مستحب است زیارت حضرت ابیعبداللهالحسین مظلوم علیهالسلام بلکه تاکد استحباب زیارت آن حضرت از ضروریات مذهب شیعه اثنی عشریه است چنان که وارد شده است اءنّ زیارته فرض علی کل مؤمن یعنی: زیارت آن حضرت فرض است بر هر مؤمن.
و وارد است که: زیارت او بر مرد و زن واجب است و هر کس ترک کند حق خدا و رسول را ترک کرده است بلکه ترک آن عقوق است نسبت به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و نقص ایمان و دین است و هرکس ترک آن کند بی علتی اهل دوزخ است.
مترجم گوید: چند حدیث در امثال این معانی وارد گردیده است و مقصود از فرض استحباب موکد استکه گاهی در لسان ائمه علیهم السلام بر آن اطلاق میشود و قرینه اراده این معنی اجماع علماء است بر عدم وجوب و اجماع آنها بی رأی معصوم محال است و این که فرمود: هر کس آن را ترک کند اهل دوزخ است برای آن که عادتا دوستان آن حضرت و معتقدین به امامت بی علت ترک زیارت نکنند. و اگر کسی ترک کرد عمدا بی علتی این عمل کاشف از سوء اعتقاد او است و از این جهت اهل دوزخ است و خود ما اگر بشنویم مسافری از آشنایان ما برای شغلی به کربلا رفت و چند روز بماند و اصلا به زیارت نرفت یقین دانیم که در ایمان وی نقصی نیست بلکه با ائمه دیگر نیز.
و پاره اعمال مستحب است که تهاون به آن در عادت کاشف از بی ایمانی است. حضرت امام محمد باقر علیهالسلام با محمد بن مسلم فرمود: شیعیان ما را امر کنید به زیارت قبر حسین بن علی علیهماالسلام که آمدن نزد قبر او بر هر مؤمن که اقرار به امامت او دارد واجب است از خدای تعالی.
و امام جعفر صادق علیهالسلام فرمود: اگر یکی از شما همه روزگار عمر خود حج گذارد و زیارت حسین علیهالسلام نکند حقی از حقوق رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را ترک کرده است چون حق حسین علیهالسلام از خدای تعالی واجب است بر هر مسلمان.
و فرمود: آن کس که به زیارت قبر حسین علیهالسلام نرود و خویشتن را از شیعه ما پندارد در حقیقت از شیعه ما نیست و اگر بهشتی باشد در آن جا میهمان اهل بهشت است.
و با ابان بن تغلف فرمود: ای ابان کی به زیارت قبر حسین علیهالسلام رفتی؟ گفتم: بسیار زمان است که نرفتهام. فرمود: سبحان ربی العظیم و بحمده تو از رئیسان شیعه باشی و به زیارت حسین علیهالسلام نروی هر کس زیارت او کند خدای تعالی به هر گام حسنهای برای او نویسد و به هر گام گناهی محو کند و گناهان گذشته و آینده او را بیامرزد.
در روایات بسیار آمده است که با ترس هم زیارت قبر حسین علیهالسلام را ترک نکنید و هر کس با ترس او را زیارت کند خداوند روز فزع اکبر او را ایمن گرداند و ثواب در آن روز به قدر خوف است و هر کس از آنان بترسد و با ترس زیارت کند) خدای عز و جل او را در سایه عرش جای دهد و هم صحبت او حسین علیهالسلام باشد زیر عرش خدای و او را از اهوال روز قیامت ایمن گرداند.
و در چند روایت وارد شده است از حضرت صادق علیهالسلام که: مال دار را سزاوار است هر سال دو بار به زیارت قبر حسین علیهالسلام رود بی چیز را سالی یک بار و فرمود: آن که منزلش نزدیک است بیش از یک ماه ترک زیارت نکند و آن که منزلش دور است هر سه سال یک بار.
