اینجا یک مطلب ظریفی را به بحث شبهای گذشته ربط بدهیم البته من نگران بودم که این مطلب را بگویم یا نه. اما میبینم که جوآنها خیلی مستعد هستند. ما شای الله! هزار ما شاء الله! خدا شماها را حفظ کند. آن مطلب این است که در حدیث قرب نوافل گفتیم که حضرت حق میفرماید: من وقتی بندهام را دوست داشتم، چشم او میشوم، گوش او میشوم درست است؟ بنده وقتی خدا را دوست داشته باشد خدا هم او را بیشتر دوست میدارد. وقتی دوست داشت میگوید چشن و گوش او میشوم. فرق معصوم و غیر معصوم را آن شب برای شما مفصل گفتم. امشب دقت کنید که تطبیق آن بحث همین امشب است.بناراین یک نفر خدا دوست میدارد خدا چشم و گوش او میشود گفتیم اگر پائینتر از معصوم باشد، این چشم و گوش بودن دوام ندارد. گهی پیدا و گهی ناپیداست. بگفتا احوال ما برق جهان است. اما گفتیم ائمه این طور نیستند. چرا نیستند؟ چون محبت آنها تمام است و از طرف خداوند هم تمام است. خداوند متعال عزیزانی مانند این چهارده نور مقدس ندارد. عزیزتر از اینها اصلا نبوده است. در آخر زیارت جامعه میخوانیم ؟ میخوانیم که خدایا! اگر مقربتر از اینها پیدا میکردم در خانه ات میآوردم، ولی پیدا نکردم. بله! اینها عزیزان خدا هستند و خدا عزیزتر از اینها ندارد.
حالا عرض میکنم چون محبت اینها بسیار قوی است تازه اینجا اصلا مطلب عوض میشود. (البته اینها مطالب مشکلی است.) اینجا خدا میآید و چشم و گوش بنده میشود. ولی در مرتبه عصمت که محبت تمام است، به جایی میرسند که مطلب عوض میشود، اینها میشوند چشم خدا؛ اینها میشوند گوش خدا. امیر المؤمنین (علیه السلام)، عین الله است. چشم خداست. نه اینکه خدا چشم بخواهد. نه! بلکه این نهایت کمال را میرساند. یعنی اینقدر این به نور و به کمال میرسد که چشم خداست. فرمود: انا عین الله(71). من چشم خدا هستم.