به دنبال بحث شورا مناسب است از موضوع «بیعت» - که بیشباهت به مسأله شورا نیست - سخن به میان آوریم؛ بعضی از نویسندگان، بیعت را در اسلام همچون رأیدادن و انتخابات در نظامهای مردمسالار غربی انگاشته و درصدد برآمدهاند که از این راه، نظام سیاسی اسلام را مردمسالار معرفی کنند.%
در پاسخ این ادّعا باید گفت: درست است که در قرآن کریم، سخن از بیعت با پیامبر اسلامصلی الله علیه وآله وسلم به میان آمده است و پارهای از اخبار و روایات حاکی از بیعت مردم با بعضی از ائمهعلیهم السلام است، لکن بررسی دقیق آیات و احادیث کاملاً نشان میدهد که بیعت به هیچ روی شبیه رأیدهی نیست. درباره بیعت با پیامبر اسلامصلی الله علیه وآله وسلم باید گفت که به حکم ضرورت اسلام، ولایت آن حضرت بر مسلمین از سوی خداوند متعال مقرّر شده بود و بر این اساس بیعتکردن یا نکردن مردم تأثیری در مشروعیت حکومت آن حضرت نمیتوانست داشته باشد. لذا بیعت با پیامبر و امامان رمز و راز دیگری دارد که باید به جستجوی آن پرداخت و در اینجا به سه مورد اشاره میکنیم.%
%
عضویت رسمی در جامعه اسلامی؛ گاهی بیعت مردم با پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم به منظور ورود در جرگه مسلمین بود. همانگونه که امروزه اگر کسی بخواهد از تبعه کشوری شود و در زمره مردم آن کشور به حساب آید باید از بعضی مسؤولان امور آن مملکت درخواست حق تابعیت کند و با موافقت آنان وی قانوناً، در شمار مردم آن کشور در میآید، در آن روزگار نیز، اگر کسی میخواست عضو امّت اسلامی گردد و مسلمین او را از خود بدانند با رسول اللهصلی الله علیه وآله وسلم بیعت میکرد و از این راه به حلقه پیروان آن حضرت درمیآمد. مردان و زنان مشرک و اهل کتاب با بیعتکردن به مسلمانشدن خود رسمیّت میبخشیدند. خدای متعال به پیامبر خود، فرمان میدهد که با زنان مکه بیعت کند و آنان را بدین وسیله، به جامعه اسلامی راه دهد؛%
«یا اَیُّهَا النَّبِیُّ اِذا جاءَکَ الْمُؤْمِناتُ یُبایِعْنَکَ عَلی أَنْ لا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئاً وَلا یَسْرِقْنَ وَلا یَزْنینَ وَلا یَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ وَلا یَأْتینَ بِبُهْتانٍ یَفْتَرینَهُ بَیْنَ أَیْدیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلا یَعْصینَکَ فی مَعْروُفٍ فَبایِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْلَهُنَّ اللَّهَ اِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ(223)؛ ای پیامبر! هنگامی که زنان مؤمن نزد تو آیند و با تو بیعت کنند براین که چیزی را شریک خدا ندانند؛ دزدی و زنا نکنند، فرزندان خود را نکشند، تهمت و افترایی پیش دست و پای خود نیاورند و در هیچ کار شایسته و خوبی از تو نافرمانی نکنند، با آنها بیعت کن و برایشان از درگاه خداوند آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده و مهربان است.»%
%
پیمان وفاداری برای شرکت در امری مهم؛ گاهی نیز بیعت بدین منظور صورت میگرفت که شمار کسانی که جداً قصد داشتند در امر مهمّی مانند جنگ مشارکت و فعالیّت کنند دانسته شود. حضرت رسولصلی الله علیه وآله وسلم همچون هر فرمانده لشگری میبایست میزان دقیق عِده و عُده خود را بداند تا بتواند براساس مقدار نیرویش، برنامهریزی و تصمیمگیری کند. بدین جهت، با مسلمینی که برای جنگ آمادگی کامل داشتند بیعت میفرمود و بر پایه تعداد بیعتکنندگان طرح میریخت و اتخاذ تصمیم میفرمود مانند جریان بیعت رضوان در صلح حدیبیه که قرآن به آن اشاره میکند:%
«اِنَّ الَّذینَ یُبایِعُونَکَ اِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ یَدُاللَّهِ فَوْقَ اَیْدیهِمْ فَمَنْ نَکَثَ فَاِنَّما یَنْکُثُ عَلی نَفْسِه وَمَنْ اَوْفی بِما عاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتیهِ اَجْراً عَظیماً(224)؛ کسانی که با تو بیعت میکنند (در حقیقت) تنها با خدا بیعت میکنند و دست خدا بالای دست آنهاست، پس هر کس پیمانشکنی کند، تنها به زیان خودش پیمان شکسته است و آن کس که نسبت به عهدی که با خدا بسته وفا کند به زودی پاداش بزرگی به او خواهد داد.»%
«لَقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنینَ اِذْ یُبایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرةِ فَعَلِمَ ما فی قُلُوبِهِمْ فَاَنْزَلَ السَّکینَةَ عَلَیْهِمْ وَاَثابَهُمْ فَتْحَاً قَریباً وَمَغانِمَ کَثیرةً یَأْخُذُونَها وَکانَ اللَّهُ عَزیزاً حَکیماً(225)؛ خداوند از مؤمنان - هنگامی که در زیر آن درخت با تو بیعت میکردند - راضی و خشنود شد؛ خدا آنچه را در درون دلهایشان (از ایمان و صداقت) نهفته بود میدانست؛ از اینرو آرامش را بر دلهایشان نازل کرد و پیروزی نزدیکی به عنوان پاداش نصیب آنها فرمود و (همچنین) غنایم فراوانی که آن را به دست میآورند و خداوند شکستناپذیر و حکیم است».%