و در حدیث دیگر سزاوار نیست تخلف از زیارت آن حضرت بیش از چهار سال و از حضرت ابی الحسن علیهالسلام است که هر کس در سال سه بار به زیارت قبر ابی عبدالله رود از فقر ایمن است.
در زیارت آن حضرت اخلاص و شوق باید داشت و هر کس به شوق به زیارت او رود از بندگان گرامی خدای تعالی و زیر پرچم حسین علیهالسلام باشد. و هرکس او را زیارت کند و از آن خشنودی خدا خواهد خدای تعالی او را از گناهان بیرون آورد مانند فرزندی که از مادر متولد گردد و فرشتگان بدرقه او کنند.
و در روایتی جبرئیل و میکائیل و اسرافیل بدرقه او کنند تا به خانه خود آید. از حمران روایت است که به زیارت قبر حسین علیهالسلام رفته بودم چون باز گشتم حضرت امام محمدباقر با عمر بن علی بن عبدالله بن علی به دیدن من آمدند و امام با من گفت: ای حمران بشارت باد تو را که هر کس قبرهای شهیدان آل محمد را زیارت کند و از آن خشنودی خدای تعالی و صلت پیغمبر او را خواهد از گناهان بیرون آید مانند آن روز که از مادر متولد شده است.
از حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام روایت شده که: چون روز قیامت شود منادی فریاد زند که زوار حسین علیهالسلام کجایند گروهی برخیزند که شماره ایشان را جز خدای عز و جل کسی نداند خداوند گوید زیارت قبر او برای چه کردید؟ گویند: ای پروردگار رسول خدا و علی و فاطمه صلوات الله علیهم دوست درایم از آن آزارها که به آن حضرت رسیده دل ما بسوخت به زیارت او رفتیم خطاب آید که ای محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام با آنها پیوسته شوید که شما با ایشان و در درجه ایشان باشید و زیر پرچم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فراهم گردید پس در سایه آن پرچم نشینند و آن را علی علیهالسلام نگاهدارد تا همه با هم به بهشت روند و همه در پیش آن علم و در طرف راست و چپ باشند.
مترجم گوید: پشت علم را نفرمود شاید برای آن که امام علیهالسلام تا همه شیعیان داخل بهشت نگردند خود در بهشت نروند و شاید غرض چیز دیگر است والله العالم.
و در احادیث بسیار آمده است که زیارت آن حضرت موجب آمرزش گناهان و دخول بهشت و آزاد شدن از آتش و ریزش گناهان و رفع درجات و مستجاب شدن دعاها است. هر کس نزد قبر حسین علیهالسلام آید و حق او را بشناسد خداوند گناهان گذشته و آینده او را بیامرزد.
و در روایت دیگر است که شفاعت او را درباره هفتاد گناهکار بپذیرد و نزد قبر او حاجتی نخواهد مگر روا گرداند.
حضرت صادق علیهالسلام با عبدالله بن النحار گفت: شما به زیارت حسین علیهالسلام میروید و در کشتی مینشینید. گفت: گفتم آری. فرمود: این را دانستهای که اگر کشتی بر گردد و شما را در آب ریزد منادی فریاد میزند که شما پاک شدید و بهشت شما را گوارا باد.
و فائد حناط با آن حضرت گفت: شیعیان شما نزد قبر حسین علیهالسلام میآیند با نوحهخوان و طعام. حضرت فرمود: شنیدهام هر کس نزد قبر حسین علیهالسلام آید و حق او را بشناسد گناه گذشته و آینده او آمرزیده شود.
مترجم گوید: این عمل که اکنون مرسوم است در عهد امام هم بود و امام علیهالسلام آن را تقریر فرمود.
