%
آیات فراوان و روایات بیشماری بر آنچه تاکنون - بر اساس عقل و منطق - گفتهایم دلالت دارد، ولی از آنجا که موضوع کلّی این سلسله مباحث «معارف قرآن» است فقط به بررسی آیات شریفه قرآن میپردازیم و از ذکر روایات معصومینعلیهم السلام چشم میپوشیم. آیاتی که در این مبحث از آنها میتوان استفاده کرد به چند دسته قابل تقسیم است:%
1- بعضی از آیات گویای آن است که، دین مقبول نزد خدای متعال فقط اسلام است و هر کس - جز اسلام - کیش و آیینی برگزیند از او پذیرفته نخواهد شد مانند:%
«اِنَّ الدّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْاِسْلامُ(63)؛ دین (پسندیده) نزد خدا، اسلام است».%
و «وَ قُلْ لِلَّذینَ اُوتُوا الْکِتابَ وَ الْاُمِّیّینَ ءَاَسْلَمْتُمْ فَاِنْ اَسْلَموُا فَقَدِ اهْتَدَوْا(64)؛ به کسانی که کتاب به آنها داده شده و به بیکتابها بگو! آیا اسلامآوردید؟ اگر اسلام آوردهاند هدایت یافتهاند».%
و «اَفَغَیْرَ دینِ اللَّهِ یَبْغوُنَ وَ لَهُ اَسْلَمَ مَن فیِ السَّمواتِ وَالْاَرْضِ طَوْعاً وَکَرْهاً وَ اِلَیْهِ یُرْجَعُونَ(65)؛آیا جز آیین خدا را میجویند با آن که تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند - خواه و ناخواه - در برابر (فرمان) او گردن نهادهاند و همه به سوی او بازگردانده میشوند».%
و «وَمَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْاِسلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الْاخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ(66)؛ هر کس - جز اسلام - آیینی برای خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد و او در آخرت از زیانکاران است».%
2- برخی آیات دلالت دارند بر این که، اختلافات میان مردم باید با رجوع به کتاب الهی و احکام خدای متعال برطرف شود مانند:%
«کانَ النَّاسُ اُمَّةً واحِدَةً فَبَعثَ اللَّهُ النَّبِیّینَ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ وَ اَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فیَما اخْتَلَفوُا فیهِ(67)؛ مردم (در آغاز) یک دسته بودند پس خداوند پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی - که به سوی حق دعوت میکرد - با آنها نازل نمود تا در میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند».%
از این آیه - به روشنی - استفاده میشود که پیش از پیامبر گرامی اسلامصلی الله علیه وآله وسلم و قرآن کریم، پیامبران دیگری مبعوث گشته بودهاند و کتابهای دیگری نازل شده بود که دربردارنده احکام حقوقی هم بوده است؛ و هرگاه در میان مردم اختلافی پدید آید، کتاب خدا که بر پیامبران نازل گشته است باید حکومت و داوری کند تا اختلاف برچیده شود.%
و «شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدّینِ ما وَصَّی بِه نُوحاً وَالَّذی اَوْحَیْنا اِلَیْکَ وَ ما وَصَّیْنا بِه اِبراهیمَ وَ مُوسی وَ عیسی اَنْ اَقیمُوا الدّینَ وَلا تَتَفرَّقُوا فیهِ(68)؛ آیینی را برای شما تشریع کرد که به نوح توصیه کرده بود؛ و آنچه را بر تو وحی فرستادیم و به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش کردیم این بود که؛ دین را برپا دارید و درباره آن پراکنده نشوید».%
3- از سوی دیگر، خداوند بزرگ، کسانی را که برای خود حق قانونگذاری قائلند و احکامی فردی یا اجتماعی وضع میکنند و گاهی آن احکام خودساخته را به خداوند هم نسبت میدهند به سختی مورد نکوهش قرار میدهد آیات فراوانی به این مطلب اشاره دارد که نمونههایی از آن را بازگو میکنیم:%