%
احراز و اثبات مقبولیّت؛ بیعتهایی که ائمه معصومینعلیهم السلام با پارهای از مردم داشتند نیز به قصد مشروعساختن حکومتهایشان نبود بلکه برای فعلیّتبخشیدن و جامه عمل پوشاندن به حکومتهایشان بود. واضح است برای آن که کسی بتواند بر جامعه مسلمین حکومت کند باید صاحب دو ویژگی باشد: مشروعیت و مقبولیّت. مشروعیّت حکومت، به حاکم حق حاکمیّت میدهد و مقبولیّت آن به وی قدرت حاکمیت میبخشد. کسی که حکومتش مشروع نیست حق ندارد بر مردم فرمان براند، اگرچه مقبول آنان باشد؛ و کسی که حکومتش مقبول مردم نیست قدرت ندارد که بر آنان حکم براند هرچند حکومتش شرعاً مجاز باشد.%
به عبارت دیگر، مشروعبودن حکومت یک شخص، وی را بالقوّه حاکم میکند و برای آنکه این امر از قوه به فعل درآید و شخص بالفعل نیز حاکم شود نیاز به مقبولیّت و پذیرش مردمی هست. جانشینان راستین رسول اللهصلی الله علیه وآله وسلم مشروعیّت حکومتشان را از خدای متعال دارند؛ و اگر از مردم بیعت میگیرند برای آن است که مقبولیّت حکومتشان احراز شود. اگر مقبولیت حکومت محرز گردد حجت بر ولیّ امر، تمام میشود و وقت آن میرسد که دست به کار شود و به رتق و فتق امور جامعه اسلامی بپردازد؛ حضرت امیرالمؤمنین علیعلیه السلام میفرماید:%
«اَما وَالّذی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْلا حُضُورُ الْحاضِرِ وَقِیامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَما اَخَذَ اللَّهُ عَلَی الْعُلَماءِ اَلاَّ یُقارُّوا عَلی کِظَّةِ ظالِمٍ وَلا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَاَلْقَیْتُ حَبْلَها عَلی غارِبِها وَلَسَقَیْتُ آخِرَها بِکَأْسِ أَوَّلِها وَلَاَلْفَیْتُمْ دُنْیاکُمْ هذِهِ اَزْهَدَ عِنْدی مِنْ عَفْطَةِ عَنْزٍ(226)؛ آگاه باشید به خدا سوگند، خدایی که دانه را شکافت و انسان را آفرید، اگر جمعیت بسیاری که (برای بیعت با من) گردا گردم را گرفته بودند، حاضر نمیشدند و با حاضرشدن آنان برای یاریرساندن (در کار خلافت) حجت بر من تمام نمیشد و خدای متعال از دانشمندان پیمان نگرفته بود که در برابر شکمخواری ستمگر و شدّت گرسنگی ستمدیده سکوت نکنند، بدون شک ریسمان خلافت را بر پشتش میانداختم (و آن را به حال خودش رها میکردم) و پایان آن را با همان پیاله آغازش آب میدادم و این دنیایتان را در نظر من، بیارزشتر از آب بینی یک بز مییافتید».%
یعنی اگر این اوضاع و احوال پیش نیامده و حجت بر من تمام نشده بود همانگونه که در آغاز و پس از رحلت رسول اللهصلی الله علیه وآله وسلم بر به دستگرفتن خلافت و امارت پای نفشردم، اکنون نیز بر آن اصرار نمیورزیدم.%
بیعت مسلمین با ولیّ امر غیر معصوم نیز مفید همین فایده است. گاه اوضاع و احوال اجتماعی چنان میشود که شخصی که خود را، برای تصدی حکومت و ولایت امر مسلمین، از سایرین اصلح مییابد و خویشتن را به تعهد این امر مکلّف میبیند رجوع به مسلمین و نظرخواهی از آنان را، در باب حکومت و ولایت خود به صلاح اسلام و جامعه اسلامی میداند. در اینگونه موارد، حکومت چنان شخصی مشروعیّت دارد و وی از لحاظ شرعی حاکم است نهایت آنکه برای تحصیل مصلحت یا مصالحی، رأیدادن مردم را ضروری تشخیص داده و به عنوان یک امر حکومتی از آنان خواسته است که رأی خود را درباره حکومت وی، ابراز کنند؛ نظیر آنچه در آغاز پیدایش و تشکل نظام جمهوری اسلامی در ایران انجام یافت. بعد از استقرار و ثبات حکومت حاکم نیز، ممکن است گاهی نظرخواهی از مردم یا عهد و پیمانگرفتن از آنان برای امری خاص، ضرورت داشته باشد. حاکم پس از تشخیص ضرورت، فرمان میدهد که مردم درباره آن موضوع خاص، رأی دهند. در همه این موارد، آنچه مهم است و نباید از آن غفلت داشت این است که تشخیص ضرورت رأیدهی و بیعت مردم بر عهده حاکم است و هموست که این امر را به صلاح اسلام و مسلمین میبیند و بدان حکم میکند، نه این که رأیدهی و بیعت، مشروعیّت حکومت را تضمین کند.%
جان کلام آنکه؛ حکومت اسلامی حکومتی الهی است نه مردمی (به معنای مردمسالار و دموکراتیک)؛ و اموری از قبیل شورا و بیعت نه به قانون قانونیّت میبخشد و نه به حکومت مشروعیّت. خدای متعال است که به قانون و حکومت ارزش و اعتباری میدهد. البته در نظام اسلامی هریک از شورا و بیعت، موارد استعمال و فوائد و منافع خاصی دارد - که به اهمّ آنها اشاره شد.%
%
...................) Anotates (.................
