حقوقدانان و کسانی که دم از بشر دوستی می‏زنند بخوانیم، همه باید در برابر این نامه سجده کنند. اگر برای نویسندگان حقوق حیوانات بخوانیم، از ادعاهای خود دست بر می‏دارند. زیرا در این نامه، هم خداوند محور همه چیز است و هم به مردم در عالی‏ترین سطح احترام گذاشته شده است و هم حق حیوانات مراعات شده و هم...
اما محوریت خدا در کلماتی از قبیل: تقوی الله، عباد الله، ولی الله، حق الله، کتاب الله، سنة رسول الله، امر الله،
ان شاء الله به چشم می‏خورد.
اما احترام مردم در این نامه در جملاتی از قبیل:
1- امنیت مردم در جامعه (لا تروعن مسلما)
2- امنیت مردم در مسکن و باغ و مزرعه (من غیر ان تخالط ابیاتهم)
3- رفتن میان مردم (تقوم بینهم)
4- سلام بر مردم (فتسلم علیهم)
5- سوال از مردم (فهل لله فی اموالکم)
6- اعتماد به مردم (فان قال لا فلا تراجعه)
7- نرمی با مردم (من غیر ان تخیفه، توعده، تعسفه، ترهقه)
8- آزار ندادن مردم (لا تسون صاحبها)
9- آزاد دادن به مردم (ثم خیره)
10- عذر پذیری مردم (فان استقالک فاقله)
11- اجازه گرفتن از مردم (لا تدخلها الاباذنه)
به چشم می‏خورد. در این نامه مراعات حقوق حیوانات در عالی‏ترین سطح مطرح است، مثلا حیوان را نترسان، تمام شیرش را مدوش، آن را از فرزندش جدا مکن، خسته مکن، به خسته‏ها رفاه بده، در جاده خشکیده حرکت مده، در بهره‏گیری عدالت داشته باش و امثال آن...
بعد از نگاهی گذرا که به نامه 25 نهج البلاغه حضرت علی (علیه السلام) به کارگزاران و دست اندرکاران حکومت برای گرفتن زکات داشتیم، به چند حدیث دیگر نیز توجه کنیم:
امام صادق (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل می‏کند که فرمود: در گرفتن زکات خشونت، قهر، کتک، سخت‏گیری، تحمیل بیش از طاقت ممنوع است(222)
و در حدیث دیگر از اینکه مردم را وادار به سوگند کنیم که زکات داده‏اند، نهی فرمود.(223) اگر برخورد ما اسلامی باشد (و همان گونه که در نامه 25 گذشت) مردم بدانند که حاکم اسلامی به خاطر وظیفه الهی به سراغ مردم رفته یا افرادی را برای گرفتن زکات اعزام می‏کند، انگیزه تقوی و سیر کردن فقرا است، داه و روش کتاب خدا و سنت پیامبر است، تمام مردم (جز افراد لجوج و مریض) با آغوش باز اسلام را خواهند پذیرفت.
اگر مردم از نحوه جمع آوری و تقسیم آگاه باشند، به پرداخت زکات گرایش بیشتری خواهند داشت. در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) زکات در مسجد جمع آوری می‏شد و همین که محل جمع آوری پر می‏گشت، شخص پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آنها را تقسیم می‏فرمود.(224)
اگر در شیوه گرفتن زکات به قرآن عمل شود که گیرنده زکات که پیامبر اکرم است، بر پرداخت کننده صلوات و درود می‏فرستاد(225) و صلوات او برای آنان آرام بخش بود و سنگینی گذشت از مال را از دوش آنان بر طرف می‏کرد و مردم با طیب خاطر زکات خود را خواهند پرداخت.
در حدیث می‏خوانیم: اول کسی که زکات خود را نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آورد شخصی به نام ابواوفی بود. حضرت زکات او را گرفت و فرمود: اللهم صل علی ابی اوفی و آل ابی اوفی(226) خداوند بر ابی اوفی و خاندان او درود بفرستد.
اگر هنگام گرفتن زکات، دهنده آنرا آزاد بگذاریم که اگر خواست جنس بدهد و اگر آن را خریداری کند و قیمت آن را پرداخت نماید، این آزادی نیز نوعی تشویق عملی است.(227)