تربیت
Tarbiat.Org

حقوق و سیاست در قرآن‏
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

بیعت و اهداف آن‏

به دنبال بحث شورا مناسب است از موضوع «بیعت» - که بی‏شباهت به مسأله شورا نیست - سخن به میان آوریم؛ بعضی از نویسندگان، بیعت را در اسلام همچون رأی‏دادن و انتخابات در نظامهای مردمسالار غربی انگاشته و درصدد برآمده‏اند که از این راه، نظام سیاسی اسلام را مردمسالار معرفی کنند.%
در پاسخ این ادّعا باید گفت: درست است که در قرآن کریم، سخن از بیعت با پیامبر اسلام‏صلی الله علیه وآله وسلم به میان آمده است و پاره‏ای از اخبار و روایات حاکی از بیعت مردم با بعضی از ائمه‏علیهم السلام است، لکن بررسی دقیق آیات و احادیث کاملاً نشان می‏دهد که بیعت به هیچ روی شبیه رأی‏دهی نیست. درباره بیعت با پیامبر اسلام‏صلی الله علیه وآله وسلم باید گفت که به حکم ضرورت اسلام، ولایت آن حضرت بر مسلمین از سوی خداوند متعال مقرّر شده بود و بر این اساس بیعت‏کردن یا نکردن مردم تأثیری در مشروعیت حکومت آن حضرت نمی‏توانست داشته باشد. لذا بیعت با پیامبر و امامان رمز و راز دیگری دارد که باید به جستجوی آن پرداخت و در اینجا به سه مورد اشاره می‏کنیم.%
%
عضویت رسمی در جامعه اسلامی؛ گاهی بیعت مردم با پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم به منظور ورود در جرگه مسلمین بود. همان‏گونه که امروزه اگر کسی بخواهد از تبعه کشوری شود و در زمره مردم آن کشور به حساب آید باید از بعضی مسؤولان امور آن مملکت درخواست حق تابعیت کند و با موافقت آنان وی قانوناً، در شمار مردم آن کشور در می‏آید، در آن روزگار نیز، اگر کسی می‏خواست عضو امّت اسلامی گردد و مسلمین او را از خود بدانند با رسول الله‏صلی الله علیه وآله وسلم بیعت می‏کرد و از این راه به حلقه پیروان آن حضرت درمی‏آمد. مردان و زنان مشرک و اهل کتاب با بیعت‏کردن به مسلمان‏شدن خود رسمیّت می‏بخشیدند. خدای متعال به پیامبر خود، فرمان می‏دهد که با زنان مکه بیعت کند و آنان را بدین وسیله، به جامعه اسلامی راه دهد؛%
«یا اَیُّهَا النَّبِیُّ اِذا جاءَکَ الْمُؤْمِناتُ یُبایِعْنَکَ عَلی‏ أَنْ لا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئاً وَلا یَسْرِقْنَ وَلا یَزْنینَ وَلا یَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ وَلا یَأْتینَ بِبُهْتانٍ یَفْتَرینَهُ بَیْنَ أَیْدیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلا یَعْصینَکَ فی مَعْروُفٍ فَبایِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْلَهُنَّ اللَّهَ اِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ(223)؛ ای پیامبر! هنگامی که زنان مؤمن نزد تو آیند و با تو بیعت کنند براین که چیزی را شریک خدا ندانند؛ دزدی و زنا نکنند، فرزندان خود را نکشند، تهمت و افترایی پیش دست و پای خود نیاورند و در هیچ کار شایسته و خوبی از تو نافرمانی نکنند، با آنها بیعت کن و برایشان از درگاه خداوند آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده و مهربان است.»%
%
پیمان وفاداری برای شرکت در امری مهم؛ گاهی نیز بیعت بدین منظور صورت می‏گرفت که شمار کسانی که جداً قصد داشتند در امر مهمّی مانند جنگ مشارکت و فعالیّت کنند دانسته شود. حضرت رسول‏صلی الله علیه وآله وسلم همچون هر فرمانده لشگری می‏بایست میزان دقیق عِده و عُده خود را بداند تا بتواند براساس مقدار نیرویش، برنامه‏ریزی و تصمیم‏گیری کند. بدین جهت، با مسلمینی که برای جنگ آمادگی کامل داشتند بیعت می‏فرمود و بر پایه تعداد بیعت‏کنندگان طرح می‏ریخت و اتخاذ تصمیم می‏فرمود مانند جریان بیعت رضوان در صلح حدیبیه که قرآن به آن اشاره می‏کند:%
«اِنَّ الَّذینَ یُبایِعُونَکَ اِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ یَدُاللَّهِ فَوْقَ اَیْدیهِمْ فَمَنْ نَکَثَ فَاِنَّما یَنْکُثُ عَلی‏ نَفْسِه‏ وَمَنْ اَوْفی بِما عاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتیهِ اَجْراً عَظیماً(224)؛ کسانی که با تو بیعت می‏کنند (در حقیقت) تنها با خدا بیعت می‏کنند و دست خدا بالای دست آنهاست، پس هر کس پیمان‏شکنی کند، تنها به زیان خودش پیمان شکسته است و آن کس که نسبت به عهدی که با خدا بسته وفا کند به زودی پاداش بزرگی به او خواهد داد.»%
«لَقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنینَ اِذْ یُبایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرةِ فَعَلِمَ ما فی قُلُوبِهِمْ فَاَنْزَلَ السَّکینَةَ عَلَیْهِمْ وَاَثابَهُمْ فَتْحَاً قَریباً وَمَغانِمَ کَثیرةً یَأْخُذُونَها وَکانَ اللَّهُ عَزیزاً حَکیماً(225)؛ خداوند از مؤمنان - هنگامی که در زیر آن درخت با تو بیعت می‏کردند - راضی و خشنود شد؛ خدا آنچه را در درون دلهایشان (از ایمان و صداقت) نهفته بود می‏دانست؛ از این‏رو آرامش را بر دلهایشان نازل کرد و پیروزی نزدیکی به عنوان پاداش نصیب آنها فرمود و (همچنین) غنایم فراوانی که آن را به دست می‏آورند و خداوند شکست‏ناپذیر و حکیم است».%