1) در بخش قبل، معارف قرآن درباره «جامعه و تاریخ» مورد بحث قرار گرفته و تحت عنوان «جامعه و أتاریخ از دیدگاه قرآن» چاپ شده است.%
2) کتاب مقدس، انجیل متی چاپ «انجمن پخش کتب مقدسه در میان ملل» سال 1969 میلادی، باب 5، شماره 38، 39 و 40.%
3) همان، باب 22 شماره 21. با توجه به جملات پس و پیش آن میتوان گفت: آن حکم از روی تقیه و در برابر شرایران صادر شده است. (نگارنده)%
4) یعنی قوانینی که توسط مقامی معتبر و شایسته قانونگذاری وضع شده باشد.%
5) اخلاق در قرآن، ج 1، ص 101، چاپ دوم.%
6) در این که آن نیت و انگیزه چه باید باشد به حوزه «فلسفه اخلاق» تعلق دارد و مکاتب مختلف فلسفه اخلاق در خصوص آن توافق نظر ندارند. از دیدگاه اخلاق اسلامی نیت معتبر، همان تقرب به خداست.%
7) برای آگاهی بیشتر ر. ک: «معارف قرآن، خداشناسی، کیهان شناسی، انسانشناسی»، ص 161.%
8) تعریف حقیقی به معنای حد ورسم منطقی اختصاص به ماهیات دارد که دارای جنس و فصل هستند اما مفاهیمی از قبیل «حق» که مفاهیمی انتزاعی و اعتباریند از آن رو که ماهیت ندارند فاقد تعریف حقیقیند. در این موارد نخست مفهومی عام ذکر میشود که به منزله جنس قلمداد میگردد، آنگاه قیدهایی به آن افزوده میشود که در حکم فصل خواهد بود تا بالأخره مفهومی به دست آید که قالب معنای مورد نظر بتواند باشد.%
9) اراضی مفتوحة عنوةً» به سرزمینهایی از مشرکان میگویند که مسلمانان با قهر (جنگ) و غلبه بر آنان تصرف کردهاند و احکام خاصی دارد. (شهید ثانی، شرح لمعه، ج 2، ص 250، چاپ مکتبة الاسلامیة سال 1384 و نیز ر ک به همان ص 252 و ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص 137 و فرّاء، الاحکام السلطانیه، ص 146، چاپ دفتر تبلیغات اسلامی قم، سال 1406 ه. ق.%
10) در این گونه موارد یعنی؛ در آنجا که «من علیه الحق» کل جامعه است برخی - به غلط - پنداشتهاند که اساساً «من علیه الحق» وجود ندارد.%
11) نفع در اینجا به معنای گسترده به کار رفته است و شامل «منفعت» و «انتفاع» در اصطلاح فقها میشود.%
12) منظور حق و تکلیف در امور اجتماعی است؛ یعنی حق و تکلیفی که در رفتارهای اجتماعی انسانها و در ارتباطات متقابل آنها مصداق مییابند، جعل متقابل دارند و جعل هر یک مستلزم جعل دیگری است وگرنه تکلیف - به اصطلاح فقهی - خیلی گستردهتر است و شامل وظائف آدمی در برابر خدا هم میشود و پیداست که تکلیف بنده در مقابل خدا مستلزم هیچ حقی برای خدا نیست. حقی که خدا بر بندگان دارد مفهومی اخلاقی است نه حقوقی.%
13) مائده/ 1.%
14) آل عمران/ 130.%
15) حج/ 62 و لقمان/ 30.%
16) روم/ 8.%
17) بقره/ 61.%
18) ص/ 21 و 22.%
19) ص/26.%
20) انبیاء/ 112.%
21) غافر/ 20.%
22) همان/ 78.%
23) زمر/ 69 و 75.%
24) یونس/ 47 و 54.%
25) بقره/ 282.%
26) نور/ 48 و 49.%
27) ذاریات/ 19.%
28) معارج/ 24 و 25.%
29) انعام/ 141.%
30) اسراء/ 26 و روم/ 38.%
31) بقره/ 180 و 241.%
32) همان/ 236.%
33) صدوق، من لایحضر الفقیه، ج 2، ص 618، حدیث 3214، چاپ مکتبة الصدوق و حر عاملی، وسایل الشیعه، ج 11، ص 131، چاپ پنجم، سال 1403 و ج 15، ص 173، چاپ مؤسسه آل البیت.%
34) مفردات راغب، مصباح المنیر.%
35) نساء/ 11 و 176.%
36) مانند آیه 7 از سوره مائده «وَاذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ میثاقَهُ الَّذی واثَقَکُمْ بِهِ اِذْقُلْتُمْ سَمِعْنا وَاَطَعْنا وَاتَّقُوااللَّهَ اِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ؛ و به یاد آورید نعمت خدا را بر شما و پیمانی را که با تأکید از شما گرفت، آنگاه که گفتید «شنیدیم و اطاعت کردیم» و از (مخالفت فرمان خدا) بپرهیزید که خدا از آنچه درون سینههاست، آگاه است» که هنگام یادآوری پیمانها و پایبندی به آن، علم خداوند را گوشزد میکند که اگر خلاف کردید خداوند به همه افکار و پندارهای شما آگاه است و حسابرسی میکند. و آیات فراوان دیگری که احکام حقوقی و غیر آن را با اتکا به صفات حق تعالی بیان میدارد.%
37) البته گاهی در قانون اساسی یک کشور علاوه بر حقوق اساسی - مقررات دیگری هم وضع و تدوین میشود لکن به هر حال امتیاز قانون اساسی از قوانین دیگر همان اشتمال بر حقوق اساسی است و قوانین دیگر به مناسبت بحث ممکن است در آن بیاید.%
38) در اینجا شرح مختصر این اصطلاحات را از کتاب «منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی» نوشته محمدابراهیم جنّاتی بازگو میکنیم و توضیح بیشتر را از کتب مفصل بجویید.%
اجماع؛ یعنی «اتفاق و همرأیی در حکمی از احکام شرعی.» ص 182.%
قیاس عبارت است از «سرایتدادن یک حکم از موضوعی به موضوع دیگر که مشابه آن است.» ص 255.%
