در اینجا درباره شیوه تعیین حاکم و سایر مسؤولان امور، طرحی را پیش مینهیم که به گمان خودمان با حکم عقل و اصول و مبانی اسلام کاملاً سازگار است و عیبها و کمبودهای طرحهای دیگر را ندارد؛ و آن اینکه:%
نخست، در هر ده و شهر و منطقهای، از همه مردم خواسته شود که از میان خود، افراد عادلی را که میشناسند معرفی کنند. هر کسی یک یا دو یا سه یا چند تنی را که حقیقتاً عادل یافته است به مرکزی معرفی میکند. بدین طریق، گروهی از افراد عادل شهر شناخته میشوند.%
در دومین مرحله، کسانی که عدالتشان به وسیله شیاع مردم و یقینی که از این شیاع حاصل میآید معلوم شده است، سایر عدول شهر را که گمنامند و کسی آنان را معرفی نکرده است، میشناسانند. بدینسان مجمعی از همه عدول شهر تشکیل میشود. البته نسبت تعداد عدول شهر به تعداد کل نفوس شهر، در همه شهرها یکسان نیست. اگر جامعهای کاملاً اسلامی شود و تربیت اسلامی در آن معمول گردد، ممکن است اکثریت قریب به اتفاق افرادش عادل بوده افراد فاسق و فاجر در آن نادر و استثنایی باشند.%
در مرحله سوم افراد عادل شهر، برحسب دانش و آگاهی و تخصص و کارآیی خود، دستهبندی میشوند. به عبارت دیگر، عدول هر صنفی و هر قشری مانند: کشاورزان، کارگران کارخانهها و کارگاهها، مهندسان، پزشکان، بازاریان، ارتشیان، فرهنگیان و ... معیّن و معلوم میشوند. بدینگونه مجمع عدول شهر، به چندین انجمن فرعی انقسام مییابد. اعضای هر انجمن، انسانهای عادلی هستند که همه در یک علم و فن و حرفه خاص، تخصص و تبحر دارند، اگرچه میزان تخصص و تبحّرشان یکسان نیست.%
در چهارمین مرحله، اعضای هر انجمن برحسب میزان تخصص و تبحر خود، درجهبندی میشوند. مثلاً انجمن فرهنگیان - که همه فرهنگیان عادل شهر را در بر میگیرد - اعضای خود را بر طبق میزان دانش و کارآییشان ردهبندی میکند. چون همه اعضای انجمن، فرهنگیاند به خوبی میدانند که براساس چه معیارها و موازینی باید اندازه دانش و کارآیی هر فرد را معلوم و معیّن داشت و چون همه عادلند، در تعیین اندازه دانش و کارآیی هیچ فردی، از راه عدالت و انصاف منحرف نمیشوند و حکم ناصواب نمیکنند. شک نیست که هر شهری، خود به مدیران و رؤسای کودکستانها، دبستانها، مدارس راهنمایی، دبیرستانها و نیز رئیس و معاونین اداره آموزش و پرورش نیازمند است. آن گروه از اعضای انجمن فرهنگیان که برای تصدی مقامات و مناصب نامبرده شایستگی و لیاقت دارند به همین کارها گمارده میشوند و در شهر خود به خدمت میپردازند. اما اعضایی از انجمن که از این حدود فراترند و برای تصدی مقامات و مناصبی صلاحیت دارند که مورد نیاز شهر خودشان نیست - مثلاً میتوانند رئیس آموزش و پرورش استان باشند - به مرکز استان گسیل میشوند.%
بدین ترتیب، از هریک از شهرهای استان گروهی از فرهنگیان عادل که دارای آگاهی و دانشی فراتر از حد نیاز شهر خود هستند به سوی مرکز استان روی میآورند. این گروهها در مرکز استان گرد هم میآیند و گروه بزرگتری را تشکیل میدهند. این گروه بزرگ، باز افراد خود را برحسب اندازه دانش و کارآیی، ردهبندی میکند. تعدادی از این افراد، برای تصدی مقامات و مناصب اداره کل آموزش و پرورش استان برگزیده و تعیین میشوند و در مرکز استان خود به خدمت اشتغال میورزند. ولی افراد دیگر - که دانش و کارآیی بیشتری دارند و میتوانند عهدهدار مقامات و مناصبی گردند که در مرکز استانشان وجود ندارد - به مرکز کشور فرستاده میشوند. هرکدام از استانهای کشور گروهی از فرهنگیان عادل و واجد مراتب بالای دانش و کارآیی خود را به مرکز کشور میفرستد. از مجموع گروههای فرهنگی که از استانهای گوناگون به مرکز آمدهاند گروهی بزرگتر فراهم میآید. افراد این گروه نیز، به طریقی مشابه آنچه در پیش گفته شد، درجهبندی میشوند و تعدادی از آنها برای احراز مقامات و مناصب متعدد و متنوّع وزارت آموزش و پرورش در مرکز تعیین میشوند و در آن وزارتخانه آغاز به کار میکنند و بقیه - که دانشمندترین و کارآمدترین فرهنگیان عادل و باتقوای مملکتاند - به مقام مشاورت رهبر در امور فرهنگی کشور، نائل میآیند. از میان کسانی که متصدی مقامات و مناصب وزارت آموزش و پرورش میشوند، کسی که بیش از دیگران به کارهای اجرایی اشتغال داشته و از مدیریت و تدبیر بهتری برخوردار است، وزیر آموزش و پرورش میشود. آنان که مشاوران رهبر در امور فرهنگی هستند شورایی تشکیل میدهند. کار این شورا آن است که به تدریج، جمیع احکام و مقرّرات مورد نیاز در آموزش و پرورش کل کشور را وضع و تصویب کند و برای آن که شرعیت و قانونیت بیاید، به امضای رهبر برساند.%