%
احراز و اثبات مقبولیّت؛ بیعتهایی که ائمه معصومین‏علیهم السلام با پاره‏ای از مردم داشتند نیز به قصد مشروع‏ساختن حکومتهایشان نبود بلکه برای فعلیّت‏بخشیدن و جامه عمل پوشاندن به حکومتهایشان بود. واضح است برای آن که کسی بتواند بر جامعه مسلمین حکومت کند باید صاحب دو ویژگی باشد: مشروعیت و مقبولیّت. مشروعیّت حکومت، به حاکم حق حاکمیّت می‏دهد و مقبولیّت آن به وی قدرت حاکمیت می‏بخشد. کسی که حکومتش مشروع نیست حق ندارد بر مردم فرمان براند، اگرچه مقبول آنان باشد؛ و کسی که حکومتش مقبول مردم نیست قدرت ندارد که بر آنان حکم براند هرچند حکومتش شرعاً مجاز باشد.%
به عبارت دیگر، مشروع‏بودن حکومت یک شخص، وی را بالقوّه حاکم می‏کند و برای آن‏که این امر از قوه به فعل درآید و شخص بالفعل نیز حاکم شود نیاز به مقبولیّت و پذیرش مردمی هست. جانشینان راستین رسول الله‏صلی الله علیه وآله وسلم مشروعیّت حکومتشان را از خدای متعال دارند؛ و اگر از مردم بیعت می‏گیرند برای آن است که مقبولیّت حکومتشان احراز شود. اگر مقبولیت حکومت محرز گردد حجت بر ولیّ امر، تمام می‏شود و وقت آن می‏رسد که دست به کار شود و به رتق و فتق امور جامعه اسلامی بپردازد؛ حضرت امیرالمؤمنین علی‏علیه السلام می‏فرماید:%
«اَما وَالّذی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْلا حُضُورُ الْحاضِرِ وَقِیامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَما اَخَذَ اللَّهُ عَلَی الْعُلَماءِ اَلاَّ یُقارُّوا عَلی‏ کِظَّةِ ظالِمٍ وَلا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَاَلْقَیْتُ حَبْلَها عَلی‏ غارِبِها وَلَسَقَیْتُ آخِرَها بِکَأْسِ أَوَّلِها وَلَاَلْفَیْتُمْ دُنْیاکُمْ هذِهِ اَزْهَدَ عِنْدی‏ مِنْ عَفْطَةِ عَنْزٍ(226)؛ آگاه باشید به خدا سوگند، خدایی که دانه را شکافت و انسان را آفرید، اگر جمعیت بسیاری که (برای بیعت با من) گردا گردم را گرفته بودند، حاضر نمی‏شدند و با حاضرشدن آنان برای یاری‏رساندن (در کار خلافت) حجت بر من تمام نمی‏شد و خدای متعال از دانشمندان پیمان نگرفته بود که در برابر شکمخواری ستمگر و شدّت گرسنگی ستمدیده سکوت نکنند، بدون شک ریسمان خلافت را بر پشتش می‏انداختم (و آن را به حال خودش رها می‏کردم) و پایان آن را با همان پیاله آغازش آب می‏دادم و این دنیایتان را در نظر من، بی‏ارزشتر از آب بینی یک بز می‏یافتید».%
یعنی اگر این اوضاع و احوال پیش نیامده و حجت بر من تمام نشده بود همان‏گونه که در آغاز و پس از رحلت رسول الله‏صلی الله علیه وآله وسلم بر به دست‏گرفتن خلافت و امارت پای نفشردم، اکنون نیز بر آن اصرار نمی‏ورزیدم.%
بیعت مسلمین با ولیّ امر غیر معصوم نیز مفید همین فایده است. گاه اوضاع و احوال اجتماعی چنان می‏شود که شخصی که خود را، برای تصدی حکومت و ولایت امر مسلمین، از سایرین اصلح می‏یابد و خویشتن را به تعهد این امر مکلّف می‏بیند رجوع به مسلمین و نظرخواهی از آنان را، در باب حکومت و ولایت خود به صلاح اسلام و جامعه اسلامی می‏داند. در این‏گونه موارد، حکومت چنان شخصی مشروعیّت دارد و وی از لحاظ شرعی حاکم است نهایت آن‏که برای تحصیل مصلحت یا مصالحی، رأی‏دادن مردم را ضروری تشخیص داده و به عنوان یک امر حکومتی از آنان خواسته است که رأی خود را درباره حکومت وی، ابراز کنند؛ نظیر آنچه در آغاز پیدایش و تشکل نظام جمهوری اسلامی در ایران انجام یافت. بعد از استقرار و ثبات حکومت حاکم نیز، ممکن است گاهی نظرخواهی از مردم یا عهد و پیمان‏گرفتن از آنان برای امری خاص، ضرورت داشته باشد. حاکم پس از تشخیص ضرورت، فرمان می‏دهد که مردم درباره آن موضوع خاص، رأی دهند. در همه این موارد، آنچه مهم است و نباید از آن غفلت داشت این است که تشخیص ضرورت رأی‏دهی و بیعت مردم بر عهده حاکم است و هموست که این امر را به صلاح اسلام و مسلمین می‏بیند و بدان حکم می‏کند، نه این که رأی‏دهی و بیعت، مشروعیّت حکومت را تضمین کند.%
جان کلام آن‏که؛ حکومت اسلامی حکومتی الهی است نه مردمی (به معنای مردمسالار و دموکراتیک)؛ و اموری از قبیل شورا و بیعت نه به قانون قانونیّت می‏بخشد و نه به حکومت مشروعیّت. خدای متعال است که به قانون و حکومت ارزش و اعتباری می‏دهد. البته در نظام اسلامی هریک از شورا و بیعت، موارد استعمال و فوائد و منافع خاصی دارد - که به اهمّ آنها اشاره شد.%
%

