تربیت
Tarbiat.Org

دستور العمل و مرواریدهای درخشان
حاج شیخ عباس قمی (رضوان الله علیه)

روز هفتم (ماه صفر)

در این روز هفتم به قول شیخ طوسی و کفعمی و دیگران و به قول شیخین در روز 28 بیست و هشتم سال 50 شهادت حضرت امام حسن مجتبی علیه‏السلام واقع شده. بدان که بعد از شهادت امیرالمؤمنین علیه‏السلام مردم با فرزندش امام حسن علیه‏السلام بیعت کردند و آن جناب نزدیک به شش ماه بر سریر خلافت مستقر بود پس از آن با معاویه صلح فرمود به شرحی که در جای خودش بیان شده و این در پنج روز به آخر ماه ربیع الاول مانده در سال 41 بود و بعد از آن مصالحه، معاویه داخل کوفه شد و بر گردن آرزو و آمال خود سوار شد و امام حسن علیه‏السلام به مدینه رفت و پیوسته کظم غیض فرموده و ملازمت منزل خود داشت و منتظر امر پروردگار خود بود تا آن که ده سال از مدت امارت معاویه گذشت و معاویه عازم شد که برای فرزند خود یزید بیعت بگیرد و چون این، خلاف شرایط معاهده و صلحی بود که با امام حسن و روی آوردن مردم به آن جناب، از آن حضرت بیم داشت پس یک دل مصمم به قتل آن حضرت شد و زهری از پادشاه روم طلبیده و از صد هزار دهم برای جعده زن آن حضرت، دختر اشعث بن قیس فرستاد و ضامن شد که اگر آن حضرت را مسموم نماید او را به عقد یزید درآورد و جعده نیز به طمع مال و آن وعده دروغ امام حسن علیه‏السلام را به شربتی مسموم ساخت و آن حضرت چهل روز به حالت بیماری زندگی می‏کرد و پیوسته زهر در وجود مبارکش اثر می‏کرد تا در ماه صفر سال 50 در سن چهل و هشت سالگی از دنیا رحلت کرد و برادرش امام حسین علیه‏السلام متوالی تجهیز و تغسیل و تکفین او گشت و در نزد جده‏اش فاطمه بنت اسد - رضی الله عنها - در بقیع مدفون گشت و حادثه تیرباران کردن جنازه مبارک در مناقب ابن شهر آشوب و در زیارت جامعه ائمه المومنین علیه‏السلام مذکور است و نیز در روز هفتم در سال 128 (صد و بیست و هشت) ولادت با سعادت حضرت موسی بن جعفر علیه‏السلام در ابواء که منزلی است میان مکه و مدینه واقع شده است. از ابو بصیر روایت است که گفت: در سالی که حضرت امام موسی علیه‏السلام متولد شده من در خدمت حضرت امام جعفر صادق علیه‏السلام به سفر حج رفتم چون به منطقه ابواء رسیدیم حضرت برای ما چاشت طلب کرد و غذای خوب و فراوانی آوردند در بین غذا خوردن پیکی از طرف مکه معظمه، حمیده، به سوی آن جناب آمد که حمیده می‏گوید که آثار حمل در من ظاهر شده و فرموده بودی که: چون آثار آن ظاهر شود تو را خبر نمایم که این فرزند مثل فرزندان دیگر نیست. پس حضرت شاد و خوشحال برخاست و متوجه خیمه مبارک (و خانواده خود) شد و بعد از مدت کمی برگشت در حالی که شکفته و خندان بود و آستین‏های مبارک خود را بالا زده، گفتیم: خدا همیشه لبهای مبارکت را خندان و دلت را شاد بدارد حال حمیده چطور بود؟ فرمود: حق تعالی به من پسری عطا فرمود که: بهترین خلق خداست و حمیده مرا به امری که من از او به آن مطلع‏تر بودم خبر داد ابو بصیر گفت: حمیده چه خبری به شما داد؟ فرمود: گفت که چون آن مولود مبارک به زمین آمد دستهای خود را بر زمین نهاد و سر خود را به سوی آسمان بلند کرد، من به او گفتم که: علامت ولادت حضرت رسالت و اوصیاء بعد از آن حضرت صلوات الله علیهم چنین است و از منها قصاب مروری است که وقتی امام صادق علیه‏السلام به مدینه مراجعت فرمود سه روز برای آن مولود مسعود اهل مدینه را ولیمه داد.
(و بدان که حضرت صادق علیه‏السلام به قدری حضرت امام موسی علیه‏السلام را دوست می‏داشت که این جوزی روایت کرد، که از آن حضرت پرسیدند به چه درجه‏ای است دوستی شما با پسرت موسی علیه‏السلام فرمود به مرتبه‏ای است که دوست می‏داشتم که فرزندی غیر از او نداشته باشم که تمام محبت من برای او باشد و شریک در حب نداشته باشد و علیا جناب حمیده، والده امام موسی علیه‏السلام از اشراف عجم است و از بعضی روایات استفاده می‏شود که حضرت صادق علیه‏السلام برای اخذ و یاد گیری احکام زنها را به آن خانم ارجاع می‏فرموده‏اند: و روی عنه علیه السلام قال: حمید مصفات من الادناس کسبیکه الذهب ما زالت الاعلاء تحرسها حتی ادیت الی کرامه من الله لی و الحجه من بعدی . این عبارت در حاشیه کتاب است و قسمت اخیر به معنی آن است که: روایت شده از امام صادق علیه‏السلام که فرمود: حمیده از پلیدی‏ها مبرا و پاکیزه است همانند طلایی که به گردن آویخته شده، به طوری که پیوسته بزرگی و شرافت او را حراست می‏کند تا به کرامتی از سوی خداوند برای من و حجت بعد از من دست یابد.)