«قُلْ اَرَءَیْتُمْ ما اَنْزَلَ اللَّهُ لَکُمْ مِنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَراماً وَ حَلالاً قُلْ ءاللَّهُ اَذِنَ لَکُمْ اَمْ عَلَی اللَّهِ تَفْتَرُونَ(69)؛ بگو: آیا روزیهایی را که خداوند بر شما نازل کرده دیدهاید، که بعضی از آن را حلال و بعضی را حرام نمودهاید؟ بگو: آیا خداوند به شما اجازه داده یا بر خدا افترا میبندید (و از پیش خود حلال و حرام میکنید).%
«وَجَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَالْاَنْعامِ نَصیباً فَقالُوا هَذا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَ هَذا لِشُرَکائِنا فَما کانَ لِشُرَکائِهِمْ فَلا یَصِلُ اِلَی اللَّهِ وَ ما کانَ لِلَّهِ فَهُوَ یَصِلُ اِلی شُرَکائِهِمْ ساءَ ما یَحْکُمُونَ(70)؛ آنها [مشرکان] سهمی از آنچه خداوند از زراعت و چهارپایان آفریده برای او قرار دادند (و سهمی برای بتها) و به گمان خود گفتند: این مال خداست و این هم مال شرکای ما [یعنی بتها] است. آنچه مال شرکای آنها بود به خدا نمیرسید ولی آنچه مال خدا بود به شرکایشان میرسید! چه بد حکم میکنند».%
«وَلا تَقُولُوا لِما تَصِفُ اَلْسِنَتُکُمُ الْکَذِبَ هَذا حَلالٌ وَ هَذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَی اللَّهِ الْکَذِبَ اِنَّ الَّذینَ یَفْتََرُونَ عَلَی اللَّهِ الْکَذِبَ لا یُفْلِحُونَ(71)؛ به خاطر دروغی که بر زبانتان جاری میشود (و چیزی را جایز و چیزی را ممنوع میکنید) نگویید این حلال است و آن حرام تا بر خدا افترا ببندید! به یقین کسانی که به خدا دروغ میبندند، رستگار نخواهند شد».%
همچنین آیات 137 تا 140، 143، 144، 148 و 150 سوره انعام و 35 و 105 سوره نحل و 68 سوره عنکبوت نیز به این مطلب اشاره دارد. البته بعضی از این آیات درباره خوردنیها و آشامیدنیهاست اما فرق نمیکند، ملاک مشترک است.%
4- در آیات بسیاری، پیامبر گرامی اسلامصلی الله علیه وآله وسلم مؤکّداً مأمور شده که فقط از وحی الهی پیروی کند و از اتّباع آرای دیگران شدیداً باز داشته شده است از جمله:%
«وَلَنْ تَرْضی عَنْکَ الْیَهُودُ وَلَاالنَّصاری حَتّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ اِنَّ هُدَی اللَّهِ هُوَ الْهُدی وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ اَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذی جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصیرٍ(72)؛ یهود و نصاری هرگز از تو خشنود نخواهند شد تا این که از آیینشان پیروی کنی بگو: هدایت تنها هدایت خداست و اگر از هوی و هوسهای آنان پیروی کنی - بعد از آن که آگاه شدهای - هیچ سرپرست و یاوری از سوی خدا برای تو نخواهد بود».%
«وَ اَنْزَلْنا اِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتابِ وَ مُهَیْمِناً عَلَیْهِ فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِما اَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ اَهْواءَهُم عَمَّا جاءَکَ مِنَ الْحَقِّ(73)؛ و این کتاب [قرآن] را به حق بر تو نازل کردیم، در حالی که کتب پیشینیان را تصدیق میکند و حافظ و نگهبان آنهاست پس بر طبق احکامی که خدا نازل کرده در میان آنها حکم کن! و از هوی و هوسهایشان (با سرپیچی) از این حقی که به سوی تو آمده پیروی مکن».%