و در روایت آمده است که زوار حسین علیهالسلام چهل سال پیش از دیگر مردم به بهشت در آیند و آن کس که به زیارت حسین علیهالسلام رود گناهان خود را بر در سرای خویش گذارد و از آن بگذرد چنان که یکی از شما از جسر میگذرد و آن را در پس پشت خود میگذارد یعنی از شهر خود بیرون نرفته و به زیارت نرسیده گناهانش آمرزیده میشود.
در حدیثی وارد شده است که روز قیامت با زوار قبر حسین علیهالسلام گویند دست هر کس را خواهید بگیرید و به بهشت روانه شوید پس مرد زائر دست هر کس را که دوست دارد بگیرد حتی آن که مردی با دیگری گوید: مرا نمیشناسی که من فلانم که فلان روز پیش پای تو برخاستم او را هم بهشت میبرد و کسی او را باز نمیدارد.
از سلیمان بن خالد از حضرت صادق علیهالسلام روایت است: سلیمان گفت: از آن حضرت شنیدم میگفت: خدای تعالی در هر وقت روز و شب صد هزار بار سوی بندگان مینگرد و هر کس را خواهد میآمرزد و هر کس را خواهد عذاب میکند مگر زوار قبر حسین علیهالسلام و اهل بیت را که همه را میآمرزد و نیز میآمرزد هر کس را که آنها شفاعت کنند، پرسیدند اگر چه مستحق دوزخ باشد فرمود: اگر چه مستحق دوزخ باشد مگر ناصبی را.
و در روایات بسیار آمده است که زیارت آن حضرت برابر حج و عمره و جهاد و عتق بلکه معادل بیست حج بلکه افضل از بیست حج است بلکه هشتاد حج مبرور برای او نوشته میشود.
و وارد است برابر حجی است که با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم گذارد. و در روایت دیگر است که هر کس به زیارت او رود و عارف به حق او باشد مانند کسی است که صد حج با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم گذارد و هرکس پیاده به زیارت او رود خداوند به هر قدم که بر دارد و بگذارد ثواب آزاد کردن یک بنده از فرزندان اسماعیل علیهالسلام برای او نویسد.
حضرت صادق علیهالسلام فرمود: اگر فضل زیارت و قبر او را برای شما بگویم حج را ترک میکنید آیا نمیدانی که خدای تعالی کربلا را حرم امن گرفت پیش از آن که مکه را حرم گیرد.
و از آن حضرت روایت است که گفت: روزی حسین علیهالسلام در دامن رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بود پیغمبر با او بازی میکرد عایشه گفت: یا رسول الله این فرزند را چه قدر دوست داری؟ گفت: وای بر تو چگونه او را دوست ندارم که میوه دل و روشنی چشم من است و بدان که امت من او را میکشند هر کس او را زیاد کند خداوند برای او یک حج از حجهای من بنویسد.
گفت: یا رسول الله یک حج از حجهای تو. فرمود: بلکه دو حج از حجهای من. گفت: دو حج از حجهای تو. فرمود: آری و همچنان عایشه میپرسید و رسول خدا، بر عدد میافزود تا به نود حج و عمره از حجهای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم رسید.
از قداح از حضرت ابی عبدالله صادق روایت است قداح گفت: پرسیدم ثواب آن که به زیارت قبر حسین علیهالسلام رود، چیست؟ اگر حق او را بشناسد و سرکش و نافرمان نباشد فرمود: حج مقبول و هزار عمره مقبوله برای او نوشته میشود و اگر شقی باشد در سعدا نوشته میشود و پیوسته در رحمت پروردگار غوطه ور باشد.
و در احادیث بسیار آمده است که زیارت آن حضرت موجب طول عمر و حفظ جان و مال و فزونی روزی و زدودن اندوه و روا شدن حاجات است بلکه کمتر چیزی که به او دهند آن است که خدای تعالی جان و مال او را حفظ کند تا به اهل خود باز گردد و چون روز قیامت شود او را حفظ کند نیکوتر.