مصالح مرسله؛ یعنی «تشریع حکم برای حوادث و پدیدههای نو بر مبنای رأی و مصلحتاندیشی در مواردی که به عنوان کلّی و یا جزیی نصّی وارد نشده باشد.» ص 331.%
مذهب صحابی؛ یعنی «گفتار یا روشی که از اصحاب دیده شود و به آن تعبد مینمایند بدون این که برای آن مستندی دیده شود.» ص 359.%
سدّ ذرایع به این معناست که «هر وسیلهای که موجب رسیدنبه حرام میشود باید ترک شود تا حرام محقق نگردد» و فتح ذرایع به این معناست که «هر وسیلهای که باعث رسیدن به واجب میشود باید ایجاد و انجام شود تا واجب محقق گردد.» ص 370.%
در نهایت «برخی از اندیشمندان در مواردی که نتوانند از راه منابع اسلامی به حکم شرعی دست یابند مطابق شریعت سلف عمل میکنند.» ص 384.%
39) دقت کنید که ما «میل وصول به هدف» را علت غایی میدانیم، نه خود هدف را و نه علم به هدف را و نه حتی وصول به هدف را، آنچه در نفس فاعل تأثیر میکند و او را به انجام دادن کاری بر میانگیزد میل رسیدن به یک هدف است.%
40) روم/ 7.%
41) نجم/ 29 و 30.%
42) خوب است اشاره کنیم که گاهی به جای اینکه بگویند: «عقل واحد انسان دو گونه احکام دارد نظری و عملی» میگویند: «آدمی دو عقل دارد یکی عقل نظری که مسائل نظری را ادراک میکند و دیگری عقل عملی که مُدرک امور عملی است.»%
43) از دیرباز دانشهای بشری را به دو گروه بزرگ علوم حقیقی و علوم اعتباری و قراردادی تقسیم میکردهاند. آنگاه علوم حقیقی یا تکوینی را - که به اسم عامّ حکمت یا فلسفه میخواندهاند - به دو گروه کوچکترِ علوم نظری و علوم عملی تقسیم مینمودهاند.%
علوم نظری شاملِطبیعیّات، ریاضیّات، منطقیّات و الهیّات میشود و علوم عملی مشتمل بر اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مدن است. اخلاق مربوط به فرد انسان و تدبیر منزل ناظر بر رفتار متقابل اعضاء خانواده است و سیاست مدن ابعاد مختلف زندگی اجتماعی را دربرمیگیرد.%
اگر حقوق را در برگیرنده همه احکامی بدانیم که ناظر بر رفتارهای اجتماعی انسان است میتوان دو رشته علمی «تدبیر منزل» و «سیاست مدن» را تحت عنون واحد حقوق مندرج کرد در نتیجه، حکمت و فلسفه عملی دارای دو شعبه میشود؛ اخلاق و حقوق و بر طبق تقسیمبندی مذکور، هم اخلاق و هم حقوق واقعیتهایی نفسالامری و ثابت دارند.%
44) ناگفته نماند که نظام حقوقی اسلام، دایره نفع و ضرر را گستردهتر از نفع و ضرر مادّی و دنیایی میگیرد، اگرچه از آنرو که نظام حقوقی است، بهترین صورت تنظیم ارتباطات اجتماعی مردم را برای تأمین مصالحشان مدّ نظر دارد. اما در عین حال مصالح و مفاسد اخروی و ابدی انسانها را نیز کاملاً مورد توجه و عنایت قرار میدهد و بر این اساس زندگی این جهان را چنان نظم و سامان میدهد که در مسیر سعادت سرای جاودانی یار و مددکار شود و دستکم با آن مزاحمتینداشته باشد.%
45) کفایة الاصول.%
46) البته در بعضی از نظامها، پارهای از مسائل غیر حقوق اساسی را هم به تصویب مستقیم و بیواسطه مردم میرسانند.
47) در بسیاری از نظامهای مردمسالار امروزی، مردم با رأی مستقیم خود، نمایندگان مجلس قانونگذاری و رئیسجمهور را تعیین میکنند و تعیین نخستوزیر و وزیران با واسطه به مردم استناد مییابد زیرا نخستوزیر و کابینه یا توسط رئیس جمهور یا بوسیله نمایندگان مجلس برگزیده میشوند. به هر حال، اعضای دو قوّه مقنّنه و مجریه، با انتخاباتی دو یا سه مرحلهای برگزیدگان مردم هستند.%
48) هود/ 84 و 85.%
49) هود/ 87.%
50) وَلَقَدْ اَرْسَلْنا نُوحاً اِلی قَوْمِه فَلَبِثَ فیهِمْ اَلْفَ سَنَةٍ اِلاَّ خَمْسینَ عاماً؛ و ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و او در میان آنان هزار سال مگر پنجاه سال درنگ کرد» عنکبوت/ 14.%
51) وَ ما امَنَ مَعَهُ اِلاَّ قَلیلٌ؛ و جز عدّه کمی همراه او ایمان نیاوردند.» هود/ 40.%
52) وَما اُوتیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ اِلاَّ قَلیلاً؛ و از دانش جز اندکی به شما داده نشده است.» اسراء/ 85.%
53) عین همان سخنانی که در مبحث نبوت برای اثبات ضرورت نبوت گفتیم در اینجا نیز برای اثبات این که نظام حقوقی مطلوب و صحیح باید توسط قانونگذاری فوق بشر ساخته و پرداخته شود، به کار میآید.%
54) اشاره به حداقل آنچه یک موحد باید بپذیرد.%
55) تازه این اکثریت هم، اکثریت کسانی است که در انتخابات شرکت کردهاند نه اکثریّت همه مردم، چرا که ممکن است بسیاری از مردم به دلیل بیاعتمادی به برگزارکنندگان انتخابات یا هر دلیل دیگر، در انتخابات شرکت نکنند.%
56) در اینجا تذکر دو نکته مناسب است:
الف: مسائل مربوط به حکومت و دولت را معمولاً در بخش «حقوق سیاسی» مطرح میکنند و حقوق سیاسی را علم کاملاً مستقلی میانگارند؛ ولی ما به دلیل مشابهت فراوان مباحث و نیز وحدت شیوه بحث، این مسأله را هم مورد بررسی قرار میدهیم.