...................) Anotates (.................
1) در بخش قبل، معارف قرآن درباره «جامعه و تاریخ» مورد بحث قرار گرفته و تحت عنوان «جامعه و أتاریخ از دیدگاه قرآن» چاپ شده است.%

2) کتاب مقدس، انجیل متی چاپ «انجمن پخش کتب مقدسه در میان ملل» سال 1969 میلادی، باب 5، شماره 38، 39 و 40.%

3) همان، باب 22 شماره 21. با توجه به جملات پس و پیش آن می‏توان گفت: آن حکم از روی تقیه و در برابر شرایران صادر شده است. (نگارنده)%

4) یعنی قوانینی که توسط مقامی معتبر و شایسته قانونگذاری وضع شده باشد.%

5) اخلاق در قرآن، ج 1، ص 101، چاپ دوم.%

6) در این که آن نیت و انگیزه چه باید باشد به حوزه «فلسفه اخلاق» تعلق دارد و مکاتب مختلف فلسفه اخلاق در خصوص آن توافق نظر ندارند. از دیدگاه اخلاق اسلامی نیت معتبر، همان تقرب به خداست.%

7) برای آگاهی بیشتر ر. ک: «معارف قرآن، خداشناسی، کیهان شناسی، انسانشناسی»، ص 161.%

8) تعریف حقیقی به معنای حد ورسم منطقی اختصاص به ماهیات دارد که دارای جنس و فصل هستند اما مفاهیمی از قبیل «حق» که مفاهیمی انتزاعی و اعتباریند از آن رو که ماهیت ندارند فاقد تعریف حقیقیند. در این موارد نخست مفهومی عام ذکر می‏شود که به منزله جنس قلمداد می‏گردد، آنگاه قیدهایی به آن افزوده می‏شود که در حکم فصل خواهد بود تا بالأخره مفهومی به دست آید که قالب معنای مورد نظر بتواند باشد.%

9) اراضی مفتوحة عنوةً» به سرزمینهایی از مشرکان می‏گویند که مسلمانان با قهر (جنگ) و غلبه بر آنان تصرف کرده‏اند و احکام خاصی دارد. (شهید ثانی، شرح لمعه، ج 2، ص 250، چاپ مکتبة الاسلامیة سال 1384 و نیز ر ک به همان ص 252 و ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص 137 و فرّاء، الاحکام السلطانیه، ص 146، چاپ دفتر تبلیغات اسلامی قم، سال 1406 ه. ق.%

10) در این گونه موارد یعنی؛ در آنجا که «من علیه الحق» کل جامعه است برخی - به غلط - پنداشته‏اند که اساساً «من علیه الحق» وجود ندارد.%

11) نفع در اینجا به معنای گسترده به کار رفته است و شامل «منفعت» و «انتفاع» در اصطلاح فقها می‏شود.%

12) منظور حق و تکلیف در امور اجتماعی است؛ یعنی حق و تکلیفی که در رفتارهای اجتماعی انسانها و در ارتباطات متقابل آنها مصداق می‏یابند، جعل متقابل دارند و جعل هر یک مستلزم جعل دیگری است وگرنه تکلیف - به اصطلاح فقهی - خیلی گسترده‏تر است و شامل وظائف آدمی در برابر خدا هم می‏شود و پیداست که تکلیف بنده در مقابل خدا مستلزم هیچ حقی برای خدا نیست. حقی که خدا بر بندگان دارد مفهومی اخلاقی است نه حقوقی.%

13) مائده/ 1.%

14) آل عمران/ 130.%

15) حج/ 62 و لقمان/ 30.%

16) روم/ 8.%

17) بقره/ 61.%

18) ص/ 21 و 22.%

19) ص/26.%

20) انبیاء/ 112.%

21) غافر/ 20.%

22) همان/ 78.%

23) زمر/ 69 و 75.%

24) یونس/ 47 و 54.%

25) بقره/ 282.%

26) نور/ 48 و 49.%

27) ذاریات/ 19.%

28) معارج/ 24 و 25.%

29) انعام/ 141.%

30) اسراء/ 26 و روم/ 38.%

31) بقره/ 180 و 241.%

32) همان/ 236.%

33) صدوق، من لایحضر الفقیه، ج 2، ص 618، حدیث 3214، چاپ مکتبة الصدوق و حر عاملی، وسایل الشیعه، ج 11، ص 131، چاپ پنجم، سال 1403 و ج 15، ص 173، چاپ مؤسسه آل البیت.%

34) مفردات راغب، مصباح المنیر.%

35) نساء/ 11 و 176.%

36) مانند آیه 7 از سوره مائده «وَاذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ میثاقَهُ الَّذی واثَقَکُمْ بِهِ اِذْقُلْتُمْ سَمِعْنا وَاَطَعْنا وَاتَّقُوااللَّهَ اِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ؛ و به یاد آورید نعمت خدا را بر شما و پیمانی را که با تأکید از شما گرفت، آنگاه که گفتید «شنیدیم و اطاعت کردیم» و از (مخالفت فرمان خدا) بپرهیزید که خدا از آنچه درون سینه‏هاست، آگاه است» که هنگام یادآوری پیمانها و پایبندی به آن، علم خداوند را گوشزد می‏کند که اگر خلاف کردید خداوند به همه افکار و پندارهای شما آگاه است و حسابرسی می‏کند. و آیات فراوان دیگری که احکام حقوقی و غیر آن را با اتکا به صفات حق تعالی بیان می‏دارد.%

37) البته گاهی در قانون اساسی یک کشور علاوه بر حقوق اساسی - مقررات دیگری هم وضع و تدوین می‏شود لکن به هر حال امتیاز قانون اساسی از قوانین دیگر همان اشتمال بر حقوق اساسی است و قوانین دیگر به مناسبت بحث ممکن است در آن بیاید.%

