ما چند تا وظیفه داریم. اینها که میگویم اصل است. بعد ببینیم آن رمز برای رسیدن به معارف چیست؟ آن رمز خیلی مهم است؟ اصلا امشب بحث ما روی آن رمز است. حالا کلیات را همه مان میدانیم. آن فوت کاسه گری معروف در رسیدن به معارف هست که متاسفانه لای کتابها مانده و گفته نشده، یا کم گفته شده است. من چه کنم؟ حالا من کودک باید بگویم. پس اصل و اساس چیست؟ اول ترک گناه اگر خیال کنی که گناه را ترک نکرده پیش میروی حاشا و کلا. اول باید گناه را ترک کنی. نمیگویم معصوم باشید. معصوم نمیتوانیم بشویم. بالاخره لغزشی پیدا میکنیم. اما فاتقواالله استطعتم(106) تا آنجا که میتوانید تقوا پیشه کنید.
این عربهای جاهلی قبل از اسلام، آنهایی که موحد و مومن بودند، میآمدند دور بیت، طوافمی کردند. جاهل بودند. دعا بلد نبودند، اما روایت داریم که گاهی خدا یک حکمت را بر زبان یک شاعر میگذارد. و لو جاهل هم باشد. گاه گاهی میبینی یک حرف خوبی زدند. خلاصه دیگر عرب جاهلی، بیچاره مفاتیح الجنان زیر بغلش که نبوده است. وردشان دور کعبه این بوده که میگفتند: ان تغفر اللهم فاغفر جما و ای عبد لک لا الما خدایا اگر میبخشی همه را ببخش وآن کدام بنده است که لغزش نداشته باشد؟ لمم یعنی لغزش(107) در سوره مبارکه نجم این بندگان خوب را توصیف میکند. الذین یجتنبون کبائر الاثم و الفواحش الا اللمم (108) این بندگان خدا از فواحش اجتناب میکنند، از گناهان کبیره اجتناب میکنند، الاالمم حالا ممکن است که گاهی یک لغزشی پیدا شود. اگر گناهکار حرفهای باشد وقتی برای او لغزشی پیدا شود، اصلا برایش مهم نیست. به قول معروف، ککش هم نمیگزد. اما اگر آدمهای خوب لغزش پیدا کنند، یاد خدا میافتند. میگویند وای! این چه کاری بود که من کردم. پس حالا که این طور شد، بگذارید یک آیه از قرآن برایتان بخوانم. قرآن در سوره مبارکه آل عمران بندگان خوب را این طور توصیف میکند، اعوذ بالله من الشیطان الرجیم و الذین اذا فعلوا فاحشه او ظلموا انفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنوب الا الله و لم یصروا علی ما فعلوا و هم یعلمون (109). این آدمهای خوب اگر یک وقتی کار زشتی هم از آنها سر زد، به یاد خدا میافتند و زود آمرزش میطلبند. بعد یک جملهای دارد عجیب است.