تربیت
Tarbiat.Org

یاد او
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

آرامش و اطمینان ره آورد ذکر خدا

در قرآن و روایات توجه زیادی به مسأله ذکر شده و اهمیتی شایان برای آن بیان گردیده، آن چنان که انسان را به شگفتی وا می‏دارد. مثلا هدف نماز که ستون دین است ذکر خداوند دانسته شده است: و أقم الصلاة لذکری. (73) در آیه‏ای دیگر ذکر خدا برتر و والاتر معرفی گردیده است.
ان الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله اکبر؛ (74) همانا نماز از کار زشت و ناپسند باز می‏دارد، و قطعاً یا خدا بالاتر است.
البته درباره جمله ولذکر الله اکبر مفسرین تفسیرهای متفاوتی ذکر کرده‏اند. برخی گفته‏اند آن بخش از نماز که ذکر است از سایر بخش‏ها برتر است. برخی گفته‏اند ذکر از نماز برتر است. برخی نیز گفته‏اند نماز از آن جهت که ذکر است از سایر اعمال برتر است. اما به هر حال، خداوند متعال در این آیه به نحو مطلق ذکر را برتر قرار داده است. این اهمیت و عنایت به ذکر، حاکی از ثمرات و فوایدی است که ذکر دارد. ما پیش‏تر درباره فواید ذکر سخن گفتیم. در این خطبه نیز حضرت در آغاز، برای تشویق افراد به یاد کردن خداوند، بخشی از فواید ذکر را بر می‏شمارند.
چنان که پیش‏تر بیان کردیم، خداوند یکی از فواید ذکر را اطمینان یافتن قلب ذکر می‏کند: ألا بذکر الله تطمئن القلب.(75) براساس ادبیات عرب، تقدیم جار و مجرور در این آیه افاده حصر می‏کند و بیان گر این است که هیچ چیز جز یاد خدا باعث آرامش و اطمینان دل نمی‏گردد. گاهی ما تعبداً به مفاد این آیه ایمان می‏آوریم و می‏پذیریم که تنها یاد خدا است که موجب آرامش دل می‏شود؛ اما گاهی با نگاهی تحلیلی در پی آن بر می‏آییم تا با تأمل و تفکر و استدلال عقلی چنین فایده‏ای را اثبات کنیم.
برای رسیدن به این مقصود، ابتدا باید ببینیم چه چیزهایی در زندگی موجب تشویش خاطر و دلهره و اضطراب انسان می‏گردد تا معلوم شود چگونه یاد خدا موجب آرامش دل می‏گردد.
سعادت جویی و کمال خواهی مقتضای فطرت انسان است و بس شک هر انسانی خواهان سعادت و کمال خویش است. بر همین اساس نیز قرآن کریم هنگامی که مردم را به انجام اعمال خیر و عبادات ترغیب می‏کند، در بسیاری از آیات، سعادت و فلاح را به عنوان نتیجه آن امور ذکر می‏کند. فلاح و سعادت عالی‏ترین و نهایی‏ترین مطلوب انسان است که قرآن کریم در بسیاری از آیات با تعابیری چون أولیک هم المفلحون ، ذلک الفوز العظیم و مانند آنها به آن اشاره شده است. با توجه به این حقیقت فطری، خداوند متعال انسان‏ها را به دو دسته (اهل سعادت و اهل شقاوت) تقسیم می‏کند و فرجام حتمی و تغییر ناپذیر آنها را سعادت و یا شقاوت بر می‏شمارد:
یوم یأت لا تکلم نفس الا باذنه فمنهم شقی و سعید. فاما الذین شقوا ففی النار لهم فیها زفیر و شهیق، خالدین فیها ما دامت السماوات و الارض الا ما شاء ربک ان ربک فعال لما یرید. و أما الذین سعدوا ففی الجنة خالدین فیها ما دامت السماوات و الارض الا ما شاء ربک عطاء غیر مجذوذ؛ (76)
روزی است که چون فرا رسد هیچ کس جز به اذن وی سخن نگوید.
آن گاه بعضی از آنان تیره‏بختند و برخی نیک بخت. و اما کسانی که تیره بخت شده‏اند، در درون آتش دم و بازدمی دارند. تا آسمان‏ها و زمین بر جا است. در آن ماندگار خواهند بود. مگر آنچه پروردگارت بخواهد؛ زیرا پروردگار تو همان کند که خواهد. و اما کسانی که نیک بخت شده‏اند؛ تا آسمان‏ها و زمین بر جا است، در بهشت جاودانند، مگر آنچه پروردگارت بخواهد. که این بخششی است که بریدنی نیست.
بنابر این، در این که انسان فطرتاً طالب سعادت است شکی نیست.
اساساً وجود همین انگیزه و عامل فطری در درون انسان است که باعث می‏گردد او در صدد تکامل بر آید. اما سخن در این است که راه رسیدن به بازشناسد. او گرچه طالب سعادت است، اما راه رسیدن به آن را به درستی نمی‏داند. جهان بینی‏های مختلف، با توجه به تفاوت نگرشی که به هستی درند، راه‏های متفاوتی را پیش روی انسان می‏نهند. بر اساس جهان بینی مادی که زندگی و لذایذ دنیوی و مادی را اصل و هدف قرار می‏دهد، سعادت انسان عبارت است از بهره‏وری هر چه بیشتر از لذایذ مادی. اما بینش الهی که زندگی اخروی و قرب الهی را هدف برین انسان معرفی می‏کند، سعادت و کمال انسان را در بهره برداری بیشتر از دنیا و نعمت‏های آن نمی‏داند، بلکه آن را در قرب الهی و رسیدن به رضوان حق تعالی جستجو می‏کند.
به هر حال از منظر قرآن، ذکر خداوند از آن رو که تأمین کننده سعادت انسان است موجب اطمینان و آرامش دل می‏گردد. عکس این معنا درباره ترک ذکر الهی صادق است. ترک یاد خداوند از آن رو که زمینه شقاوت انسان و بریدن از اصل خویش را فراهم می‏آورد و باعث از دست دادن سعادت او می‏شود، موجب تشویش خاطر، ناراحتی و اضطراب او می‏گردد:
و من أعرض عن ذکری فان له معیشة ضنکاً؛ (77) و هر کس از یاد من دل بگرداند، در حقیقت، زندگی تنگ و سختی خواهد داشت.
کسی که اهمیت ذکر خداوند را بشناسد، به خوبی درک می‏کند که اعراض از یاد خداوند چه خسارت بزرگی است، اگر این حقیقت را درک کنیم که حیات دل انسان به ذکر خدا است، در می‏یابیم که کسی که از ذکر و یاد خداوند اعراض کند، از حیات قلب محروم می‏ماند. افسردگی دل و آتش حرمان از حیات معنوی دل، هر لحظه او را می‏آزارد و حسرتی جانکاه بر دلش می‏نشاند. امام سجاد علیه‏السلام در دعای ابو حمزه ثمالی عرض می‏کند:
مولای بذکرک عاش قلبی و بمناجاتک بردت ألم الخوف عنی؛ ای مولای من، با یاد تو دلم زنده است و با مناجات تو درد ترس (فراق) را از خود تسکین می‏دهم.