38) در اینجا شرح مختصر این اصطلاحات را از کتاب «منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی» نوشته محمدابراهیم جنّاتی بازگو می‏کنیم و توضیح بیشتر را از کتب مفصل بجویید.%
اجماع؛ یعنی «اتفاق و هم‏رأیی در حکمی از احکام شرعی.» ص 182.%
قیاس عبارت است از «سرایت‏دادن یک حکم از موضوعی به موضوع دیگر که مشابه آن است.» ص 255.%
مصالح مرسله؛ یعنی «تشریع حکم برای حوادث و پدیده‏های نو بر مبنای رأی و مصلحت‏اندیشی در مواردی که به عنوان کلّی و یا جزیی نصّی وارد نشده باشد.» ص 331.%
مذهب صحابی؛ یعنی «گفتار یا روشی که از اصحاب دیده شود و به آن تعبد می‏نمایند بدون این که برای آن مستندی دیده شود.» ص 359.%
سدّ ذرایع به این معناست که «هر وسیله‏ای که موجب رسیدن‏به حرام می‏شود باید ترک شود تا حرام محقق نگردد» و فتح ذرایع به این معناست که «هر وسیله‏ای که باعث رسیدن به واجب می‏شود باید ایجاد و انجام شود تا واجب محقق گردد.» ص 370.%
در نهایت «برخی از اندیشمندان در مواردی که نتوانند از راه منابع اسلامی به حکم شرعی دست یابند مطابق شریعت سلف عمل می‏کنند.» ص 384.%

39) دقت کنید که ما «میل وصول به هدف» را علت غایی می‏دانیم، نه خود هدف را و نه علم به هدف را و نه حتی وصول به هدف را، آنچه در نفس فاعل تأثیر می‏کند و او را به انجام دادن کاری بر می‏انگیزد میل رسیدن به یک هدف است.%

40) روم/ 7.%

41) نجم/ 29 و 30.%

42) خوب است اشاره کنیم که گاهی به جای این‏که بگویند: «عقل واحد انسان دو گونه احکام دارد نظری و عملی» می‏گویند: «آدمی دو عقل دارد یکی عقل نظری که مسائل نظری را ادراک می‏کند و دیگری عقل عملی که مُدرک امور عملی است.»%

43) از دیرباز دانشهای بشری را به دو گروه بزرگ علوم حقیقی و علوم اعتباری و قراردادی تقسیم می‏کرده‏اند. آنگاه علوم حقیقی یا تکوینی را - که به اسم عامّ حکمت یا فلسفه می‏خوانده‏اند - به دو گروه کوچکترِ علوم نظری و علوم عملی تقسیم می‏نموده‏اند.%
علوم نظری شاملِ‏طبیعیّات، ریاضیّات، منطقیّات و الهیّات می‏شود و علوم عملی مشتمل بر اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مدن است. اخلاق مربوط به فرد انسان و تدبیر منزل ناظر بر رفتار متقابل اعضاء خانواده است و سیاست مدن ابعاد مختلف زندگی اجتماعی را دربرمی‏گیرد.%
اگر حقوق را در برگیرنده همه احکامی بدانیم که ناظر بر رفتارهای اجتماعی انسان است می‏توان دو رشته علمی «تدبیر منزل» و «سیاست مدن» را تحت عنون واحد حقوق مندرج کرد در نتیجه، حکمت و فلسفه عملی دارای دو شعبه می‏شود؛ اخلاق و حقوق و بر طبق تقسیم‏بندی مذکور، هم اخلاق و هم حقوق واقعیتهایی نفس‏الامری و ثابت دارند.%

44) ناگفته نماند که نظام حقوقی اسلام، دایره نفع و ضرر را گسترده‏تر از نفع و ضرر مادّی و دنیایی می‏گیرد، اگرچه از آن‏رو که نظام حقوقی است، بهترین صورت تنظیم ارتباطات اجتماعی مردم را برای تأمین مصالحشان مدّ نظر دارد. اما در عین حال مصالح و مفاسد اخروی و ابدی انسانها را نیز کاملاً مورد توجه و عنایت قرار می‏دهد و بر این اساس زندگی این جهان را چنان نظم و سامان می‏دهد که در مسیر سعادت سرای جاودانی یار و مددکار شود و دست‏کم با آن مزاحمتی‏نداشته باشد.%

45) کفایة الاصول.%

46) البته در بعضی از نظامها، پاره‏ای از مسائل غیر حقوق اساسی را هم به تصویب مستقیم و بی‏واسطه مردم می‏رسانند.
47) در بسیاری از نظامهای مردمسالار امروزی، مردم با رأی مستقیم خود، نمایندگان مجلس قانونگذاری و رئیس‏جمهور را تعیین می‏کنند و تعیین نخست‏وزیر و وزیران با واسطه به مردم استناد می‏یابد زیرا نخست‏وزیر و کابینه یا توسط رئیس جمهور یا بوسیله نمایندگان مجلس برگزیده می‏شوند. به هر حال، اعضای دو قوّه مقنّنه و مجریه، با انتخاباتی دو یا سه مرحله‏ای برگزیدگان مردم هستند.%

48) هود/ 84 و 85.%

49) هود/ 87.%

50) وَلَقَدْ اَرْسَلْنا نُوحاً اِلی‏ قَوْمِه‏ فَلَبِثَ فیهِمْ اَلْفَ سَنَةٍ اِلاَّ خَمْسینَ عاماً؛ و ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و او در میان آنان هزار سال مگر پنجاه سال درنگ کرد» عنکبوت/ 14.%

51) وَ ما امَنَ مَعَهُ اِلاَّ قَلیلٌ؛ و جز عدّه کمی همراه او ایمان نیاوردند.» هود/ 40.%

52) وَما اُوتیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ اِلاَّ قَلیلاً؛ و از دانش جز اندکی به شما داده نشده است.» اسراء/ 85.%

53) عین همان سخنانی که در مبحث نبوت برای اثبات ضرورت نبوت گفتیم در اینجا نیز برای اثبات این که نظام حقوقی مطلوب و صحیح باید توسط قانونگذاری فوق بشر ساخته و پرداخته شود، به کار می‏آید.%

54) اشاره به حداقل آنچه یک موحد باید بپذیرد.%

55) تازه این اکثریت هم، اکثریت کسانی است که در انتخابات شرکت کرده‏اند نه اکثریّت همه مردم، چرا که ممکن است بسیاری از مردم به دلیل بی‏اعتمادی به برگزارکنندگان انتخابات یا هر دلیل دیگر، در انتخابات شرکت نکنند.%