ب: وجود مجری قانون و ضرورت حکومت برای جامعه، خود مسألهای مستقل و جداگانه است که باید قبل از «منشأ اعتبار حکومت» بررسی شود لکن در اینجا آن را به عنوان یک اصل مسلّم فرض میکنیم و بحث بیشتر را به فصل پنجم کتاب موکول میکنیم.
57) به زودی به بررسی این مطلب از دیدگاه قرآن خواهیم پرداخت.%
58) این تعیین میتواند شخصی باشد مثل تعیین حضرت داوود در آیه 26 سوره ص و میتواند بطور نوعی باشد که ویژگیها و شرایط یک حاکم و قاضی را بیان کند مانند آنچه درباره ولایت فقیه وارد شده است.%
59) ص/ 26.%
60) یعنی؛ آنچه پیامبر عظیمالشأن اسلام(ص) واجب کرده است.%
61) یعنی؛ آنچه خداوند سبحان واجب فرموده است.%
62) بحثهایی مانند اینکه؛ قانونگذاری پیامبر(ص) و امامان(ع) دقیقاً به چه معنایی است و در چه مواردی این قانونگذاریها به تحقق پیوسته است و مباحث دیگری از ابن قبیل، مطالعات و تحقیقات فراوانی میطلبد، هرچند برای زمان ما کاربرد چندانی ندارد.%
63) آل عمران/ 19.%
64) آل عمران/ 20.%
65) آل عمران/ 83 .%
66) آل عمران/ 85 .%
67) بقره/ 213.%
68) شوری/ 13.%
69) یونس/ 59 .%
70) انعام/ 136.%
71) نحل/ 116.%
72) بقره/ 120.%
73) مائده/ 48.%
74) مائده/ 49.%
75) احزاب/ 1 و 2.%
76) جاثیه/ 18 و 19.%
77) مائده/ 47.%
78) مائده/ 45.%
79) مائده/ 44.%
80) مائده/ 5 .%
81) آل عمران/ 83 .%
82) صحاح، مفردات، القاموس المحیط، مصباح المنیر.%
83) صحاح، القاموس المحیط، مصباح المنیر، مجمع البحرین.%
84) صحاح، القاموس المحیط.%
85) مفردات.%
86) القاموس المحیط.%
87) نقل به مضمون از جواهر الکلام، ج 21، ص 395.%
88) مریم/ 12.%
89) مؤمن48.%
90) بقره/ 113.%
91) مائده/ 1.%
92) یوسف/ 67 .%
93) انعام/ 57 .%
94) یوسف/ 40.%
95) انعام/ 62 .%
96) قصص/ 70 و 88 .%
97) مؤمن/ 12.%
98) رعد/ 41.%
99) کهف/ 26.%
100) انعام/ 114.%
101) شوری/ 10.%
102) انعام/ 71.%
103) بقره/ 284.%
104) بقره/ 107.%
105) آل عمران/ 189.%
106) مائده/ 18.%
107) معارف قرآن، ص 54.%
108) حجر/ 29 تا 33.%
109) ما در اینجا از نظر فقهی - که با ظواهر سر و کار دارد - سخن نمیگوییم، از نظر فقهی برای تأمین و حفظ مصالح اجتماعی، همین که انسان شهادتین را بر زبان آورد، مسلمان قلمداد میگردد و هرگز کاری ندارند که آیا همه تعالیم و احکام اسلام - و حتی ضروریات اسلام - را باور دارد یا نه؟ و از سوی دیگر، تا یکی از ضروریّات دین را انکار نکند - که بازگشت به انکار توحید و نبوّت دارد - همچنان مسلمان خواهد بود.%
110) رعد/ 11.%
111) بقره/ 107 و توبه/ 116 و عنکبوت/ 22 و شوری/ 31.%
112) شوری/ 28.%
113) نساء/ 45.%
114) انعام/ 14.%
115) یونس/ 30.%
116) ولایت خداوند - مانند رحمت او - دو گونه است: ولایت عامّه که نسبت به همه موجودات دارد و در آیات فوق به آن اشاره شده و دیگر ولایت و عنایت مخصوصی است که خداوند به بندگان شایسته و متّقی دارد. آیات فراوانی نیز به این ولایت اشاره دارد از جمله:%
«اَللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ امَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النُّورِ؛ خداوند ولیّ و سرپرست کسانی است که ایمان آوردهاند، آنها را از تاریکیهابه سوی نور بیرون میبرد». (بقره/ 257)%
«لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِیُّهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ؛ برای آنها (در بهشت) خانه امن و امان نزد پروردگارشان خواهد بود و او ولیّ و یاور آنهاست به خاطر اعمال (نیکی) که انجام میدادند». (انعام/ 127)%
«وَاللَّهُ وَلِیُّ الْمُتَّقینَ ؛ و خداوند یار و یاور پرهیزگاران است». (جاثیه/ 19)%
«وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلیکُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلی وَ نِعْمَ النَّصیرُ؛ و به خدا تمسّک جویید که او مولا و سرپرست شماست! چه مولای خوب و چه مولای شایستهای!» (حج/ 78)%
«ذلِکَ بِاَنَّ اللَّهَ مَوْلَی الَّذینَ آمَنُوا وَ اَنَّ الْکافِرینَ لا مَوْلی لَهُمْ؛ این برای آن است که خداوند مولا و سرپرست کسانی است که ایمان آوردند، امّا کافران مولایی ندارند»! (محمّد/ 11)%
117) در اینجا این پرسش پیش میآید؛ با این که همه شؤون هستی از خداست و به مشیّت بالغه او بستگی دارد، اختیار و اراده آزاد انسان چه مفهومی پیدا میکند؟%
پاسخ مشروح این پرسش را در مباحث «توحید افعالی» و «جبر و تفویض» بجوئید؛ (آموزش فلسفه، ج 2، ص 358 به بعد). اکنون به طور خلاصه میگوئیم: انسان در هیچ شأنی از شؤون هستی و زندگیاش، مستقل و بینیاز از خدای متعال نیست، بنابر این، کمالاتش نیز با این که از مجرای اراده آزاد و اختیار خود او حاصل شدنی است هستی خود را از خدا دارد، چنانچه وجود اراده آزاد و اختیار بشر نیز از خداست، به دیگر سخن، خدای متعال، هم به اراده انسان وجود داده است و هم به کمالاتی که از راه این اراده میتواند به دست آید.%
118) توبه/ 31.%
119) انعام/ 121.%
120) ر. ک. معارف قرآن، ج 1، ص 421 به بعد.%
121) ر. ک. معارف قرآن، ج 1، ص 421 به بعد.%
