%
این مسأله، موضوع مباحثات و گفتگوهای فراوانی در میان فلاسفه حقوق شده است؛ کسانی خواستهاند بحث و گفتگو درباره مبانی حقوق را کاری بیهوده معرفی کنند و گروهی دیگر بر ثمربخش بودن این بحث پای فشردهاند و یکی از ثمرات عملی آن را این دانستهاند که در مواردی که قانون، حکمی ندارد و نفیاً و اثباتاً ساکت است، قاضی اگر مبانی حقوق را بداند، میتواند بر اساس آن، حکمی صادر کند؛ لذا گاهی گفته میشود: قاضی بر اساس روح قانون حکم میکند. اگر مبانی حقوق معلوم باشد، قاضی می داند که هدف قانونگذار از وضع یک قانون چه بوده است، در نتیجه اگر در موردی دریافت که حکمی خاص؛ همان هدف را برآورده میسازد، بیدغدغه خاطر آن حکم را صادر میکند، هر چند در متن مکتوب قانون نیامده باشد. پس شناختن مبانی حقوق - لااقل - این سود را دارد که در مواردی برای قاضی راهگشایی میکند و او را از بن بست فقدان قانون رهایی میبخشد.%
دانستن مبانی حقوق، برای فقیه هم میتواند مشکلگشاو کارساز باشد، مثلاً فقیه میتواند برای پیبردن به علت قطعی حکم و سپس سرایت دادن آن به موارد مشابه، از مبانی حقوق کمک بگیرد اما مشکل این است که تعیین این مبانی به سادگی و آسانی امکان پذیر نیست و هیچ یک از اصولیون و فقهای ما، به بررسی مبانی حقوق اسلام نپرداختهاند هرچند در ضمن بحثها اشاراتی به آنها کردهاند.%
اعتبار و ارزش قانون