56) در اینجا تذکر دو نکته مناسب است:
الف: مسائل مربوط به حکومت و دولت را معمولاً در بخش «حقوق سیاسی» مطرح می‏کنند و حقوق سیاسی را علم کاملاً مستقلی می‏انگارند؛ ولی ما به دلیل مشابهت فراوان مباحث و نیز وحدت شیوه بحث، این مسأله را هم مورد بررسی قرار می‏دهیم.
ب: وجود مجری قانون و ضرورت حکومت برای جامعه، خود مسأله‏ای مستقل و جداگانه است که باید قبل از «منشأ اعتبار حکومت» بررسی شود لکن در اینجا آن را به عنوان یک اصل مسلّم فرض می‏کنیم و بحث بیشتر را به فصل پنجم کتاب موکول می‏کنیم.
57) به زودی به بررسی این مطلب از دیدگاه قرآن خواهیم پرداخت.%

58) این تعیین می‏تواند شخصی باشد مثل تعیین حضرت داوود در آیه 26 سوره ص و می‏تواند بطور نوعی باشد که ویژگیها و شرایط یک حاکم و قاضی را بیان کند مانند آنچه درباره ولایت فقیه وارد شده است.%

59) ص/ 26.%

60) یعنی؛ آنچه پیامبر عظیم‏الشأن اسلام(ص) واجب کرده است.%

61) یعنی؛ آنچه خداوند سبحان واجب فرموده است.%

62) بحثهایی مانند این‏که؛ قانونگذاری پیامبر(ص) و امامان(ع) دقیقاً به چه معنایی است و در چه مواردی این قانونگذاریها به تحقق پیوسته است و مباحث دیگری از ابن قبیل، مطالعات و تحقیقات فراوانی می‏طلبد، هرچند برای زمان ما کاربرد چندانی ندارد.%

63) آل عمران/ 19.%

64) آل عمران/ 20.%

65) آل عمران/ 83 .%

66) آل عمران/ 85 .%

67) بقره/ 213.%

68) شوری‏/ 13.%

69) یونس/ 59 .%

70) انعام/ 136.%

71) نحل/ 116.%

72) بقره/ 120.%

73) مائده/ 48.%

74) مائده/ 49.%

75) احزاب/ 1 و 2.%

76) جاثیه/ 18 و 19.%

77) مائده/ 47.%

78) مائده/ 45.%

79) مائده/ 44.%

80) مائده/ 5 .%

81) آل عمران/ 83 .%

82) صحاح، مفردات، القاموس المحیط، مصباح المنیر.%

83) صحاح، القاموس المحیط، مصباح المنیر، مجمع البحرین.%

84) صحاح، القاموس المحیط.%

85) مفردات.%

86) القاموس المحیط.%

87) نقل به مضمون از جواهر الکلام، ج 21، ص 395.%

88) مریم/ 12.%

89) مؤمن‏48.%

90) بقره/ 113.%

91) مائده/ 1.%

92) یوسف/ 67 .%

93) انعام/ 57 .%

94) یوسف/ 40.%

95) انعام/ 62 .%

96) قصص/ 70 و 88 .%

97) مؤمن/ 12.%

98) رعد/ 41.%

99) کهف/ 26.%

100) انعام/ 114.%

101) شوری/ 10.%

102) انعام/ 71.%

103) بقره/ 284.%

104) بقره/ 107.%

105) آل عمران/ 189.%

106) مائده/ 18.%

107) معارف قرآن، ص 54.%

108) حجر/ 29 تا 33.%

109) ما در اینجا از نظر فقهی - که با ظواهر سر و کار دارد - سخن نمی‏گوییم، از نظر فقهی برای تأمین و حفظ مصالح اجتماعی، همین که انسان شهادتین را بر زبان آورد، مسلمان قلمداد می‏گردد و هرگز کاری ندارند که آیا همه تعالیم و احکام اسلام - و حتی ضروریات اسلام - را باور دارد یا نه؟ و از سوی دیگر، تا یکی از ضروریّات دین را انکار نکند - که بازگشت به انکار توحید و نبوّت دارد - همچنان مسلمان خواهد بود.%

110) رعد/ 11.%

111) بقره/ 107 و توبه/ 116 و عنکبوت/ 22 و شوری‏/ 31.%

112) شوری‏/ 28.%

113) نساء/ 45.%

114) انعام/ 14.%

115) یونس/ 30.%

116) ولایت خداوند - مانند رحمت او - دو گونه است: ولایت عامّه که نسبت به همه موجودات دارد و در آیات فوق به آن اشاره شده و دیگر ولایت و عنایت مخصوصی است که خداوند به بندگان شایسته و متّقی دارد. آیات فراوانی نیز به این ولایت اشاره دارد از جمله:%
«اَللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ امَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النُّورِ؛ خداوند ولیّ و سرپرست کسانی است که ایمان آورده‏اند، آنها را از تاریکیهابه سوی نور بیرون می‏برد». (بقره/ 257)%
«لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِیُّهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ؛ برای آنها (در بهشت) خانه امن و امان نزد پروردگارشان خواهد بود و او ولیّ و یاور آنهاست به خاطر اعمال (نیکی) که انجام می‏دادند». (انعام/ 127)%
«وَاللَّهُ وَلِیُّ الْمُتَّقینَ ؛ و خداوند یار و یاور پرهیزگاران است». (جاثیه/ 19)%
«وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلیکُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلی‏ وَ نِعْمَ النَّصیرُ؛ و به خدا تمسّک جویید که او مولا و سرپرست شماست! چه مولای خوب و چه مولای شایسته‏ای!» (حج/ 78)%
«ذلِکَ بِاَنَّ اللَّهَ مَوْلَی الَّذینَ آمَنُوا وَ اَنَّ الْکافِرینَ لا مَوْلی‏ لَهُمْ؛ این برای آن است که خداوند مولا و سرپرست کسانی است که ایمان آوردند، امّا کافران مولایی ندارند»! (محمّد/ 11)%