«وَ اَنِ احْکُمْ بَیْنَهُمْ بِما اَنْزَلَ اللَّهُ وَلا تَتَّبِعْ اَهْواءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ اَنْ یَفْتِنُوکَ عَنْ بَعْضِ ما اَنْزَلَ اللَّهُ اِلَیْکَ(74)؛ و در میان آنها طبق آنچه خداوند نازل کرده، داوری کن و از هوسهای آنان پیروی مکن و از آنها برحذر باش، مبادا تو را از بعض احکامی که خدا بر تو نازل کرده منحرف کنند».%
«یا اَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللَّهَ وَلا تُطِعِ الْکافِرینَ وَالْمُنافِقینَ اِنَّ اللَّهَ کانَ عَلیماً حَکیماً وَاتَّبِعْ ما یُوحی اِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ اِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیراً(75)؛ ای پیامبر! تقوای الهی پیشه کن و از کافران و منافقان فرمان مبر که خداوند دانا و حکیم است و از آنچه از سوی پروردگارت به تو وحی میشود پیروی کن که خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است.»%
«ثُمَّ جَعَلْناکَ عَلی شَریعَةٍ مِنَ الْاَمْرِ فَاتَّبِعْها وَلا تَتَّبِعْ اَهْواءَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ اِنَّهُمْ لَنْ یُغْنُوا عَنْکَ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً(76)؛ آنگاه تو را بر شریعت و آیین حقی قرار دادیم پس، از آن پیروی کن و از هوسهای کسانی که آگاهی ندارند پیروی مکن آنها هرگز نمیتوانند تو را در برابر خداوند بینیاز کنند».%
آیات 106 و 150 سوره انعام و 109 سوره یونس و 15 سوره شوری نیز به این مطلب اشاره دارند.%
5 - در بعضی آیات، کسانی که بر طبق حکم الهی حکم نکنند، فاسق، ظالم و کافر معرفی شدهاند:%
«وَلْیَحْکُمْ اَهْلُ الْاِنْجیلِ بِما اَنْزَلَ اللَّهُ فیهِ وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما اَنْزَلَ اللَّهُ فَاُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ(77)؛ اهل انجیل باید به آنچه خداوند در آن نازل کرده حکم کنند! و کسانی که بر طبق آنچه خدا نازل کرده حکم نمیکنند، فاسقند».%
«وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما اَنْزَلَ اللَّهُ فَاُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ(78)؛ و هر کس به احکامی که خدا نازل کرده حکم نکند، ستمگر است».%
«اِنَّا اَنْزَلْنَا التَّوْریةَ فیها هُدیً وَ نُورٌ یَحْکُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ الَّذینَ اَسْلَمُوا لِلَّذینَ هادُوا وَ الرَّبَّانِیُّونَ وَالْاَحْبارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ کِتابِ اللَّهِ وَ کانُوا عَلَیْهِ شُهَداءَ فَلا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلا تَشْتَرُوا بِایاتی ثَمَناً قَلیلاً وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما اَنْزَلَ اللَّهُ فَاُولئِکَ هُمُ الْکافِرُونَ(79)؛ ما تورات را نازل کردیم در حالی که در آن، هدایت و نور بود و پیامبران - که در برابر فرمان خدا تسلیم بودند - با آن برای یهود حکم میکردند و (همچنین) علما و دانشمندان به این کتاب - که به آنها سپرده شد و بر آن گواه بودند - داوری مینمودند بنابر این، (به خاطر داوری بر طبق آیات الهی) از مردم نهراسید! و از من بترسید! و آیات مرا به بهای ناچیزی نفروشید! و آنها که به احکامی که خدا نازل کرده حکم نمیکنند، کافرند».%
