هدف از زندگی اجتماعی، رسیدن انسان به کمال غایی است که در اثر افعال اختیاری، تحقق مییابد. بنابر این، افعال اختیاری اجتماعیِ انسان، با هدف مذکور ارتباطی واقعی و تکوینی دارد. همان گونه که در زندگی فردی، هر فعل اختیاری - خواه ناخواه - با هدفی که از حیات انفرادی مطلوب است ارتباطی مثبت یا منفی دارد - و چنین نیست که هر فعلی موجب تأمین هدف مطلوب شود بلکه بعضی از افعال، انسان را به هدف نزدیک میکنند و بعضی دیگر او را از آن دور میسازند - در زندگی اجتماعی هم، هر فعل اختیاری یا هماهنگ و همسو با هدف مطلوب از حیات جمعی است یا چنین نیست، اگر هست رفتاری مطلوب و مُجاز خواهد بود و در غیر این صورت نامطلوب و ممنوع است. اساساً تقسیم افعال اختیاری انسان به خوب و بد، و تنظیم یک نظام ارزشی برای زندگی انسان، از همینجا نشأت میگیرد که بشر موجودی مختار است و در هر لحظه از عمرش، راهها و کارهای متعدّد و گوناگون در پیش رو دارد که میتواند آزادانه، هر کدام را خواست برگزیند. هر یک از این راهها و کارها اگر در جهت موافق هدف زندگی باشد، خوب و شایسته است و اگر در جهت مخالف آن باشد، بد و ناشایست خواهد بود، چون افعال اجتماعی انسان هم، بخشی از افعال اختیاری اوست و میزان خوبی هر فعل اختیاری، متناسب با میزان نزدیک کنندگی آن به کمال غایی است و مقدار بدی هر فعل اختیاری نیز با مقدار دور کنندگی آن از کمال نهایی تناسب دارد.%
به دیگر سخن، انسان دو زندگی مستقل و دارای هدفهای جداگانه ندارد بلکه زندگی اجتماعی جزیی از حیات انسان است بنابر این، همان هدف کلّ حیات باید هدف زندگی اجتماعی هم باشد پیش از این گفتیم(124) که به عقیده ما، جامعه امری اعتباری و غیر اصیل است و آنچه حقیقتاً وجود دارد فرد است؛ فرد انسان باید به سعادت ابدی خود برسد، زندگی اجتماعی یک زندگی محدود به این جهان است و هدف قریب آن دنیوی است و این هدف قریب، باید وسیلهای باشد برای نیل به هدف اصلی که همان سعادت ابدی و کمال غایی است. پس زندگی اجتماعی، مطلوبیّت ذاتی ندارد بلکه از آن رو مطلوب است که در سایه آن، زمینهای فراهم آید تا افراد انسانها بیشتر و بهتر به هدف اصلی برسند. به همین دلیل بارها گفتهایم که نظام حقوقی باید همان هدف کلّ نظام ارزشی و اخلاق را آماج بگیرد و وسیلهای باشد برای تحقّق آن.%
%