ذکر را معمولاً به دو گونه تقسیم میکنند:
1.ذکر لفظی؛
2. ذکر قلبی، برخی ذکر عملی را نیز اضافه کردهاند.این تقسیم بندی در اصل برگرفته از آیات و روایات است.
باید توجه داشت که ذکر لفظی خود به خود ارزش چندانی ندارد و هدف از لفظ، توجه به معنا و تأثیر در دل است؛ زیرا ذکر به معنای به یاد آوردن است و در مورد ذکر لفظی، این امر تنها هنگامی صادق است که زبان با دل هماهنگ باشد. به علاوه خداوند متعال میفرماید: واذکر اسم ربک و تبتل الیه تبیلا (18)؛ یعنی ذکر نام خدا با تبتل همراه باشد، و مقصود از تبتل این است که توجه شخص منحصراً به خدا باشد.
مرحوم مجلسی هر سخنی را که جهتی الیه داشته باشد ذکر خدا میداند و پس از تقسیم آن به ذکر لفظی و ذکر قلبی، میفرماید: ذکر لفظی هر سخنی است که جهتی الهی داشته باشد؛ مثل دعا و قرآن و بحثهای فقهی و بیان اخبار و روایات مانند آنها.وی آن گاه ذکر قلبی را به دو نوع تقسیم میکند: الف) تفکر در دلایل احکام الهی و صفات باری تعالی و تذکر نعمتهای او و تفکر در فانی بودن دنیا؛ ب) توجه به عقاب و ثوابهای اخروی و خوف از خدا در هنگامی که امر یا نهیی از جانب خدا متوجه شخص است و در نتیجه، عمل بر طبق تکلیف الهی:
در روایات به مرحلهای از ذکر اشاره شده که میتوان آن را ذکر عملی نامید و مرحوم مجلسی نیز در نوع دوم ذکر قلبی به آن اشاره دارد.باید افزود که ذکر قلبی هیچ گونه ظهور و بروز خارجی و لفظی ندارد و شخص فقط در دل به خدا توجه دارد، اگر در ظاهر نیز به کاری دیگری مشغول باشد، اما در اعماق دلش روی به خدا دارد.
امام صادق علیهالسلام در روایتی میفرمایند:
من قال اله الا الله مخلصاً دخل الجنة و اخلاصه أن یحجرة لا اله الا الله عما حرم الله عز و جل؛ (19) کسی که با اخلاص الا اله الله بگوید وارد بهشت میشود، و نشانه اخلاص او این است که گفتن لا اله الله او را از آنچه خداوند حرام کرده باز میدارد.
با دقت در روایت فوق در مییابیم که حضرت به هر سه مرحله ذکر اشاره دارند: یکی،گفتن لا اله الله، که ذکر لفظی است؛ دوم، همراه بودن ذکر با اخلاص در نیت، که ذکر قلبی است؛ و سوم، این که اخلاص باید در رفتار شخص اثر گذارد و او را از گناه باز دارد، که این ذکر عملی است.
هم چنین رسول خدا صلی الله علیه و آله در یکی از سفارشهای خود به امیر مؤمنان علیهالسلام به صراحت ذکر عملی را بیان میکنند:
یا علی سه چیز است که این امت طاقت انجام آن را ندارند:
1. مساوات و برادری:
2.انصاف و از صمیم قلب حق دادن به مردم.
3. ذکر خداوند در هر حالی؛ و ذکر تنها سبحان الله، و الحمد لله، و لا اله الله، و الله اکبر نیست؛ بلکه ذکر این است که اگر کسی به حرامی از حرامهای الهی بر خورد کرد، از خداوند بترسد و آن حرام را ترک کند (20)
از جمله آیاتی که به ذکر لفظی و ذکر قلبی اشاره دارد، آیه 205 سوره اعراف است؛ آن جا که خداوند میفرماید:
و اذکر ربک فی نفسک تضرعاً و حیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الاصال و لا تکن من الغافلین؛ و در دل خویش، پروردگارت را بامدادان و شامگاهان با تضرع و ترس، بی صدای بلند یاد کن و از غافلان مباش.
در آیه فوق، به دو قسم ذکر و یاد پروردگار اشاره شده است. یکی در دلی، و دیگری به زبان و آهسته و شاید بتوان استفاده کرد که ذکر لفظی با صدای بلند مطلوب نیست و با مقام عبودیت و اظهار ذلت و حقارت در پیشگاه الهی سازگاری ندارد. در قرآن کریم در مورد نماز میخوانیم.
و لا تجهر بصلاتک و لاتخافت بها و ابتغ بین ذلک سبیلا؛ (21) و نمازت را به آواز بلند مخوان و بسیار آهستهاش مکن، و میان این و آن راهی میانه جوی.
هم چنین در روایتی چنین آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله که در بعضی از جنگها با اصحاب خود راه میپیمودند. شب هنگام به بیابانی هولناک رسیدند، و اتفاقاً آن شب بسیار تاریک بود. یکی از اصحاب با صدای بند تکبیر گفت: حضرت فرمود: آن کس را که میخوانید نه دور است و نه غایب.
تضرع از ضراعة و به معنای زاری کردن است.خیفة نیز نوع خاصی از ترسیدن است که با ساحت مقدس باری تعالی تناسب دارد.
بنابر این در معنای تضرع میل و رغبت در نزدیک شدن به شخص نهفته است. از این رو دلیل آن که خداوند ذکر را به دو صفت تضرع و خیفه توصیف کرده است که آدمی در ذکر گفتن حالت کسی را داشته باشد که هم چیزی را دوست میدارد و به این جهت میخواهد به عقب برگردد و دور شود. هم چنین از این آیه شریفه استمرار در ذکر قلبی و لفظی نیز استفاده میشود.(22)