117) در اینجا این پرسش پیش می‏آید؛ با این که همه شؤون هستی از خداست و به مشیّت بالغه او بستگی دارد، اختیار و اراده آزاد انسان چه مفهومی پیدا می‏کند؟%
پاسخ مشروح این پرسش را در مباحث «توحید افعالی» و «جبر و تفویض» بجوئید؛ (آموزش فلسفه، ج 2، ص 358 به بعد). اکنون به طور خلاصه می‏گوئیم: انسان در هیچ شأنی از شؤون هستی و زندگی‏اش، مستقل و بی‏نیاز از خدای متعال نیست، بنابر این، کمالاتش نیز با این که از مجرای اراده آزاد و اختیار خود او حاصل شدنی است هستی خود را از خدا دارد، چنانچه وجود اراده آزاد و اختیار بشر نیز از خداست، به دیگر سخن، خدای متعال، هم به اراده انسان وجود داده است و هم به کمالاتی که از راه این اراده می‏تواند به دست آید.%

118) توبه/ 31.%

119) انعام/ 121.%

120) ر. ک. معارف قرآن، ج 1، ص 421 به بعد.%

121) ر. ک. معارف قرآن، ج 1، ص 421 به بعد.%

122) البته مجموعه مقررات حاکم در یک جامعه، خود نوعی واقعیت دارد و از این رو علم حقوق - که علم به چنین واقعیتی است - می‏تواند علمی حقیقی به شمار آید، اما باز علمی فلسفی و حقیقی نیست که در آن روش بحث عقلی به کار آید.%

123) برخی از فقها و حقوقدانان، الگوی حقیقی آن را از مقوله «اضافه» دانسته‏اند و برخی دیگر از مقوله «کیف» و برخی از مقوله «جِدَه» انگاشته‏اند و کسانی هم مانند مرحوم علاّمه طباطبائی‏رحمه الله آن را برگرفته از ارتباط وجودی بین مالک و مملوک تکوینی می‏دانند، همچون ارتباطی که بین نفس انسان و صورتهای ذهنیه‏ای که می‏سازد وجود دارد. به نظر ما دیدگاه اخیر درست‏تر می‏نماید.%

124) ر. ک. جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، ص 73 - 109 نوشته مؤلّف.%

125) بحارالانوار، ج 73، ص 195، باب 130 روایت 1.%

126) حکم و داوری مخصوص خداوند بلند مرتبه و بزرگ است» سوره غافر(40) آیه 12.%

127) یس/ 60 و 61 .%

128) بقره/ 247.%

129) آل عمران/ 179.%

130) انبیاء/ 23.%

131) نحل/ 90.%

132) اعراف/ 28 و 29.%

133) نساء/ 22.%

134) برای آگاهی از استدلالات عقلی به کتب اصول فقه و فلسفه اخلاق رجوع کنید.%

135) فراموش نشود که ما، در قلمرو حقوق سخن می‏گوییم و طبعاً از نفع و ضرر، نفع و ضرر دنیوی و مادّی را اراده می‏کنیم.%

136) آیا می‏توان برای خدای متعال - علاوه بر آن مالکیّت حقیقی که نسبت به کلّ ماسوی اللّه دارد - مالکیّتی اعتباری نیز، نسبت به کلّ عالَم یا نسبت به پاره‏ای از اشیاء، در نظر گرفت یا نه؟%
در این باره اختلاف رأی هست، بعضی از فقها قائل شده‏اند که چنین اعتباری لغو و بیهوده است امّا به گمان ما، در نظرگرفتن مالکیّت اعتباری برای خدای متعال، لغو نیست در قرآن کریم به آیاتی از این قبیل برمی‏خوریم:%
«قُلِ الْاَنْفالُ لِلَّه وَالرَّسُولِ؛ بگو: انفال از آن خدا و پیامبر اوست». (انفال/ 1).%
«وَاعْلَمُوا اَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ‏ءِ فَاَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبی‏ وَالْیَتامی وَالْمَساکینِ وَابْنِ السَّبیلِ؛ و بدانید که هرچه غنیمت گیرید پنج یکِ آن از آنِ خدا و پیامبر و خویشان او و یتیمان و تنگدستان و به راه مانده است.» (انفال/ 41)%
نیازی به گفتن نیست که در این آیات، برای خدای متعال، مالکیّتی اعتباری در نظر گرفته شده است، زیرا مالکیّت حقیقی او اختصاص به بخشی از انفال و یکی از شش بخشِ خمسِ غنائم جنگی ندارد، بلکه همه چیز را شامل می‏شود. درست است که در این دو آیه شریفه، مالکیّت اعتباری خداوند به بعضی از اشیاء تعلّق گرفته است؛ امّا امکان دارد که مالکیّت اعتباری او را نسبت به همه اشیاء در نظر گرفت. در اینجا به تفصیل این بحثها نمی‏پردازیم، اجمالاً مالکیّت خدای‏متعال نسبت به همه جهان آفرینش ثابت است و قدر متیقّن آن همان مالکیّت حقیقی است.%

137) وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِه‏ وَلِلْمُؤْمنینَ؛ عزت و سربلندی مخصوص خداوند، پیامبرش و مؤمنان است» منافقون/ 8 .%
«وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَی الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً؛ خدای متعال، هرگز برای کافران، بر ضد مؤمنان راهی نمی‏گذارد» نساء/141.%

138) فَاِذا حَضَرَتْ بَلِیَّةٌ فَاجْعَلُوا اَمْوالَکُمْ دُونَ اَنْفُسِکُمْ وَ اِذا نَزَلَتْ نازِلَةٌ فَاجْعَلوُا اَنْفُسَکُمْ دُونَ دینِکُمْ؛ فَاعْلَمُوا اَنَّ الهالِکَ مَنْ هَلَکَ دینُهُ وَالْحَریبَ مَنْ حُرِبَ دینُهُ؛ هنگامی که مصیبتی دررَسَد اموال خود را سپر جانهایتان کنید و زمانی که مصیبتی شدید (بر شما) فرود آید جانهای خود را سپر دینتان کنید و بدانید که از میان رفته، کسی است که دینش از دست برود و دُزْدزَده و بی‏چیز کسی است که دینش را از او ربوده باشند.» (کافی ج 2، ص 216، حدیث 2 و بحارالانوار، ج 68، ص 212، باب 23، حدیث 2).%