و حکایت شده است که چون خبر شهادت آن حضرت به اهل بلاد رسید صدهزار زن نازا نزد قبر آن حضرت رفتند و همه فرزند آوردند و عرب میگفتند زن نمیزاید مگر به زیارت قر مردی کریم رود.
از حضرت امام محمد باقر علیهالسلام روایت است که حسین علیهالسلام به ستم کشته شد و به اندوه و تشنه دل افسرده خداوند قسم یاد کرد که هرگاه غمگین و افسرده دل و گناهکار و تشنه و رنجور به زیارت او رود و خدای را نزد قبر او بخواند و به حسین علیهالسلام تقرب جوید به خدای عز و جل خداوند غم او را دور کند و مسئلت او را عطا فرماید و گناه او را بیامرزد و بر عم او بیافزاید و روزی او را وسیع گرداند. فاعتبروا یا اولی الابصار.
از ابی یعفور روایت است گفت: با حضرت صادق علیهالسلام گفتم شوق من سوی تو موجب شد مرا که برای تشرف به خدمت تو در راه رنج بردم. فرمود: از پروردگار خود گله مکن چرا نرفتی نزد کسی که حق او بر تو عظیمتر است از من (راوی اهل عراق بود به مدینه مشرف شده بود برای رسیدن به حضور امام علیهالسلام و در راه رنج بسیار دید و شکایت از رنج را کرد امام با او آن کلام فرمود راوی گفت:) آن کلام امام که فرمود چرا نرفتی نزد کسی که حق او بر تو عظیمتر است از من، بر من دشوارتر آمد از آن که فرمود: از پروردگار خود شکایت مکن و گفتم کیست؟ که حق او بر من عظیمتر باشد از تو، فرمود: حسین علیهالسلام چرا نزد او نرفتی که خدای را بخوانی و حوائج خود را آن جا از او بخواهی.
و از آن حضرت است که فرمود: آن کس که حسین علیهالسلام را زیارت نکند از خیر بسیار محروم گردیده است و از عمر او یکسال کاسته شده.
و در چند روایت آمده است که زیارت آن حضرت افضل اعمال است و به هر درهم که انفاق کند هزار درم او را عوض دهند.
و در حدیث ابن سنان فرمود: به هر درهم هزار درم و هزار درم برای او محسوب شود و شمرد تا ده بار و فرمود: که پیغمبران و مرسلین و ائمه و فرشتگان به زیارت او آیند و برای زوار او دعا کنند در آسمان بیشتر و آنان را مژدهها دهند و به دیدن آنها فرحناک شوند.
و غیر از این هم بسیار در فضل زیارت آن حضرت آمده است و برای تبرک چند حدیث در این جا ذکر میکنیم:
از شیخ ابوالقاسم جعفر بن محمد بن قولویه روایت شده است به اسناده از معاویه بن وهب گفت: رخصت طلبیدم که به حضور امام جعفر صادق علیهالسلام مشرف شوم فرمود: در آی در آمدم یافتم او را در خانه بر مصلی نشسته من هم نشستم تا نماز بگذارد و پس از نماز شنیدم با پروردگار مناجات میکرد و میگفت: ای کسی که کرامت را مخصوص ما گردانیدی و ما را وعده شفاعت دادی و جانشینی پیغمبر را خاص ما فرمودی و علم گذشته و آینده را به ما دادی و دل مردمان را راغب گردانیدی من و برادران و زائران قبر پدرم حسین علیهالسلام را بیامرز که مالهای خویش را انفاق کردند و تن خویش را به رنج افکندند تا به ما نیکی کرده باشند و به صلت ما امید ثواب از تو دارند و پیغمبر تو را صلی الله علیه و آله و سلم بدان شاد کردند و فرمان ما را پذیرفتند و دشمن ما را اندوهگین ساختند و از این کار رضای تو خواستند پس پاداش ایشان ده به این که از آنها راضی گردی و شب و روز حافظ آنها باش. و خاندان و فرزندان آنها را در غیبت آنها به نیکوتر وجهی نگاهدار و با آنها باش و شر هر ستمگر عنید و هر ضعیف و شدید و شیاطین جن و انس را از ایشان دور کن و بزرگترین آرزوهای آنها را که در غربت از تو دارند به آنها بده و زیارت ما را که بر فرزندان و کسان و خویشان خود برگزیدند (مکافات کن و اجر ده).
