تربیت
Tarbiat.Org

حقوق و سیاست در قرآن‏
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

دموکراسی و خلافت الهی؟!

%
بعضی از نویسندگان مسلمان - که به دموکراسی قائلند و می‏کوشند تا نظام سیاسی اسلام را بر آن تطبیق کنند - به اشکال اخیر چنین جواب گفته‏اند که؛ درست است که حقّ حاکمیّت بر انسانها اصالتاً از آن خدای متعال است، ولی هَمو می‏تواند این حق خود را تفویض کند؛ و همین کار را - در آنجا که انسان را خلیفةاللّه ( جانشین خدای متعال) خوانده - کرده است. پس چون انسان جانشین خدای متعال در روی زمین گشته است طبعاً حق قانونگذاری و حکومت نیز یافته است. تفاوت نظام اسلامی با دیگر نظامها در این است که در آن نظامها، انسان مستقلاًّ و اصالتاً حق وضع و اجرای قانون دارد، لکن در اسلام این حقّ اصالتاً مختصّ خدای متعال است و باذن اللّه به آدمیان تعلّق می‏یابد.%
این پاسخ هم بسیار سست و موهون است. اوّلاً؛ بسیاری از آیاتی که دلالت برخلافت انسانها دارد و در آنها مشتّقّات «خلافت» و «استخلاف» استعمال شده است دالّ برخلافت تکوینی انسانهایی از انسانهای دیگر است، نه خلافت تشریعی انسان از خدای متعال مانند:%
«وَلَقَدْ أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجائَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ وَ ما کانُوا لِیُؤْمِنُوا کَذلِکَ نَجْزِی الْقَوْمَ الُْمجْرِمینَ ثُمَّ جَعَلْناکُمْ خَلائِفَ فِی الْاَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ(147)؛ ما امتهای پیش از شما را، هنگامی که ستم کردند، نابود کرده‏ایم، در حالی که پیامبرانشان دلایل روشنی برای آنها آوردند ولی آنها ایمان آوردنی نبودند، این چنین گروه بزهکاران را کیفر می‏دهیم سپس شما را جانشینان (آنها) در روی زمین - پس از ایشان - قرار دادیم تا بنگریم چگونه عمل می‏کنید.»%
مخاطبان این دو آیه شریفه جانشینانِ تکوینیِ نسلهای پیش از خودشان هستند، نه جانشینان خدای متعال.%
حضرت «هود»علیه السلام خطاب به قوم خود، عاد، می‏فرماید:%
«وَاذْکُرُوا اِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ(148)؛ و به یاد آورید هنگامی که (خدای متعال) شما را - پس از قوم نوح - جانشینان (آنان) قرار داد.»%
حضرت صالح‏علیه السلام قوم خود، ثمود را مخاطب ساخته می‏گوید:%
«وَاذْکُرُوا اِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ عادٍ وَ بَوَّاَکُمْ فِی‏الْاَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِها قُصُوراً وَتَنْحِتُونَ الْجِبالَ بُیُوتاً(149)؛ به یاد آرید هنگامی را که (خدای متعال) شما را - پس از عاد - جانشینان (آنان) کرد و در زمین مستقر ساخت که در دشتهایش قصرها برای خود می‏سازید و در کوهها، برای خود خانه‏ها می‏تراشید.»%
خداوند متعال، قوم نوح را غرق کرد و قوم عاد را نابود ساخت، پس ناگفته پیداست که نه آنها جانشینان تشریعی خدای متعال بوده‏اند و نه جانشینان آنها.%
این قبیل آیات دلالت دارد که گروهی از میان رفته و گروه دیگری به جای آنان پدید آمده‏اند، نه این که گروهی عهده‏دار جانشینی و خلافت خدای متعال شده باشند.%
ثانیاً؛ آیاتی که ممکن است واژه «خلیفه» و مانند آن، در آنها به معنی جانشین خدا باشد، جای گفتگوی بسیار دارد و حق قانونگذاری را برای انسان ثابت نمی‏کند مثل:%
«وَاِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلئِکَةِ اِنّی‏ جاعِلٌ فِی الْاَرْضِ خَلیفَةً(150)؛ زمانی که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی قرار خواهم داد.»%
این آیه شریفه محلّ بحثها و گفتگوهای فراوان، واقع شده است، پس از آن که بپذیریم مراد از «خلیفه» در این آیه، جانشین خدای متعال است، سه احتمال در پیش روی ما قرار می‏گیرد که: آیا جانشینی خدای متعال، مخصوص به حضرت آدم‏علیه السلام است یا هر کسی که - در داشتن کمالات و آگاهیها - شبیه حضرت آدم‏علیه السلام باشد جانشین خداوند است و یا این که همه انسانها جانشینان خدای متعال هستند. به اعتقاد ما احتمال دوّم، صحیح است. این طور نیست که هر آدمی‏زادیْ خلیفةاللّه باشد و یا خلافت الهی منحصراً در اختیار حضرت آدم قرار بگیرد، بلکه از آنجا که مِلاک(151) خلافت الهی دانستن همه اسمهاست، پس هر کس همه اسمها را بداند خلیفةاللّه خواهد بود. از این رو، انبیاء الهی و اولیاء خدا - که از نظر علم به کلّ اسماء شبیه آدم هستند - همگی جانشینان خدای متعالند.(152) و دلیلی در دست نداریم که به موجب آن، همه انسانها را خلیفةاللّه بدانیم.%
ثالثاً؛ فرض می‏کنیم که از برخی آیات چنین استفاده می‏شود که همه آدمیان، به یک معنا خلیفةاللّه‏اند، باز نمی‏توان گفت که مراد از «خلافت» حکومت است، زیرا اگر منظور از حاکم بودنِ هر انسان، حکومت اوست بر خودش، چنین امری لغو است و اگر منظور حکومت اوست بر دیگران، نتیجه‏اش این می‏شود که همه آدمیان بر همه آدمیان حاکم باشند و این نیز لغو و محال خواهد بود و سبب کشمکش‏ها و تنازعات عظیم خواهد شد. حداکثر معنایی که خلافت اللّه می‏تواند داشته باشد جانشینیِ خدای متعال در آبادکردن زمین یا جانشنی او در مختاربودن و داشتن اراده آزاد است و آنجا که «استخلاف در زمین» به معنای حکومت و فرمانروایی آمده از آغاز دایره آن محدود و مشخص شده است و شامل همه انسانها نمی‏شود مانند:%
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ امَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْاَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَُیمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی‏ لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ اَمْناً یَعْبُدُونَنی‏ لایُشْرِکُونَ بی‏ شَیْئاً وَمَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَاُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ(153)؛ خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‏اند وعده می‏دهد که قطعاً آنان را به جانشینی (و حکمرانی) روی زمین برمی‏گزیند، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشه‏دار خواهد ساخت و ترسشان را به امنیّت و آرامش مبدّل می‏کند، آنچنان که تنها مرا می‏پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت و کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند.»%
4- نوع چهارم، حکومت اسلامی است که شرح آن را در فصل آینده می‏خوانیم.%
حکومت اسلامی‏