تربیت
Tarbiat.Org

یاد او
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

گونه‏های وحی در قرآن

در قرآن واژه وحی در چهار معنا استعمال شده است:
1. به معنای لغوی، وحی در لغت عبارت است از اعلام سریع و پنهانی که با اشاره انجام می‏پذیرد.
2.به معنای هدایت و ادراک غریزی و فطری که در نهاد موجودات قرار داده شده است. از جمله مواردی که وحی در قرآن به این معنا استعمال شده، می‏توان به این آیه شریفه اشاره کرد:
و أوحی ربک الی النحل أن اتخذی من الجبال بیوتاً و من الشجر و مما یعرشون ثم کلی من کل الثمرات فاسلکی سبل ربک ذللا؛ (86) و پروردگار تو به زنبور عسل وحی کرد که از پاره‏ای کوه‏ها و از برخی درختان و داربست‏هایی که انسان‏ها می‏سازند، خانه‏هایی برای خود قرار ده، سپس از همه میوه‏ها بخور و راه‏های پروردگارت را بپوی.
3. به معنای وحی رسالی و تشریعی، مخاطب این وحی تنها پیامبران هستند که آیات تشریعی الهی به آنان ابلاغ می‏گردد و دیگران توفیق شنیدن این وحی را ندارند و اگر همه شنونده این وحی باشند، گیرنده آن محسوب نمی‏شوند؛ چنان که امیر مؤمنان علیه‏السلام در خطبه قاصعه تلویحاً، از قول پیامبر صلی الله علیه و آله، خود را شنونده وحی معرفی می‏کنند:
انک تسمع ما أسمع وتری ما أری الا أنک لست بنی و لکنک لوزیر و انک لعلی خیر؛ (87) ای علی، تو آنچه را من می‏شنوم می‏شنوی، و آنچه را من می‏بینم می‏بینی، جز این که تو پیامبر نیستی، بلکه وزیر من هستی و بر (طریق) خیر (و صلاح ) هستی.
4. به معنای الهام و یا القای به قلب، در این نوع وحی، شخص بدون این که القا کننده را ببیند یا تحت آموزش قرار گیرد، مطلبی را از بیرون دریافت می‏کند. گاهی این دریافت از مصدری نورانی و الهی است، و آن در صورتی است که نفس به جهت پاکی و طهارت و نورانیت معنوی به مقامی برسد که شایستگی دریافت حقایق از سوی موجودات برتر معنوی و اولیای خدا و حتی مقام ربوبی را پیدا کند. در این جا علو و برتری روح سبب دریافت چنین الهاماتی می‏شود. اما گاهی آن دریافت و الهام از مصدری شریر و شیطانی است، و آن در صورتی است که نفس از نظر دنائت و پستی و ظلمت و تاریکی به مرحله‏ای سقوط کند که با موجودات هم سنخ خود ارتباط یابد و آنان سخنان بی اساس و وسوسه‏های فریبنده را به او القا کنند. ملاک کار برد وحی در دو مورد اخیر، دورنی، و پنهانی بودن و نیز سرعت و تندی چنین دریافت و آموزشی است. از شمار الهامات رحمانی می‏توان به قضیه مادر موسی علیه‏السلام در قرآن اشاره کرد:
و أوحینا الی أم موسی أن أرضعیه فاذا خفت علیه فألقیه فی الیم و لا تخافی و لا تحزنی انا رادوه الیک و جاعلوه من المرسلین؛ (88) و به مادر موسی وحی کردیم که او را شیر ده، و چون بر او بیمناک شدی او را در نیل بینداز و مترس و اندوه به خود راه مده که ما او را به تو باز می‏گردانیم و از زمره پیامبرانش قرار می‏دهیم.
بی شک اندیشه‏های پنجگانه شیر دادن به فرزند، به دریا افکندن او، ترسان و نگران نبودن از سرنوشت فرزند، بازگشت حتمی کودک، و پیامبری و رسالت او، که بر قلب مادر موسی وارد شد، زاییده نفس او نبود، بلکه عاملی غیبی او را به آنها آگاه ساخته بود؛ ولی چون این آموزش به صورت پنهانی و به سرعت انجام گرفته، در مورد آن کلمه وحی به کار رفته است.