نماز تنها یک توجه قلبی نیست، عملی است همراه با مردم و با بهرهگیری از طبیعت: باید به آسمان نگاه کرد تا وقت نماز را شناخت، به ستارگان نگریست تا قبله را شناخت، به آب توجه کرد تا پاک و مطلق و حلال و تمیز باشد، به خاک دقت کرد تا برای سجده و تیمم شرائط لازم را داشته باشد. عبادات الهی بدون طبیعت نمیشود. رسول اکرم صلی الله علیه و آله سحرها به آسمان و ستارگان نگاه میکرد و فکر میکرد و میگفت: ربنا ما خلقت هذا باطلا پروردگارا اینها را بیهوده خلق نکردی. بعد به نماز میایستاد، فکر در طبیعت یکی از راههای خداشناسی است. سعدی میگوید:
هر نفسی که فرو میرود. ممد حیات است و چون بر میآید مفرح ذات، پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب، آری اگر نفس فرو نرود زندگی نداریم، اگر بر نگردد باز هم زندگی نداریم. والی امام صادق علیهالسلام میفرماید: در هر نفسی هزاران نعمت در کار است (نه دو نعمت) زیرا برگ، در نفس کشیدن انسان سهم دارد. اگر گیاهان کربنها را تبدیل به اکسیژن نکنند چگونه نفس بکشیم؟ بلکه در هر نفسی نهنگهای دریاها شریکند زیرا هر شبانه روز میلیونها حیوان ریز و درشت در اقیانوسها میمیرند که اگر این نهنگها آنها را نبلعند و دریاها را پاکسازی نکنند آبها بد بو و فاسد میشود و اگر آبها فاسد شود تنفس برای انسان مشکل خواهد شد. توجه میکنید که برای یک نفس کشیدن ما هم برگ درختان و هم نهنگ اقیانوسها باید همکاری کنند، حیف که ما از اسرار هستی غافلیم!
در اسلام فکر در طبیعت بزرگترین عبادتها است، فکر در خاک و آب و آسمان و گیاهان، ولی در نماز مقدار و شیوه بهرهگیری از طبیعت محدود است، مردان حق ندارند هنگام نماز از طلا و ابریشم استفاده کنند، پوشیدن لباس تکبر با تواضع در درگاه خداوند سازگار نیست. خوردن و آشامیدن هنگام نماز با روح عبادت سازگار نیست، سجده بر زمین خاکی عبادت است ولی در سجده بر خوردنیها و آشامیدنیها، شکم پرستی مطرح است نه خداپرستی، توجه به طبیعت صحیح است نه غرق در طبیعت شدن، طبیعت آیه و علامت و فلش برای عبور است نه توقفگاه و غرقاب، آب دریا برای آن است که کشتی روی آن حمل شود نه آنکه آب در توی کشتی وارد شود تا همه را غرق کند، خورشید برای آن است که انسان از نورش بهره گیرد نه آنکه به نورش خیره گردد تا کور شود.