در قرآن واژه وحی در چهار معنا استعمال شده است:
1. به معنای لغوی، وحی در لغت عبارت است از اعلام سریع و پنهانی که با اشاره انجام میپذیرد.
2.به معنای هدایت و ادراک غریزی و فطری که در نهاد موجودات قرار داده شده است. از جمله مواردی که وحی در قرآن به این معنا استعمال شده، میتوان به این آیه شریفه اشاره کرد:
و أوحی ربک الی النحل أن اتخذی من الجبال بیوتاً و من الشجر و مما یعرشون ثم کلی من کل الثمرات فاسلکی سبل ربک ذللا؛ (86) و پروردگار تو به زنبور عسل وحی کرد که از پارهای کوهها و از برخی درختان و داربستهایی که انسانها میسازند، خانههایی برای خود قرار ده، سپس از همه میوهها بخور و راههای پروردگارت را بپوی.
3. به معنای وحی رسالی و تشریعی، مخاطب این وحی تنها پیامبران هستند که آیات تشریعی الهی به آنان ابلاغ میگردد و دیگران توفیق شنیدن این وحی را ندارند و اگر همه شنونده این وحی باشند، گیرنده آن محسوب نمیشوند؛ چنان که امیر مؤمنان علیهالسلام در خطبه قاصعه تلویحاً، از قول پیامبر صلی الله علیه و آله، خود را شنونده وحی معرفی میکنند:
انک تسمع ما أسمع وتری ما أری الا أنک لست بنی و لکنک لوزیر و انک لعلی خیر؛ (87) ای علی، تو آنچه را من میشنوم میشنوی، و آنچه را من میبینم میبینی، جز این که تو پیامبر نیستی، بلکه وزیر من هستی و بر (طریق) خیر (و صلاح ) هستی.
4. به معنای الهام و یا القای به قلب، در این نوع وحی، شخص بدون این که القا کننده را ببیند یا تحت آموزش قرار گیرد، مطلبی را از بیرون دریافت میکند. گاهی این دریافت از مصدری نورانی و الهی است، و آن در صورتی است که نفس به جهت پاکی و طهارت و نورانیت معنوی به مقامی برسد که شایستگی دریافت حقایق از سوی موجودات برتر معنوی و اولیای خدا و حتی مقام ربوبی را پیدا کند. در این جا علو و برتری روح سبب دریافت چنین الهاماتی میشود. اما گاهی آن دریافت و الهام از مصدری شریر و شیطانی است، و آن در صورتی است که نفس از نظر دنائت و پستی و ظلمت و تاریکی به مرحلهای سقوط کند که با موجودات هم سنخ خود ارتباط یابد و آنان سخنان بی اساس و وسوسههای فریبنده را به او القا کنند. ملاک کار برد وحی در دو مورد اخیر، دورنی، و پنهانی بودن و نیز سرعت و تندی چنین دریافت و آموزشی است. از شمار الهامات رحمانی میتوان به قضیه مادر موسی علیهالسلام در قرآن اشاره کرد:
و أوحینا الی أم موسی أن أرضعیه فاذا خفت علیه فألقیه فی الیم و لا تخافی و لا تحزنی انا رادوه الیک و جاعلوه من المرسلین؛ (88) و به مادر موسی وحی کردیم که او را شیر ده، و چون بر او بیمناک شدی او را در نیل بینداز و مترس و اندوه به خود راه مده که ما او را به تو باز میگردانیم و از زمره پیامبرانش قرار میدهیم.
بی شک اندیشههای پنجگانه شیر دادن به فرزند، به دریا افکندن او، ترسان و نگران نبودن از سرنوشت فرزند، بازگشت حتمی کودک، و پیامبری و رسالت او، که بر قلب مادر موسی وارد شد، زاییده نفس او نبود، بلکه عاملی غیبی او را به آنها آگاه ساخته بود؛ ولی چون این آموزش به صورت پنهانی و به سرعت انجام گرفته، در مورد آن کلمه وحی به کار رفته است.