139) نهج‏البلاغه، کلام 40.%

140) البته ما جدّاً بر این اعتقادیم که همه ادیان آسمانی دیگر نیز، در اصل و پیش از آن که در معرض تحریف و مسخ واقع شوند، صاحب نظامات حقوقی بوده‏اند و چنان نبوده است که کار دنیا را به قیصر واگذارند و کار آخرت را به خدا، این که پیروانِ بعضی از این ادیان، یا همه آنها می‏پندارند که دین از سیاست جداست و نبوّت از حکومت، معلول ناآگاهیِ آنان نسبت به تعالیم اصلی و آموزه‏های راستین ادیان خودشان است به هر حال، ما در اسلام، هرگز نمی‏توانیم چنین ادّعاهایی را بپذیریم.%

141) ر. ک به «جامعه و تاریخ»، ص 390 به بعد، اثر مؤلف.%

142) یوسف/ 54 و 55.%

143) ص/ 21 - 25.%

144) ص/ 26.%

145) بقره/ 246 و 247.%

146) این نظام پیشنهادی در بخشهای آینده ارائه خواهد شد. و امّا نظام مطلوب الهیّون همان است که ما، در طیّ بحثهای گذشته، از ابعاد و زوایای مختلف بدان نگریسته‏ایم و در درسهای بعد نیز، برای تکمیل و تتمیم بحث، به جهات و جوانب دیگری از آن می‏پردازیم.%

147) یونس/ 13 و 14.%

148) اعراف/ 69.%

149) اعراف/ 74.%

150) بقره/ 30.%

151) بقره/ 31؛ «وَعَلَّمَ ادَمَ الْاَسْماءَ کُلَّها؛ و همه نامها را به آدم آموخت».
152) در روایات فراوانی، ائمّه‏علیهم السلام «خُلَفاءُ اللَّهِ فی‏ اَرْضِه‏»؛ جانشینان خدا در زمین» شمرده شده‏اند. ر. ک به کافی ج 1، ص 193، حدیث 1 و تهذیب ج 6، ص 97، حدیث 1 که همان زیارت جامعه معروف است و بحار، ج 1، ص 188، باب 2، حدیث 4 و جاهای دیگر.%

153) نور/ 55.%

154) البته این بحث بیشتر جنبه نظری دارد و از مباحثی نیست که گره از مشکلات عملی امروز ما بگشاید، اما در عین حال، مقدمه و مدخل خوبی است برای مباحث دیگری که در مقام عمل نیز، کارساز و مشکل‏گشا خواهند بود.%

155) نساء/ 64.%

156) شعرا/ 105 - 110.%

157) نوح/ 2 و 3.%

158) یوسف/ 21.%

159) یوسف/ 56.%

160) بقره/ 251.%

161) ص/ 17 و 20.%

162) ص/ 26.%

163) ص/ 35 و 36.%

164) کهف/ 83 و 84.%

165) ناگفته نماند که قرآن کریم، صریحاً ذوالقرنین را پیامبر نمی‏شمارد ولی درباره وی، چنان سخن می‏گوید که از آن سخنان، پیامبری او را می‏توان استظهار کرد مثل «قُلْنا یا ذَاالْقَرْنَیْنِ؛ گفتیم: ای ذوالقرنین» (کهف/ 86) که نشان می‏دهد به او وحی می‏شده است.%

166) بقره/ 246 - 252.%

167) فتح/ 17.%

168) نساء/ 13.%

169) نساء/ 69 و 70.%

170) احزاب/ 71.%

171) احزاب/ 66 و 67.%

172) حجرات/ 14.%

173) انفال/ 1، 20 و 46 و مجادله/ 13.%

174) آل عمران/ 32 و 132.%

175) نساء/ 59، مائده/ 92، نور/ 54، محمد/ 33 و تغابن/ 12.%

176) نور/ 56.%

177) علامه طباطبائی، المیزان ج 4، ص 388 ذیل آیه 59 سوره نساء و ج 19، ص 305 ذیل آیه 12 سوره تغابن.%

178) آل عمران/ 32.%

179) نساء/ 14.%

180) نساء/ 42.%

181) نساء/ 115.%

182) مائده/ 49.%

183) انفال/ 13.%

184) انفال/ 20.%

185) توبه/ 63.%

186) نور/ 63.%

187) محمد/ 32.%

188) مجادله/ 5.%

189) مجادله/ 20.%

190) مجادله/ 22.%

191) حشر/ 4.%

192) جن/ 23.%

193) نساء/ 65.%

194) نساء/ 105.%

195) نور/ 47 - 52.%

196) احزاب/ 6.%

197) احزاب/ 36.%

198) نساء/ 59.%

199) اقتباس از تفسیر المیزان، ج 4، ص 389 و 391 و برای آگاهی از برخی روایات در این زمینه به همین تفسیر ص 408 به بعد مراجعه کنید. ر. ک. «الامامة والولایة فی القرآن الکریم»، ص 37 تا 54.%

200) مائده/ 55.%

201) تفسیر نمونه، ج 4، ص 423.%

202) المیزان، ج 6، ص 15 به بعد. و ر. ک. به الامامة والولایة فی القرآن الکریم، ص 57 تا 75.%

203) مانند حدیث مقبوله عمربن حنظله (وسایل الشیعه، ج 18، ص 98، باب 11 از ابواب صفات القاضی، حدیث 1؛ و توقیع امام زمان(عج) توسط محمدبن عثمان عمری برای اسحاق‏بن یعقوب (همان، ص 101، حدیث 9).%

204) به یاد آوریم که از لحاظ فقهی و شرعی، قاضی می‏تواند برای شناختن عدول، از شیاع استفاده کند، همچنین فقط شهادت شخص عادل معتبر است نیز فراموش نکنیم که رجوع به اهل فنّ و متخصّصان، امری است عقلایی و همه انسانها، به حکم قریحه عقلایی خود، رأی کارشناس و متخصص را معتبر و حجت می‏دانند.%