خدایا دشمنان ما زیارت ما را بر ایشان عیب میگیرند اما عیبگیری آنها را مانع زیارت ما قرار نمیدهند از برای مخالفت با مخالفین ما پس ببخشای بر آن رویها که آفتاب رنگ آنها را بگردانیده آن چهرهها را که بر قبر ابی عبدالله علیهالسلام مالیده و سوده میشود و آن چشمها که سرشک آنها برای دلسوزی بر ما روان میگردد و آن دلهای بی قرار که برای ما میسوزد و آن فریادی که برای ما بلند میشود.
خدایا من آن جانها و آن بدنها را به تو میسپارم تا آن هنگام که به حوض برسانی آنها را روزی که همه مردم تشنه باشند.
و همچنین دعا میکرد در حال سجده به این مضمون تا فارغ شد گفتم: فدای تو شوم اگر این دعا که از تو شنیدم درباره ملحدان خدانشناس کرده بوید نپندارم آتش بر آنها اثر کند به خدا قسم آرزو کردم که زیارت آن حضرت کرده بودم و به حج نمیآمدم فرمود: تو به او بسیار نزدیکی (ظاهرا در کوفه منزل داشت) چه مانع میشود تو را از زیارت او، باز فرمود: آنها که در آسمان برای زوار آن حضرت دعا میکنند بیش از آنند که در زمین دعا میکنند.
در بحار گوید: مؤلف مزار کبیر به اسناده از اعمش روایت کرده است گفت: در کوفه منزل داشتم و مرا همسایهای بود بسیار نزد او میرفتم و شب جمعه بود نزد او بودم با او گفتم چه گویی در زیارت قبر حسین علیهالسلام گفت: بدعت است و هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهی در آتش خشمگین از نزد او برخاستم و گفتم سحرگاه باز نزد او روم و از فضائل امیرالمؤمنین علیهالسلام برای او آن قدر حدیث گویم که چشمش کور شود و گفت: رفتم و در بکوفتم و آوازی از پشت در آمد که اول شب به زیارت رفت من شتابان پشت سر او بیرون رفتم تا به حائر رسیدم پیرمرد را دیدم در سجده است و از رکوع و سجده ملول نمیشود.
با او گفتم تو دیروز میگفتی زیارت بدعت است و بدعت ضلالت و ضلالت در آتش و امروز زیارت آمدی. گفت: ای سلیمان ملامت مکن که من برای این خاندان امامت ثابت نمیکردم تا در این شب خوابی دیدم هولناک. گفتم چه دیدی؟ گفت: مردی دیدم سایه بالا که رسایی و حسن او را وصف کردن نتوانم و گروهی بر گرد او بودند و همراه او میآمدند اسب سواری پیشاپیش او بود بر سر تاجی چهارگوشه داشت و بر هرگوشه آن گوهری درخشان که پرتو آن تا سه روز راه میتافت گفتم: کیست؟ گفتند: محمد بن عبدالله علیهالسلام گفتم: آن دیگران گفتند جانشین او علی بن ابی طالب علیهالسلام باز دیدم شتری از نور و بر آن کجاوهای است از نور میان زمین و آسمان میپرید گفتم: این ناقه از آن کیست؟ گفتند: خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله و سلم گفتم: آن جوان کیست؟ گفتند: حسن بن علی علیهماالسلام گفتم: آهنگ کجا دارند؟ گفتند: به زیارت حسین بن علی علیهماالسلام میروند که به ستم در کربلا شهید شد پس قصد آن کجاوه کردم و رقعهها دیدم میریزد از آسمان و در آن نوشته:
امانا من الله جل ذکره لزوار الحسین بن علی علیهماالسلام لیلة الجمعة. آن گاه هاتفی از آسمان فریاد زد که ما و شیعیان ما در درجه علیه بهشت باشیم. ای سلیمان به خدا قسم از این مکان جدانشوم تا روح از بدن من جدا گردد.