122) البته مجموعه مقررات حاکم در یک جامعه، خود نوعی واقعیت دارد و از این رو علم حقوق - که علم به چنین واقعیتی است - میتواند علمی حقیقی به شمار آید، اما باز علمی فلسفی و حقیقی نیست که در آن روش بحث عقلی به کار آید.%
123) برخی از فقها و حقوقدانان، الگوی حقیقی آن را از مقوله «اضافه» دانستهاند و برخی دیگر از مقوله «کیف» و برخی از مقوله «جِدَه» انگاشتهاند و کسانی هم مانند مرحوم علاّمه طباطبائیرحمه الله آن را برگرفته از ارتباط وجودی بین مالک و مملوک تکوینی میدانند، همچون ارتباطی که بین نفس انسان و صورتهای ذهنیهای که میسازد وجود دارد. به نظر ما دیدگاه اخیر درستتر مینماید.%
124) ر. ک. جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، ص 73 - 109 نوشته مؤلّف.%
125) بحارالانوار، ج 73، ص 195، باب 130 روایت 1.%
126) حکم و داوری مخصوص خداوند بلند مرتبه و بزرگ است» سوره غافر(40) آیه 12.%
127) یس/ 60 و 61 .%
128) بقره/ 247.%
129) آل عمران/ 179.%
130) انبیاء/ 23.%
131) نحل/ 90.%
132) اعراف/ 28 و 29.%
133) نساء/ 22.%
134) برای آگاهی از استدلالات عقلی به کتب اصول فقه و فلسفه اخلاق رجوع کنید.%
135) فراموش نشود که ما، در قلمرو حقوق سخن میگوییم و طبعاً از نفع و ضرر، نفع و ضرر دنیوی و مادّی را اراده میکنیم.%
136) آیا میتوان برای خدای متعال - علاوه بر آن مالکیّت حقیقی که نسبت به کلّ ماسوی اللّه دارد - مالکیّتی اعتباری نیز، نسبت به کلّ عالَم یا نسبت به پارهای از اشیاء، در نظر گرفت یا نه؟%
در این باره اختلاف رأی هست، بعضی از فقها قائل شدهاند که چنین اعتباری لغو و بیهوده است امّا به گمان ما، در نظرگرفتن مالکیّت اعتباری برای خدای متعال، لغو نیست در قرآن کریم به آیاتی از این قبیل برمیخوریم:%
«قُلِ الْاَنْفالُ لِلَّه وَالرَّسُولِ؛ بگو: انفال از آن خدا و پیامبر اوست». (انفال/ 1).%
«وَاعْلَمُوا اَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءِ فَاَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبی وَالْیَتامی وَالْمَساکینِ وَابْنِ السَّبیلِ؛ و بدانید که هرچه غنیمت گیرید پنج یکِ آن از آنِ خدا و پیامبر و خویشان او و یتیمان و تنگدستان و به راه مانده است.» (انفال/ 41)%
نیازی به گفتن نیست که در این آیات، برای خدای متعال، مالکیّتی اعتباری در نظر گرفته شده است، زیرا مالکیّت حقیقی او اختصاص به بخشی از انفال و یکی از شش بخشِ خمسِ غنائم جنگی ندارد، بلکه همه چیز را شامل میشود. درست است که در این دو آیه شریفه، مالکیّت اعتباری خداوند به بعضی از اشیاء تعلّق گرفته است؛ امّا امکان دارد که مالکیّت اعتباری او را نسبت به همه اشیاء در نظر گرفت. در اینجا به تفصیل این بحثها نمیپردازیم، اجمالاً مالکیّت خدایمتعال نسبت به همه جهان آفرینش ثابت است و قدر متیقّن آن همان مالکیّت حقیقی است.%
137) وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِه وَلِلْمُؤْمنینَ؛ عزت و سربلندی مخصوص خداوند، پیامبرش و مؤمنان است» منافقون/ 8 .%
«وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَی الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً؛ خدای متعال، هرگز برای کافران، بر ضد مؤمنان راهی نمیگذارد» نساء/141.%
138) فَاِذا حَضَرَتْ بَلِیَّةٌ فَاجْعَلُوا اَمْوالَکُمْ دُونَ اَنْفُسِکُمْ وَ اِذا نَزَلَتْ نازِلَةٌ فَاجْعَلوُا اَنْفُسَکُمْ دُونَ دینِکُمْ؛ فَاعْلَمُوا اَنَّ الهالِکَ مَنْ هَلَکَ دینُهُ وَالْحَریبَ مَنْ حُرِبَ دینُهُ؛ هنگامی که مصیبتی دررَسَد اموال خود را سپر جانهایتان کنید و زمانی که مصیبتی شدید (بر شما) فرود آید جانهای خود را سپر دینتان کنید و بدانید که از میان رفته، کسی است که دینش از دست برود و دُزْدزَده و بیچیز کسی است که دینش را از او ربوده باشند.» (کافی ج 2، ص 216، حدیث 2 و بحارالانوار، ج 68، ص 212، باب 23، حدیث 2).%
139) نهجالبلاغه، کلام 40.%
140) البته ما جدّاً بر این اعتقادیم که همه ادیان آسمانی دیگر نیز، در اصل و پیش از آن که در معرض تحریف و مسخ واقع شوند، صاحب نظامات حقوقی بودهاند و چنان نبوده است که کار دنیا را به قیصر واگذارند و کار آخرت را به خدا، این که پیروانِ بعضی از این ادیان، یا همه آنها میپندارند که دین از سیاست جداست و نبوّت از حکومت، معلول ناآگاهیِ آنان نسبت به تعالیم اصلی و آموزههای راستین ادیان خودشان است به هر حال، ما در اسلام، هرگز نمیتوانیم چنین ادّعاهایی را بپذیریم.%
141) ر. ک به «جامعه و تاریخ»، ص 390 به بعد، اثر مؤلف.%
142) یوسف/ 54 و 55.%
143) ص/ 21 - 25.%
144) ص/ 26.%
145) بقره/ 246 و 247.%
146) این نظام پیشنهادی در بخشهای آینده ارائه خواهد شد. و امّا نظام مطلوب الهیّون همان است که ما، در طیّ بحثهای گذشته، از ابعاد و زوایای مختلف بدان نگریستهایم و در درسهای بعد نیز، برای تکمیل و تتمیم بحث، به جهات و جوانب دیگری از آن میپردازیم.%
147) یونس/ 13 و 14.%
148) اعراف/ 69.%
149) اعراف/ 74.%
150) بقره/ 30.%
151) بقره/ 31؛ «وَعَلَّمَ ادَمَ الْاَسْماءَ کُلَّها؛ و همه نامها را به آدم آموخت».