در آیه دیگر با اشاره به این گونه افراد میفرماید:%
«اَفَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَ مَنْ اَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ(80)؛ آیا آنها حکم جاهلیت را میخواهند؟! و چه کسی بهتر از خدا - برای قومی که اهل یقین هستند - حکم میکند؟!»%
«اَفَغَیْرَ دینِ اللَّهِ یَبْغُونَ وَ لَهُ اَسْلَمَ مَنْ فِی السَّمواتِ وَالْاَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ اِلَیْهِ یُرْجَعُونَ(81)؛ آیا آنها غیر از آیین خدا میطلبند؟! و تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند - خواه و ناخواه - در برابر (فرمان) او تسلیماند و همه به سوی او بازگردانده میشوند».%
6 - گروه دیگری از آیات «حکم» را مخصوص خدای متعال میداند. پیش از ذکر این آیات به توضیح واژه حکم میپردازیم.%
«حکم و حکومت» به معنی قضاوتکردن(82)، در اصل به معنای منعکردن و جلوگیری از فساد است و از «حَکَمة اللّجام» گرفته شده است که به قسمتی از افسار اسب و مانند آن میگویند که بر دهان و چانهاش احاطه دارد و سوارکار، اسب را با آن کنترل میکند(83). «راغب» میگوید: به معنای منعکردن به قصد اصلاح است و از «المنجد» استفاده میشود که اگر «حکم» با «فی» متعدّی شود به معنای حکومت و سرپرستی جامعه است و «اِحکام» به معنای اتقان و استحکام در کارهاست.(84)%
«حاکم» به معنای قاضی(85) و اجراکننده احکام است(86).%
از این تعبیر میتوان استفاده کرد که منظور از «حاکم» کسی نیست که فقط قضاوت و اظهار نظر کند بلکه منظور از آن، کسی است که قدرت اجرای احکام خود را نیز داشته باشد. بنابراین، «واژههای حاکم و حکومت و حکم خصوصاً در تعبیرات اسلامی، ظهور در ولایت عامّه و رهبری تمام شؤون جامعه اسلامی دارد(87)».%
در قرآن، این واژه گاهی به معنای حکمت به کار رفته است مانند:%
«یا یَحْیی خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّةٍ وَاتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیّاً(88)؛ ای یحیی! کتاب (خدا) را با قوّت بگیر! و ما در کودکی به او حکم (فرزانگی) دادیم».%
و گاهی به معنای داوری در روز رستاخیز به کار رفته مانند:%
«قالَ الَّذینَ اسْتَکْبَرُوا اِنَّا کُلٌّ فیها اِنَّ اللَّهَ قَدْ حَکَمَ بَیْنَ الْعِبادِ(89)؛ مستکبران میگویند: ما همگی در آن (آتش) هستیم زیرا خداوند در میان بندگانش (به عدالت) حکم کرده است».%
این آیه و آیه پیش از آن گفتگوی ضعیفان با مستکبران را در جهنّم بازگو میکند.%
«فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فیما کانُوا فیهِ یَخْتَلِفُونَ(90)؛ خداوند روز رستاخیز میانشان (یهود و نصاری) درباره آنچه در آن اختلاف میکردند داوری میکند».%
در آیات 141 سوره نساء و 124 سوره نحل و 56 و 69 سوره حج نیز حکم به همین معنا استعمال شده است.%
و گاهی «حکم» به همان معنای معروف فقهی - یعنی قانون چه فردی و چه اجتماعی - به کار رفته است مانند:%
«یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اَوْفُوا بِالْعُقُودِ اُحِلَّتْ لَکُمْ بَهیمَةُ الْاَنْعامِ اِلّا ما یُتْلی عَلَیْکُمْ غَیْرَ مُحِلّیِ الصَّیْدِ وَ اَنْتُمْ حُرُمٌ اِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ ما یُریدُ(91)؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید به پیمانها (قراردادها) وفا کنید! چهارپایان (و جنین آنها) برای شما حلال شده است مگر آنچه بر شما خوانده میشود (و استثناء خواهد شد) و به هنگام اِحرام، صید را حلال نشمرید! خداوند هر چه بخواهد (و مصلحت باشد) حکم میکند».%
