%
بعضی از نویسندگان مسلمان - که به دموکراسی قائلند و میکوشند تا نظام سیاسی اسلام را بر آن تطبیق کنند - به اشکال اخیر چنین جواب گفتهاند که؛ درست است که حقّ حاکمیّت بر انسانها اصالتاً از آن خدای متعال است، ولی هَمو میتواند این حق خود را تفویض کند؛ و همین کار را - در آنجا که انسان را خلیفةاللّه ( جانشین خدای متعال) خوانده - کرده است. پس چون انسان جانشین خدای متعال در روی زمین گشته است طبعاً حق قانونگذاری و حکومت نیز یافته است. تفاوت نظام اسلامی با دیگر نظامها در این است که در آن نظامها، انسان مستقلاًّ و اصالتاً حق وضع و اجرای قانون دارد، لکن در اسلام این حقّ اصالتاً مختصّ خدای متعال است و باذن اللّه به آدمیان تعلّق مییابد.%
این پاسخ هم بسیار سست و موهون است. اوّلاً؛ بسیاری از آیاتی که دلالت برخلافت انسانها دارد و در آنها مشتّقّات «خلافت» و «استخلاف» استعمال شده است دالّ برخلافت تکوینی انسانهایی از انسانهای دیگر است، نه خلافت تشریعی انسان از خدای متعال مانند:%
«وَلَقَدْ أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجائَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ وَ ما کانُوا لِیُؤْمِنُوا کَذلِکَ نَجْزِی الْقَوْمَ الُْمجْرِمینَ ثُمَّ جَعَلْناکُمْ خَلائِفَ فِی الْاَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ(147)؛ ما امتهای پیش از شما را، هنگامی که ستم کردند، نابود کردهایم، در حالی که پیامبرانشان دلایل روشنی برای آنها آوردند ولی آنها ایمان آوردنی نبودند، این چنین گروه بزهکاران را کیفر میدهیم سپس شما را جانشینان (آنها) در روی زمین - پس از ایشان - قرار دادیم تا بنگریم چگونه عمل میکنید.»%
مخاطبان این دو آیه شریفه جانشینانِ تکوینیِ نسلهای پیش از خودشان هستند، نه جانشینان خدای متعال.%
حضرت «هود»علیه السلام خطاب به قوم خود، عاد، میفرماید:%
«وَاذْکُرُوا اِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ(148)؛ و به یاد آورید هنگامی که (خدای متعال) شما را - پس از قوم نوح - جانشینان (آنان) قرار داد.»%
حضرت صالحعلیه السلام قوم خود، ثمود را مخاطب ساخته میگوید:%
«وَاذْکُرُوا اِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ عادٍ وَ بَوَّاَکُمْ فِیالْاَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِها قُصُوراً وَتَنْحِتُونَ الْجِبالَ بُیُوتاً(149)؛ به یاد آرید هنگامی را که (خدای متعال) شما را - پس از عاد - جانشینان (آنان) کرد و در زمین مستقر ساخت که در دشتهایش قصرها برای خود میسازید و در کوهها، برای خود خانهها میتراشید.»%
خداوند متعال، قوم نوح را غرق کرد و قوم عاد را نابود ساخت، پس ناگفته پیداست که نه آنها جانشینان تشریعی خدای متعال بودهاند و نه جانشینان آنها.%
این قبیل آیات دلالت دارد که گروهی از میان رفته و گروه دیگری به جای آنان پدید آمدهاند، نه این که گروهی عهدهدار جانشینی و خلافت خدای متعال شده باشند.%
ثانیاً؛ آیاتی که ممکن است واژه «خلیفه» و مانند آن، در آنها به معنی جانشین خدا باشد، جای گفتگوی بسیار دارد و حق قانونگذاری را برای انسان ثابت نمیکند مثل:%
«وَاِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلئِکَةِ اِنّی جاعِلٌ فِی الْاَرْضِ خَلیفَةً(150)؛ زمانی که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی قرار خواهم داد.»%
این آیه شریفه محلّ بحثها و گفتگوهای فراوان، واقع شده است، پس از آن که بپذیریم مراد از «خلیفه» در این آیه، جانشین خدای متعال است، سه احتمال در پیش روی ما قرار میگیرد که: آیا جانشینی خدای متعال، مخصوص به حضرت آدمعلیه السلام است یا هر کسی که - در داشتن کمالات و آگاهیها - شبیه حضرت آدمعلیه السلام باشد جانشین خداوند است و یا این که همه انسانها جانشینان خدای متعال هستند. به اعتقاد ما احتمال دوّم، صحیح است. این طور نیست که هر آدمیزادیْ خلیفةاللّه باشد و یا خلافت الهی منحصراً در اختیار حضرت آدم قرار بگیرد، بلکه از آنجا که مِلاک(151) خلافت الهی دانستن همه اسمهاست، پس هر کس همه اسمها را بداند خلیفةاللّه خواهد بود. از این رو، انبیاء الهی و اولیاء خدا - که از نظر علم به کلّ اسماء شبیه آدم هستند - همگی جانشینان خدای متعالند.(152) و دلیلی در دست نداریم که به موجب آن، همه انسانها را خلیفةاللّه بدانیم.%
ثالثاً؛ فرض میکنیم که از برخی آیات چنین استفاده میشود که همه آدمیان، به یک معنا خلیفةاللّهاند، باز نمیتوان گفت که مراد از «خلافت» حکومت است، زیرا اگر منظور از حاکم بودنِ هر انسان، حکومت اوست بر خودش، چنین امری لغو است و اگر منظور حکومت اوست بر دیگران، نتیجهاش این میشود که همه آدمیان بر همه آدمیان حاکم باشند و این نیز لغو و محال خواهد بود و سبب کشمکشها و تنازعات عظیم خواهد شد. حداکثر معنایی که خلافت اللّه میتواند داشته باشد جانشینیِ خدای متعال در آبادکردن زمین یا جانشنی او در مختاربودن و داشتن اراده آزاد است و آنجا که «استخلاف در زمین» به معنای حکومت و فرمانروایی آمده از آغاز دایره آن محدود و مشخص شده است و شامل همه انسانها نمیشود مانند:%
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ امَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْاَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَُیمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ اَمْناً یَعْبُدُونَنی لایُشْرِکُونَ بی شَیْئاً وَمَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَاُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ(153)؛ خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند وعده میدهد که قطعاً آنان را به جانشینی (و حکمرانی) روی زمین برمیگزیند، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشهدار خواهد ساخت و ترسشان را به امنیّت و آرامش مبدّل میکند، آنچنان که تنها مرا میپرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت و کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند.»%
4- نوع چهارم، حکومت اسلامی است که شرح آن را در فصل آینده میخوانیم.%
حکومت اسلامی