152) در روایات فراوانی، ائمّهعلیهم السلام «خُلَفاءُ اللَّهِ فی اَرْضِه»؛ جانشینان خدا در زمین» شمرده شدهاند. ر. ک به کافی ج 1، ص 193، حدیث 1 و تهذیب ج 6، ص 97، حدیث 1 که همان زیارت جامعه معروف است و بحار، ج 1، ص 188، باب 2، حدیث 4 و جاهای دیگر.%
153) نور/ 55.%
154) البته این بحث بیشتر جنبه نظری دارد و از مباحثی نیست که گره از مشکلات عملی امروز ما بگشاید، اما در عین حال، مقدمه و مدخل خوبی است برای مباحث دیگری که در مقام عمل نیز، کارساز و مشکلگشا خواهند بود.%
155) نساء/ 64.%
156) شعرا/ 105 - 110.%
157) نوح/ 2 و 3.%
158) یوسف/ 21.%
159) یوسف/ 56.%
160) بقره/ 251.%
161) ص/ 17 و 20.%
162) ص/ 26.%
163) ص/ 35 و 36.%
164) کهف/ 83 و 84.%
165) ناگفته نماند که قرآن کریم، صریحاً ذوالقرنین را پیامبر نمیشمارد ولی درباره وی، چنان سخن میگوید که از آن سخنان، پیامبری او را میتوان استظهار کرد مثل «قُلْنا یا ذَاالْقَرْنَیْنِ؛ گفتیم: ای ذوالقرنین» (کهف/ 86) که نشان میدهد به او وحی میشده است.%
166) بقره/ 246 - 252.%
167) فتح/ 17.%
168) نساء/ 13.%
169) نساء/ 69 و 70.%
170) احزاب/ 71.%
171) احزاب/ 66 و 67.%
172) حجرات/ 14.%
173) انفال/ 1، 20 و 46 و مجادله/ 13.%
174) آل عمران/ 32 و 132.%
175) نساء/ 59، مائده/ 92، نور/ 54، محمد/ 33 و تغابن/ 12.%
176) نور/ 56.%
177) علامه طباطبائی، المیزان ج 4، ص 388 ذیل آیه 59 سوره نساء و ج 19، ص 305 ذیل آیه 12 سوره تغابن.%
178) آل عمران/ 32.%
179) نساء/ 14.%
180) نساء/ 42.%
181) نساء/ 115.%
182) مائده/ 49.%
183) انفال/ 13.%
184) انفال/ 20.%
185) توبه/ 63.%
186) نور/ 63.%
187) محمد/ 32.%
188) مجادله/ 5.%
189) مجادله/ 20.%
190) مجادله/ 22.%
191) حشر/ 4.%
192) جن/ 23.%
193) نساء/ 65.%
194) نساء/ 105.%
195) نور/ 47 - 52.%
196) احزاب/ 6.%
197) احزاب/ 36.%
198) نساء/ 59.%
199) اقتباس از تفسیر المیزان، ج 4، ص 389 و 391 و برای آگاهی از برخی روایات در این زمینه به همین تفسیر ص 408 به بعد مراجعه کنید. ر. ک. «الامامة والولایة فی القرآن الکریم»، ص 37 تا 54.%
200) مائده/ 55.%
201) تفسیر نمونه، ج 4، ص 423.%
202) المیزان، ج 6، ص 15 به بعد. و ر. ک. به الامامة والولایة فی القرآن الکریم، ص 57 تا 75.%
203) مانند حدیث مقبوله عمربن حنظله (وسایل الشیعه، ج 18، ص 98، باب 11 از ابواب صفات القاضی، حدیث 1؛ و توقیع امام زمان(عج) توسط محمدبن عثمان عمری برای اسحاقبن یعقوب (همان، ص 101، حدیث 9).%
204) به یاد آوریم که از لحاظ فقهی و شرعی، قاضی میتواند برای شناختن عدول، از شیاع استفاده کند، همچنین فقط شهادت شخص عادل معتبر است نیز فراموش نکنیم که رجوع به اهل فنّ و متخصّصان، امری است عقلایی و همه انسانها، به حکم قریحه عقلایی خود، رأی کارشناس و متخصص را معتبر و حجت میدانند.%
205) البته این طرح، هنوز ابتدایی است و جای بحث و گفتگوی فراوان دارد و نیاز به اصلاح و تکمیل دارد تا کاربردی و قابل اجرا گردد. (نگارنده)%
206) تأکید میکنیم که اگر همه قدرتهای سیاسی و اجتماعی یک جامعه در یک دستگاه و در یک فرد، متمرکز نشود بسیاری از مصالح مردم از دست خواهد رفت؛ حتی میتوان گفت که هرچه وسعت یک کشور بیشتر باشد نیاز آن به تمرکز قدرت هم افزونتر خواهد بود - و این سخنی است که عموم صاحبنظران حقوق و سیاست برآنند.%
207) دستگاه حاکمه کشورما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تنها حکومتی است که از این حکم میتواند مستثنا باشد چراکه اکثر قریب به اتفاق مسؤولان رده بالای کشور از خیانت و سوء استفاده به دور بودهاند.%
208) احزاب/ 36.%
209) منظور از شورا یکی از این سه امر میتواند باشد:%