میبینیم در این آیه پس از بیان یک حکم اجتماعی و دو حکم فردی، واژه حکم استعمال شده است ودر آیه 10 سوره ممتحنه پس از بیان چند حکم حقوقی میفرماید:%
«ذلِکُمْ حُکْمُ اللَّهِ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ وَاللَّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ؛ این حکم خداوند است که در میان شما حکم میکند و خداوند دانا و حکیم است.»%
آیاتی که میتوان از آنها در این بحث سود جست همین آیاتی است که لفظ «حکم» در آنها به معنای قانون و فرمان به کار رفته و همچنین آیاتی که در آنها حکم به معنای داوری است زیرا حکمیّت و داوری نیز باید مستند به قانونی باشد که از طرف خدای متعال، جعل و وضع شده است. اینک نمونههایی از این آیات:%
«اِنِ الْحُکْمُ اِلّا لِلَّهِ(92)؛ حکم و فرمان تنها از آن خداست».%
«اِنِ الْحُکْمُ اِلّا لِلَّهِ یَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَیْرُ الْفاصِلینَ(93)؛ حکم و فرمان تنها از آنِ خداست! حق را از باطل جدا میکند و او بهترین جدا کننده (حق از باطل) است».%
«اِنِ الْحُکْمُ اِلّا لِلَّهِ اَمَرَ اَلّا تَعْبُدُوا اِلّا اِیَّاهُ ذلِکَ الدّینُ القَیِّمُ وَلکِنَّ اَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ(94)؛ حکم جز از آنِ خدا نیست؛ فرمان داده که غیر از او را نپرستید این است آیین پابرجا ولی بیشتر مردم نمیدانند».%
از این آیه به خوبی میتوان دریافت که «حکم» معنایی بسیار گسترده دارد و شامل همه احکام الهی میشود؛ زیرا - بر طبق این آیه - حکم و امر خدای متعال این است که انسانها مطیع و فرمانبردار هیچ کس جز او نباشند.%
«اَلا لَهُ الْحُکْمُ وَ هُوَ اَسْرَعُ الْحاسِبینَ(95)؛ بدانید که حکم و داوری، مخصوص اوست؛ و او سریعترین حسابگران است».%
«لَهُ الْحُکْمُ وَ اِلَیهِ تُرْجَعُونَ(96)؛ حاکمیّت تنها از آن اوست و همه به سوی او بازگردانده میشوید».%
«فَالْحُکْمُ لِلَّهِ الْعَلِیِّ الْکَبیرِ(97)؛ داوری و حکم، مخصوص خداوند بلند مرتبه و بزرگ است».%
«وَاللَّهُ یَحْکُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُکْمِه وَ هُوَ سَریعُ الْحِسابِ(98)؛ خدا حکم میکند و حکم او پیجو ندارد و او سریع الحساب است»؛ یعنی حکم خداوند متعال استینافپذیر نیست و کسی نمیتواند در آن چون و چرا کند.%
«ما لَهُمْ مِنْ دُونِه مِنْ وَلِیٍّ وَلا یُشرِکُ فی حُکْمِه اَحَداً(99)؛ آنها هیچ ولیّ و سرپرستی - جز او - ندارند! و او هیچ کس را در حکم و فرمان خود شرکت نمیدهد».%
«اَفَغَیْرَ اللَّهِ اَبْتَغی حَکَماً وَ هُوَ الَّذی اَنْزَلَ اِلَیْکُمْ الْکِتابَ مُفَصَّلاً(100)؛ آیا جز خدا داوری بجویم در حالی که اوست که این کتاب آسمانی را - که همه چیز در آن آمده - به سوی شما فرستاده است».%
برابر این آیه، لازمه داور و حاکم دانستن خدای متعال این است که فقط بر وفق کتابی که نازل فرموده حکم کنند.%
«وَ مَااخْتَلَفْتُمْ فیهِ مِنْ شَیْءٍ فَحُکْمُهُ اِلَی اللَّهِ ذلِکُمُ اللَّهُ رَبّی عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ اِلَیْهِ اُنیبُ(101)؛ در هر چیز اختلاف کنید، داوریش با خداست؛ این است خداوند، پروردگار من، بر او توکّل کردهام و به سویش بازمیگردم!»%