205) البته این طرح، هنوز ابتدایی است و جای بحث و گفتگوی فراوان دارد و نیاز به اصلاح و تکمیل دارد تا کاربردی و قابل اجرا گردد. (نگارنده)%

206) تأکید می‏کنیم که اگر همه قدرتهای سیاسی و اجتماعی یک جامعه در یک دستگاه و در یک فرد، متمرکز نشود بسیاری از مصالح مردم از دست خواهد رفت؛ حتی می‏توان گفت که هرچه وسعت یک کشور بیشتر باشد نیاز آن به تمرکز قدرت هم افزونتر خواهد بود - و این سخنی است که عموم صاحبنظران حقوق و سیاست برآنند.%

207) دستگاه حاکمه کشورما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تنها حکومتی است که از این حکم می‏تواند مستثنا باشد چراکه اکثر قریب به اتفاق مسؤولان رده بالای کشور از خیانت و سوء استفاده به دور بوده‏اند.%

208) احزاب/ 36.%

209) منظور از شورا یکی از این سه امر می‏تواند باشد:%
الف) شورای همه مسلمانان‏%
ب) شورای منتخبین مسلمانان‏%
ج) شورای گروه خاصی از مسلمانان مثل شورای اهل حل و عقد، شورای فقهاء و ... .%

210) نمل/ 29 - 32.%

211) قصص/ 20.%

212) بقره/ 233.%

213) طلاق/ 6.%

214) آل عمران/ 159.%

215) پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» احزاب/ 6.%

216) شوری/ 36 - 39.%

217) در روایات اسلامی به برخی از ویژگیهای مشاوران اشاره شده است مانند عهدنامه حضرت علی(ع) خطاب به مالک اشتر که می‏فرماید: «وَلا تُدْخِلَنَّ فِی مَشْوَرَتِکَ بَخیلاً یَعْدِلُ بِکَ عَنِ الْفَضْلِ وَیَعِدُکَ الْفَقْرَ ولا جَباناً یُضْعِفُکَ عَنِ الْاُموُرِ وَلا حَریصاً یُزَیِّنُ لَکَ الشَّرَهَ بِالْجَوْرِ فَاِنَّ الْبُخْلَ وَالْجُبْنَ وَالْحِرْصَ غَرائِزُ شَتَّی یَجْمَعُها سُوءُ الظَّنِّ بِاللَّهِ؛ و بخیل را در مشورت خود داخل مکن زیرا تو را از نیکی و بخشش باز می‏دارد و به تو وعده فقر و ناداری می‏دهد و نه ترسو را چون تو را از اقدام در کارها سست می‏گرداند و نه حریص و آزمند را که شدت حرص و آز را با ستم، زیبا جلوه می‏دهد همانا بخل و ترس و حرص غرائز گوناگونی هستند که قدر جامع آنها بدگمانی به خداوند متعال است» نهج‏البلاغه، صبحی صالح، نامه 53، ص 430 و ر. ک. به بحار الانوار، ج 75، ص 103 روایت 33. (نگارنده)%

218) در پاره‏ای از روایات حضرت امیرالمؤمنین(ع) در برابر معاویه به شورا تمسک کرده، می‏نویسد: «همان جماعتی که با ابوبکر و عمر و عثمان بیعت کرده‏اند با همان شرائط با من نیز بیعت کرده‏اند، پس نه حاضران اختیاری دارند و نه غایبان می‏توانند آن را به هم بزنند و شورا فقط برای مهاجران و انصار است پس اگر گِرد مردی اجتماع کردند و او را امام قرار دادند رضای خدا در آن است، بعد از آن اگر کسی با طعن و بدعت از فرمانشان خارج شود او را به جایگاه خود باز می‏گردانند و اگر امتناع ورزید به دلیل این‏که غیر راه مؤمنان راپیموده است با او می‏جنگند و خداوند اورا به‏سزای اعمالش می‏رساند» (نهج‏البلاغه، ص‏366، نامه 6)%
در توضیح این‏گونه روایات باید گفت: اینها بحث‏های جدلی است که خصم را بر اساس مبانی خودش الزام می‏کنند و براساس مقبولات او سخن می‏گویند نه بر مبنای آنچه خود قبول دارند. از این‏گونه بحثهای جدلی در قرآن کریم هم آمده است. مانند آیات 21 و 22 سوره نجم که می‏فرماید: «آیا پسر مخصوص شما و دختر برای او (خدا) است این تقسیمی ظالمانه است» پیداست که اولاً اسلام، برتری و فضلی برای پسران نسبت به دختران نمی‏شناسد و ثانیاً بهتر یا بدتربودن پسران چگونه دلیل می‏شود که خدای متعال باید پسر یا دختر داشته باشد؟%
در این روایات نیز حضرت علی(ع) نمی‏خواهد شورا را به عنوان یکی از اصول نظام سیاسی اسلام معرفی کند بلکه می‏خواهد با معاویه بر طبق مبانی مورد پذیرش و ادعای خود او سخن بگوید تا شاید هدایت شود.%

219) درباره امامان معصوم‏علیهم السلام نیز همین بحث صادق است چراکه آنان نیز همانند پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم از هر نوع جهل، خطا و اشتباه مصونند و نیازی به شورا برای کشف مجهول یا رفع اشتباه ندارند.%

220) السیرة النبویة، ابن هشام، ج 3، ص 67 و تاریخ طبری، ج 2، ص 59، نقل به مضمون.%

221) این سخن درباره امامان معصوم‏علیهم السلام نیز جاری است.%

222) این شیوه حکیمانه، در دوران پس از امام خمینی‏قدس سره و به رهبری حضرت آیةاللّه خامنه‏ای(مد ظلّه‏العالی) همچنان ادامه داشته و دارد؛ و اکنون که در بیستمین سال انقلاب پرشکوه اسلامی هستیم، بیست انتخابات سراسری در جمهوری اسلامی ایران برگزار شده است.%

223) ممتحنه/ 12.%

224) فتح/ 10.%

225) فتح/ 18 - 19.%

226) نهج البلاغه، خطبه سوم که به خطبه شقشقیّه معروف است.%