%
یکی از مسائل مورد بحث نظریهپردازان حقوق و سیاست این است که آیا برای جامعه بهتر آن است که همه قدرت نظام حکومتی در یک دستگاه، و نهایتاً در یک فرد، تمرکز یابد یا این که قدرت حکومت تجزیه شود. در پی این مسأله، مسأله دیگری نیز روی نموده است که آیا قوای سهگانه (مقننه، قضائیه و مجریه) باید کاملاً از هم تفکیک شوند و هریک از آنها مستقلاً به کار خود پردازد و با دو قوه دیگر سر و کار نداشته باشد یا باید هیچیک به کلی مستقل از دیگران نباشد بلکه میان هر سه قوه، ارتباط و همبستگی دائم برقرار گردد و یک مرکز تصمیمگیری فوق هر سه، وجود داشته باشد که مشروعیّت و قانونیّت همه امور از آن نشأت پذیرد.%
آنچه در نظامهای مردمسالار (دموکراتیک) امروزه پذیرفته شده و حتی احیاناً، به عنوان یکی از «اصول» نظام مردمسالاری تلقی شده همان نظریّه «تفکیک قوا» است که احتمالاً نخستین بار توسط منتسکیو (1755 - 1689) متفکّر سیاسی و عالم اجتماعی فرانسوی، ابراز و تقویت شده است و بههر حال، منسوب بدوست. حال، جای این سؤال هست که آیا در نظام سیاسی اسلام، اصل بر تجزیه قدرت حکومت و تفکیک قواست یا بر تمرکز قدرت و عدم تفکیک قوا؟ آیا طرحی که برای تعیین زمامدار و رهبر جامعه اسلامی و دیگر متصدیان امور پیشنهاد شد، مبتنی بر تجزیه قدرت است یا تمرکز آن؟%
قبل از جوابگویی به سؤال مذکور، برای آن که مطلب، وضوح بیشتری یابد سخنان جانبداران هر یک از دو نظریه پیشگفته را ذکر میکنیم.%
%