شاید دلالت این آیه از همه آیات قبل روشنتر باشد زیرا صراحت در احکام و قوانین حقوقی دارد.%
«قُلْ اِنَّ هُدَی اللَّهِ هُوَ الْهُدی وَ اُمِرْنا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمینَ(102)؛ بگو؛ تنها هدایت خداوند، هدایت است و ما دستور داریم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم».%
در این آیه لفظ حکم نیست اما مفهوم آن گسترده است و دلالت دارد که تنها از هدایت الهی باید اطاعت کرد و هدایت الهی شامل احکام و قوانینی میشود که خدای متعال نازل فرموده است.%
7- آیات فراوانی دلالت بر «مُلْک» خدای متعال دارد. مِلْک - چه تکوینی و چه تشریعی - به معنای مالکبودن و در اختیارداشتن یک شئ است، امّا «مُلک» به معنای تدبیر، سلطنت، حکومت و ادارهکردن میباشد. آیاتی مانند: «لِلَّهِ ما فیِ السَّمواتِ وَ ما فِی الْاَرْضِ(103)؛ آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن خداست» بر مالکیّت خداوند متعال دلالت میکند و آیات فراوانی نیز بر مَلِکبودن خدا دلالت دارد مانند:%
«اَلَمْ تَعْلَمْ اَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّمواتِ وَالْاَرْضِ وَمالَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلا نَصیرٍ(104)؛ آیا نمیدانستی که حکومت آسمانها و زمین، از آن خداست! و جز خدا سرپرست و یاوری برای شما نیست».%
«وَلِلَّهِ مُلْکُ السَّمواتِ وَالْاَرْضِ وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ(105)؛ و حکومت آسمانها و زمین، از آن خداست و خدا بر همه چیز تواناست».%
«وَلِلَّهِ مُلْکُ السَّمواتِ وَالْاَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما وَ اِلَیْهِ الْمَصیرُ(106)؛ و حکومت آسمانها و زمین و آنچه در میان آنهاست، از آن اوست؛ و بازگشت (همه موجودات) به سوی اوست».%
در این زمینه آیات بسیاری است و همگی این معنی را اثبات میکنند که تدبیر جامعه - از طریق قانونگذاری، تعیین قاضی و نصب حاکم و ولیّ امر - مخصوص اوست، زیرا همه اینها از شؤون تدبیر انسانها و بخشی از تدبیر امور جهان است که به خدای متعال اختصاص دارد.%
8- سرانجام از آیات فراوانی که با تعبیرات گوناگون خدای متعال را ربّ جهان میدانند نیز، استفاده میشود که تدبیر جامعه منحصراً در اختیار خداوند سبحان است.%
«ربّ» کسی است که اختیار کامل مربوب خود را دارد و میتواند هرگونه که بخواهد در آن تصرّف کند. این تصرّفها گاهی تکوینی است - یعنی ربّ هرگونه که میخواهد مربوب را میسازد و میپردازد و رشد و نموّ میدهد - و گاهی تشریعی، که برای آن قانون وضع میکند و احکام و مقرّراتی صادر مینماید.%
در جای خود گفتهایم(107) که، اعتقاد به خالقبودن، رب تکوینی و ربّ تشریعی بودن خدای متعال برای کلّ ماسوی اللّه از ضروریّات دین اسلام و کمترین اعتقادی است که برای مسلمانبودن لازم و حتمی میباشد. بر این اساس اگر کسی برای خدای متعال ربوبیّت تشریعی قائل نباشد، نخستین مرتبه اسلام را هم فاقد است. سبب کفر ابلیس - با این که خدای متعال را خالق و ربّ تکوینی میدانست و به معاد هم اعتقاد داشت - آن بود که ربوبیّت تشریعی خداوند را انکار کرد و فرمان خداوند را نادیده گرفت:%