مترجم گوید: اعمش ابومحمد سلیمان بن مهران اسدی کاهلی مولی بود یعنی از بستگان بنی اسد غیر عرب و اهل سنت غالبا او را موثق دانند و وفات او در سال وفات حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام است الا آن که وفات آن حضرت ماه شوال است و وفات اعمش در ماه ربیع الاول سال 148.
ابن العماد حنبلی در شذرات الذهب گوید: محدث کوفه و عالم آن جا بود ابن مداینی گفت: هزار و سیصد حدیث روایت کرد و ابن عیینه گفت: عالمترین مردم کوفه به قرآن و فرائض و حافظترین آنها حدیث را اعمش است یحیی قطان گفت: علامه اسلام است.
وکیع گفت: هفتاد سال تکبیر اول نماز جماعت از او فوت نشد و حزیبی گفت: پس از او عابدتر از وی نیامد و مالک از او به ارسال روایت میکند چون از خود اعمش حدیث نشنید و خوش طبع بود. روزی نزد طلبه علم آمد و گفت: اگر آن که در خانه من است (یعنی زوجهاش) نزد من مبغوضتر از شما نبود بیرون نمیآمدم و روزی مردی خواست میان اعمش و زوجهاش را اصلاح کند با زوجه اعمش گفت: از این که چشم شوهرت کم سو است و آب از آن روان است و ساق پایش باریک است غم مخور که او امام و پیشوای عصر است زن گفت: من او را برای دیوان رسائل نمیخواستم اعمش گفت: تو بیشتر عیوب مرا به زنم نمودی.
روزی جولایی با او گفت: در شهادت جولا چه گویی؟ گفت: با دو عادل پذیرفته است. وقتی ذکر این حدیث نزد او شد که هر کس هنگام تهجد بخوابد شیطان در گوش او بول کند اعمش گفت: چشم من همان از بول شیطان علیل شده است.(250)
هشام بن عبدالملک برای او نوشت فضائل عثمان و مساوی علی علیهالسلام را برای من بنویس نامه را بگرفت و بخواند و گوسفندی نزدیک او بود نامه را در دهانش گذاشت تا بخورد (گوسفند عربستان کاغذ میخورند) و با فرستاده هشام گفت: این است جواب کاغذ فرستاده الحاح کرد و به آشنایان اعمش متوسل گردید و گفت: جواب نبرم هشام مرا میکشد.
جواب نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
اگر مناقب همه اهل زمین برای عثمان ثابت باشد تو را سودی ندارد واگر مساوی همه مردم (نعوذ بالله) علی علیهالسلام را باشد تو را زیانی نرساند خویشتن را باش و السلام انتهی کلام ابن العماد.
و ابوعلی در رجال خود اعمش را از روایت شیعه شمرده است و علامه حلی و دیگران از علماء وی را از شیعه نشمردند و صحیح آن است که اعمش از دوستان اهل بیت بود اما شیعی امامی نبود و شاید کسی برای ائمه علیهم السلام معجزه و منقبت و فضائل معتقد باشد و زیارت قبور آنها را موجب نیل به سعادت داند و شفاعت ایشان را نزد پروردگار مقبول شمارد اما آنها را معصوم نداند در این صورت او امامی مذهب نیست.
