1- خود فراموشی.
و لا تکونوا کالذین نسوا الله فانسیهم أنفسهم....؛ (65) و چون کسانی میباشید که خدا را فراموش کردند و او نیز آنان را دچار خود فراموشی کرد.
بیماری خود فراموشی یکی از بیماریها و آفتهای خطرناک روحی است .کسی که به این بیماری روحی مبتلا گردد، حقیقت انسانی خویش را از یاد میبرد و فراموش میکند که در زنجیره جهان هستی ذرهای ناچیز است که برای تداوم حیات هر لحظه نیازمند فیض و عطای الهی است.
چنین کسی خود را مستقل و بی نیاز از غیر خود میپندارد و در دام غرور و خود بزرگ بینی گرفتار میآید و تصور میکند که دیگران باید در خدمت او باشند. ریشه این بدبختی و گرفتاری این است که او خدا را فراموش کرده و در نتیجه از حقیقت انسانی بی بهره مانده است. همان حقیقتی که در زبان قرآن، قلب نامیده شده است و ظرف ادراک حقایق الهی و صفات عالی انسانی میباشد.
2 و 3.زندگی مشقت بار و نابینایی در آخرت.
و من أعرض عن ذکری فان له معیشة ضنکار و نحشره یوم القیامة أعمی؛ (66)
و هر کس از یاد من روی بر گرداند ، در حقیقت، زندگی تنگ سخت خواهد داشت و روز رستاخیز او را نابینا محشور میکنیم.
کسی که از یاد خداوند اعراض کند هدف آفرینش و حیات پس از مرگ را نیز فراموش میکند و همه چیز را خلاصه در دنیا میبیند لذا هیچ گاه از دنیا سیر نمیشود. از این رو حتی اگر در دنیا دارا و توانمند بوده از ثروت و امکانات مادی فراوان برخوردار باشد، هم چنان عطش دنیا خواهی در وجودش زبانه میکشد و هیچ گاه ارضا و سیراب نمیشود.مشکل اصلی این گونه افراد این است که روح آنها تشنه است و تشنگی روح را نمیتوان با مادیات از بین برد. این تشنگی تنها با خنکای یاد و ذکر خداوند از بین میرود.
هم چنین کسانی که نشانههای بی شمار قدرت و حکمت الهی را نا دیده میگیرند و غرق در مادیات هستند و از یاد خداوند و سرچشمه حیات مادی و معنوی غافلند، در حقیقت از بصیرت و بینایی محرومند. همین انتخاب آنها در این دنیا، تأثیر نهایی خود را در آخرت میگذرد و باعث میگردد که نابینا محشور شوند و نتوانند نشانههای لطف و کرم الهی را نظاره کنند. در آن روز آنها آثار رحمت و لطف الهی را که سخت به آن نیازمندند، نمیبینند؛ آثار لطف و رحمتی که شامل مؤمنان میگردد و به آنها آرامش میبخشد.
در ادامه آیه میفرماید، این بندهای که خداوند او را کور محشور میکند میگوید: خدایا من که بینا بودم چرا مرا کور محشور کردی؟ خداوند در پاسخ میفرماید:
کذلک أنتک ءایاتنا فنسیتها و کذلک الیوم تنسی؛ (67) همان طور که نشانههای ما برای تو آمد و آن را به فراموشی امروز همان گونه فراموشی میشوی.
آری، وقتی انسان از یاد خداوند اعراض و در برابر آیات الهی بی اعتنایی کند و حتی هنگامی که دیگران آیات الهی را برای او میخوانند توجهی نکند و چشم دل خود را به روی حقایق و معارف ببندد، در قیامت کور دل محشور میشود. هم چنان که او در دنیا خداوند و آیات الهی را فراموش کرد، خداوند نیز در قیامت او را به فراموشی میسپرد. البته این بدان معنا نیست که واقعاً فراموش میشود و از ذکر الهی خارج میگردد. بلکه مقصود این است که آثار رحمت و انعام الهی محروم میماند و خداوند او را گرفتار کیفر و عذاب میکند.
4- سلطه شیطان
و من یعش عن ذکر الرحمن نقیض له شیطاناً فهو له قرین؛ (68) و هر کسی از یاد خدای رحمان دل بگرداند، بر او شیطانی میگماریم تا برای وی دمسازی باشد.
کسی که از ذکر خدا غافل گشت، آماده پذیرش تسلط شیطان و وسوسههای شیطانی میشود؛ زیرا هر چه انسان از یاد خدا فاصله بگیرد، به مادیات و لذتهای دنیوی نزدیکتر و به ظواهر مادی و تعلقات دنیوی دلباختهتر میگردد. وقتی هدفهای مادی و تعلقات دنیوی برای کسی اصل قرار گرفت، او در پرتو وسوسههای شیطانی، برای رسیدن به هدفهای ناپاک خود از هیچ کاری روی گردان نیست و از هر فکر و اندیشه شیطانی استقبال میکند. با توجه به این حقیقت، امام امام صادق علیهالسلام کی فرمایند:
لا یتمکن الشیطان بالوسوسة من العبد الا و قد أعرض عن ذکر الله؛ (69)
شیطان با وسوسه بر بنده تسلط مییابد. مگر آن که او از ذکر خداوند اعراض کرده باشد.