«فَاِذا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی فَقَعُوا لَهُ ساجِدینَ فَسَجَدَ الْمَلائِکَةُ کُلُّهُمْ اَجْمَعُونَ اِلّا اِبْلیسَ اَبی اَنْ یَکُونَ مَعَ السَّاجِدینَ قالَ یا اِبْلیسُ مالَکَ اَلّا تَکُونَ مَعَ السَّاجِدینَ قالَ لَمْ اَکُنْ لِاَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَأٍ مَسْنُونٍ(108)؛ هنگامی که کار آن را به پایان رساندم و در او از روح خود دمیدم همگی برای او سجده کنید پس همه فرشتگان - بیاستثنا - سجده کردند جز ابلیس، که ابا کرد از این که با سجده کنندگان باشد (خداوند) فرمود: ای ابلیس! چرا با سجده کنندگان نیستی؟! گفت: من هرگز برای بشری که او را از گِل خشکیدهای - که از گِل بدبویی گرفته شده است - آفریدهای، سجده نخواهم کرد!».%
البتّه صِرف سرپیچی و فرمان نبردن، بیش از یک گناه عملی نیست ولی این گناه عملی از اعتقاد فاسد ابلیس حکایت داشت که خدا حق ندارد از موجودی شریف بخواهد که به موجودی ضعیف سجده کند و این به انکار ربوبیّت تشریعی الهی باز میگردد. بنابراین اگر کسی یقین داشته باشد که خدای متعال، حکم خاصّی را نازل فرموده است - هر چند آن حکم از ضروریات اسلام نباشد و حتی حکمی استحبابی مانند دو رکعتیبودن نافله صبح باشد - و دانسته آن حکم را انکار کند، از لحاظ باطنی و معنوی مرتد و کافر میشود، اگر چه به حسب ظاهر حکم ارتداد او را صادر نکنند و به انکار او ترتیب اثر ندهند.(109)%
به هر حال، ربوبیّت تشریعی خداوند اقتضا میکند که همه شؤون تدبیر و اداره جامعه به او انتساب یابد؛ همو باید بیواسطه یا باواسطه قانون وضع کند تا شرک در تشریع پدید نیابد. قاضی و مجری قانون هم باید از طرف او منصوب باشند در غیر این صورت مردمی که مخلوق و مربوب تکوینی خدای متعال هستند، چه الزامی دارند از کسانی که خدا آنان را شایسته حکومت و حاکمیّت نمیداند اطاعت و پیروی کنند؟%
چنانچه گفتیم آیات در این زمینه بسیار فراوان است از جمله، آیاتی است که درباره ولایت عامّه خدای متعال بر همه آفریدگان خویش و انسان بحث میکنند مانند:%
«وَما لَهُمْ مِنْ دُونِه مِنْ والٍ(110)؛ و جز خدا سرپرستی ندارند».%
«وَما لَکُمْ مِنْ دُونَاللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلا نَصیرٍ(111)؛ و جز خدا هیچ ولیّ و یاوری برای شما نیست».%
«وَهُوَ الْوَلِیُّ الْحَمیدُ(112)؛ و او سرپرست و ستوده است».%
«وَکَفی بِاللَّهِ وَلِیَّاً وَ کَفی بِاللَّهِ نَصیراً(113)؛ و کافی است که خدا سرپرست شما باشد و کافی است که خدا یاور شما باشد.»%
«قُلْ اَغَیْرَ اللَّهِ اَتَّخِذُ وَلِیّاً فاطِرِ السَّمواتِ وَالْاَرْضِ وَ هُوَ یُطْعِمُ وَ لا یُطْعَمُ(114)؛ بگو: آیا جز خدا سرپرستی بگیرم؟! (خدایی) که آفریننده آسمانها و زمین است، اوست که روزی میدهد و از کسی روزی نمیگیرد».%
«هُنالِکَ تَبْلُوا کُلُّ نَفْسٍ ما اَسْلَفَتْ وَ رُدُّوا اِلَی اللَّهِ مَوْلیهُمُ الْحَقِّ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ(115)؛ در آنجا، هر کس عملی را که قبلاً انجام داده است، میآزماید و همگی به سوی «اللّه» - مولا و سرپرست حقیقی خود - بازگردانده میشوند و چیزهایی را که به دروغ همتای خدا قرار داده بودند، گم و نابود میشوند».%
به هر حال، خداوند نسبت به همه آفریدگان خویش - از جمله انسانها - ولایت دارد و این ولایت عامّه(116) اقتضا میکند که همه شؤون تدبیر، سرپرستی و اداره جامعه منحصراً در اختیار او باشد.%
%
%