حقیقت عفت امری فطری است و در وجود زن و مرد ریشه دارد، لذا اگر شیطان انسان را مس نکرده باشد و هویت او مسخ نشده باشد، بدون نیاز به تعالیم ادیان آسمانی، راه عفت را در روابط اجتماعی خود دنبال خواهد کرد. در عین حال واژه عفت با محتوای عمیق، وسیع و فطری از مختصات تعالیم اسلامی است و یک فرهنگ غنی و باارزش است. اسلام عفاف را برترین عبادت دانسته است، کان امیرالمؤمنین (علیه السلام) یقول: أفضل العبادة العفاف(1) و عن أبی جعفر (علیه السلام) قال: ما عبد الله بشیء أفضل من عفة بطن و فرج یعنی خداوند به چیزی برتر از عفت شکم و عفت جنسی عبادت نمیگردد(2).
قرآن تأکید میکند رابطه مرد نامحرم با زن نامحرم باید بر اساس عفت استوار گردد و لیستعفف الذین لایجدون نکاحا...(3) و رابطه زن نامحرم با مرد نامحرم باید بر اساس عفت و ان یستعففن خیر لهن(4) توأم با حیاء باشد فجاءته احداهما تمشی علی استحیا(5).
این امر فطری و حقیقت دینی در جوامع اسلامی نهادی اجتماعی به نام عفت عمومی پدید آورده است که التزام و رعایت آن به صورت قانونی نانوشته درآمده است و مانند قوانین نانوشته حاکم بر هر زبان از مقومات اجتماعی و اساس سامان زندگی جمعی است.
همانگونه که پذیرفته نیست که ظواهر کلام در محاورات عرفی بدون قرینه زیر پا نهاده شود، پذیرفته نیست عفت عمومی در انظار عمومی زیر پا گذاشته شود. افزون بر آن اگر بپذیریم که هر جامعه علاوه بر روح افرادش، دارای روح واحد و زنده است، میتوان ادعا کرد عفت عمومی فطری روح جامعه است، لذا جامعه به طور فطری و طبیعی به دنبال حفظ عفت خود میباشد، مگر آنکه جامعه دچار مسخ هویت گردد.