اصناف و اقشار دیگر نیز همه این امور را به انجام میرسانند و جمیع این مراحل را عملی میسازند. بدین شیوه، هم همه مقامات و مناصب اجرایی کشور، متصدیان صالح و شایسته، عادل و دانشمند و کارآمد مییابد و هم برای هر یک از امور و شؤون مملکتی، شورای قانونگذاری جداگانهای به وجود میآید. هم نیاز جامعه به مسؤولان اجرایی شایسته برآورده میشود و هم احتیاج جامعه به قانونگذاران صالح.%
در میان اقشار مختلف جامعه، یکی هم قشر روحانی است؛ آنها نیز به همان ترتیب پیشگفته عمل میکنند. آن گروه از عدول هر شهر که روحانیند انجمن روحانیون را تشکیل میدهند. انجمن روحانیون دانشمندترین اعضای خود را به مرکز استان گسیل میدارد. روحانیون برجستهای که از شهرهای مختلف به مرکز استان آمدهاند از میان خود دانشمندترین افراد را به مرکز کشور میفرستند. بدین ترتیب، در مرکز کشور گروهی از دانشمندترین و خبرهترین روحانیون و فقهای کشور گرد هم میآیند و «مجلس خبرگان» را به وجود میآورند. چنان که ملاحظه شد، اعضای این مجلس خبرگان توسط کسانی برگزیده و معیّن میشوند که خود از فقها و روحانیون کشورند و بنابراین صلاحیت و حق گزینش و تعیین دانشمندترین و خبرهترین روحانیون و فقها را دارند.%
بههر حال، مجلس خبرگان - که مجموعهای از ورزیدهترین و کارآمدترین فقهای کشور است - در آغاز کار و قبل از هر امر دیگری، از میان خود کسی را که بیش از همه واجد آن سه شرط پیشگفته است، به عنوان «رهبر» برمیگزیند. در اینجاست که عقل به طور قطعی کشف میکند که امام معصومعلیه السلام به رهبری این فرد اصلح راضی است؛ زیرا اگر امام معصومعلیه السلام از رهبری چنین کسی راضی نباشد، یا باید به نبودن حکومت رضایت داده باشد و میدانیم که شارع مقدس اسلام به نبودن حکومت در جامعه اسلامی و از بینرفتن مصالح امت اسلام راضی نیست و یا باید به رهبری فردی غیر اصلح راضی باشد - که ترجیح مرجوح خواهد بود - و همین کشف قطعی است که به رهبری و حکومت فرد اصلح مشروعیت میبخشد.%
پس از معیّن و معلومشدن رهبر، گروهی از اعضای مجلس خبرگان که تبحّر در فقه دارند «شورای فتوا» را تشکیل میدهند و مشاوران رهبر در کار فتوا میشوند؛ زیرا بیشک، فتوایی که حاصل مطالعات و تحقیقات دسته جمعی گروهی از زبدهترین فقهای کشور باشد، احتمال درستبودنش بسی بیشتر است، پس «شورای فتوا» بازوی مقام رهبری در کار فتوادادن خواهد بود.%
گروه دیگری از اعضای مجلس خبرگان که به مصالح جامعه اسلامی و شیوه و شگردهای قانونگذاری آشنایی بیشتری دارند «شورای نگهبان» را تشکیل میدهند. این شورا بر کار شوراهای چندگانه دیگری که به عنوان مشاوران رهبر در امور و شؤون مختلف جامعه، عمل میکنند، نظارت خواهد کرد. چنانکه قبلاً خاطرنشان کردهایم، هریک از شوراهای متعددی که مشاوران مقام رهبری محسوب میشوند، از قبیل شورای امور فرهنگی، شورای امور دفاعی و جنگی، شورای امور قضایی، شورای امور کشاورزی و...، در قلمرو تبحّر و تخصص خود، به وضع و تصویب احکام و مقرراتی دست میزنند و اساساً کاری جز این ندارند. کار «شورای نگهبان» این است که مصوبات هر یک از شوراهای مزبور را، از دیدگاه اسلامی بررسی کند تا برخلاف اصول و مبانی فقه نباشد مانند کاری که «شورای نگهبان» جمهوری اسلامی ایران نسبت به مصوّبات «مجلس شورای اسلامی» میکند. «شورای نگهبان» بازوی مقام رهبری در کار عرضهکردن احکام و مقرّرات مختلف بر اصول و مبانی فقه اسلام است.%
کار مهم دیگری که بر عهده همه اعضای مجلس خبرگان - اعم از اعضای شورای فتوا و اعضای شورای نگهبان - است نظارت دقیق بر اعمال رهبر است؛ ممکن است که رهبر، پس از مدتی کوتاه یا دراز، در همه یا بعضی از سه شرط مذکور دچار ضعف شود یا اساساً فاقد همه یا بعضی از آنها گردد یا شخصی شایستهتر از او برای تصدی مقام رهبری، پدیدار شود؛ تشخیص هر یک از این امور در حوزه صلاحیّت اعضای «مجلس خبرگان» است. «مجلس خبرگان» پس از تشخیص یکی از امور مذکور یا بعد از وفات رهبر، باید جانشین او را معیّن کند. جانشین رهبر طبعاً، از میان اعضای مجلس خبرگان برگزیده میشود.%
%