الف) شورای همه مسلمانان%
ب) شورای منتخبین مسلمانان%
ج) شورای گروه خاصی از مسلمانان مثل شورای اهل حل و عقد، شورای فقهاء و ... .%
210) نمل/ 29 - 32.%
211) قصص/ 20.%
212) بقره/ 233.%
213) طلاق/ 6.%
214) آل عمران/ 159.%
215) پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» احزاب/ 6.%
216) شوری/ 36 - 39.%
217) در روایات اسلامی به برخی از ویژگیهای مشاوران اشاره شده است مانند عهدنامه حضرت علی(ع) خطاب به مالک اشتر که میفرماید: «وَلا تُدْخِلَنَّ فِی مَشْوَرَتِکَ بَخیلاً یَعْدِلُ بِکَ عَنِ الْفَضْلِ وَیَعِدُکَ الْفَقْرَ ولا جَباناً یُضْعِفُکَ عَنِ الْاُموُرِ وَلا حَریصاً یُزَیِّنُ لَکَ الشَّرَهَ بِالْجَوْرِ فَاِنَّ الْبُخْلَ وَالْجُبْنَ وَالْحِرْصَ غَرائِزُ شَتَّی یَجْمَعُها سُوءُ الظَّنِّ بِاللَّهِ؛ و بخیل را در مشورت خود داخل مکن زیرا تو را از نیکی و بخشش باز میدارد و به تو وعده فقر و ناداری میدهد و نه ترسو را چون تو را از اقدام در کارها سست میگرداند و نه حریص و آزمند را که شدت حرص و آز را با ستم، زیبا جلوه میدهد همانا بخل و ترس و حرص غرائز گوناگونی هستند که قدر جامع آنها بدگمانی به خداوند متعال است» نهجالبلاغه، صبحی صالح، نامه 53، ص 430 و ر. ک. به بحار الانوار، ج 75، ص 103 روایت 33. (نگارنده)%
218) در پارهای از روایات حضرت امیرالمؤمنین(ع) در برابر معاویه به شورا تمسک کرده، مینویسد: «همان جماعتی که با ابوبکر و عمر و عثمان بیعت کردهاند با همان شرائط با من نیز بیعت کردهاند، پس نه حاضران اختیاری دارند و نه غایبان میتوانند آن را به هم بزنند و شورا فقط برای مهاجران و انصار است پس اگر گِرد مردی اجتماع کردند و او را امام قرار دادند رضای خدا در آن است، بعد از آن اگر کسی با طعن و بدعت از فرمانشان خارج شود او را به جایگاه خود باز میگردانند و اگر امتناع ورزید به دلیل اینکه غیر راه مؤمنان راپیموده است با او میجنگند و خداوند اورا بهسزای اعمالش میرساند» (نهجالبلاغه، ص366، نامه 6)%
در توضیح اینگونه روایات باید گفت: اینها بحثهای جدلی است که خصم را بر اساس مبانی خودش الزام میکنند و براساس مقبولات او سخن میگویند نه بر مبنای آنچه خود قبول دارند. از اینگونه بحثهای جدلی در قرآن کریم هم آمده است. مانند آیات 21 و 22 سوره نجم که میفرماید: «آیا پسر مخصوص شما و دختر برای او (خدا) است این تقسیمی ظالمانه است» پیداست که اولاً اسلام، برتری و فضلی برای پسران نسبت به دختران نمیشناسد و ثانیاً بهتر یا بدتربودن پسران چگونه دلیل میشود که خدای متعال باید پسر یا دختر داشته باشد؟%
در این روایات نیز حضرت علی(ع) نمیخواهد شورا را به عنوان یکی از اصول نظام سیاسی اسلام معرفی کند بلکه میخواهد با معاویه بر طبق مبانی مورد پذیرش و ادعای خود او سخن بگوید تا شاید هدایت شود.%
219) درباره امامان معصومعلیهم السلام نیز همین بحث صادق است چراکه آنان نیز همانند پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم از هر نوع جهل، خطا و اشتباه مصونند و نیازی به شورا برای کشف مجهول یا رفع اشتباه ندارند.%
220) السیرة النبویة، ابن هشام، ج 3، ص 67 و تاریخ طبری، ج 2، ص 59، نقل به مضمون.%
221) این سخن درباره امامان معصومعلیهم السلام نیز جاری است.%
222) این شیوه حکیمانه، در دوران پس از امام خمینیقدس سره و به رهبری حضرت آیةاللّه خامنهای(مد ظلّهالعالی) همچنان ادامه داشته و دارد؛ و اکنون که در بیستمین سال انقلاب پرشکوه اسلامی هستیم، بیست انتخابات سراسری در جمهوری اسلامی ایران برگزار شده است.%
223) ممتحنه/ 12.%
224) فتح/ 10.%
225) فتح/ 18 - 19.%
226) نهج البلاغه، خطبه سوم که به خطبه شقشقیّه معروف است.%