و گروهی از اهل سنت همچنین بودند و هشتند و با همه آن فضائل که برای ائمه قائل بودند چنان نبود که اگر آنها در حکم دینی چیزی میگفتند و علمای دیگر چیز دیگر، یقین کنند به بطلان قول دیگران و صحت قول ائمه علیهم السلام و احترام این مردم از ائمه نظیر احترام ما است از حضرت عبدالعظیم و حضرت عباس و زینب سلام الله علیهم اجمعین.
و از اعمش فتاوی خاصه نقل کردهاند بر خلاف مذهب اهل بیت پس وی معتقد به عصمت آنها نبود اگر چه از دوستان بود و گاه میشد که عامه اطلاق شیعه بر آنها کنند چنان که ابن ابی الحدید و صاحب لسان العرب را شیعی شمردند و حق با علمای سابق است که اعمش را از شیعه نشمردند.
و علامه حلی رحمة الله در کتاب نهایة الاصول از علائم کذب حدیث شمرده است که واقعه عادة باید مشهور گردد و فقط یک تن آن را نقل کند نظیر افتادن موذن از مناره روز جمعه و بودن شهر بزرگی میان بصره و بغداد، بزرگتر از هر دو بنابر این گوییم اعمش در عهد خود مردی گمنام نبود و بلکه از زراره و ابی بصیر معروفتر بود و اگر امامی بود پوشیده نمیماند به ترجمه باز گردیم:
از شیخ ابوالقاسم جعفر بن محمد بن قولویه از پدرش از ابن محبوب از حسین دختر زاده ابی حمزه ثمالی روایت است گفت: در آخر دولت بنی مروان به قصد زیارت قبر حسین علیهالسلام بیرون رفتم پنهان تا به کربلا رسیدم در کناری از آن قریه پنهان شدم تا نیمی از شب بگذشت سوی قبر رفتم چون نزدیک شدم مردی روی به من آمد و گفت: باز گرد که اجر زیارت را یافتی و اکنون به قبر نتوانی رسید من ترسان بازگشتم تا نزدیک سپیده دم سوی قبر رفتم و باز همان مرد آمد و گفت: اکنون بدان نخواهی رسید. من گفتم: خدا تو را سلامت دارد چرا به آن نمیرسم از کوفه برای زیارت آمدم میان من و قبر آن حضرت مانع مشو میترسم هوا روشن شود و اهل شام مرا این جا ببینند و بکشند، گفت: اندکی باش که موسی بن عمران علیهالسلام از خدای دستوری خواست تا قبر آن حضرت را زیارت کند و خداوند وی را رخصت داده است با هفتاد هزار فرشته فرود آمدند و از اول شب در حضور اویند و در انتظار طلوع فجر نشسته پس از آن به آسمان میروند من گفتم: خدا تو را سلامتی دهد کیستی؟ گفت: من از فرشتگانم که به پاسبانی قبر حسین علیهالسلام و آمرزش خواستن برای زوار او ماموریم.
من بازگشتم و نزدیک بود از این که شنیدم عقل از سرم پرواز کند باز چون سپیده دمید رفتم و کسی مانع نشد پس نزدیک قبر شدم و سلام کردم و نفرین بر قاتلان و نماز صبح بگذاشتم و از ترس اهل شام شتابان بازگشتم.
از ابن قولویه به اسناده از اسحق بن عماره روایت است گفت: با حضرت صادق علیهالسلام گفتم یابن رسول الله شب عرفه در حائر بودم نزدیک سه هزار مرد نیکو روی خوشبوی سپید جامه دیدم همه شب نماز میکردند، خواستم نزدیک قبر روم و ببوسم و دعایی کنم از انبوه مردم نتوانستم به قبر رسم.
هنگام سپیده دم سجده کردم و سر برداشتم کسی را ندیدم ابوعبدالله علیهالسلام گفت: دانستی که بودند؟ گفتم: نه، فرمود: پدرم از پدرت روایت کرد که چهار هزار فرشته بر حسین علیهالسلام گذاشتند هنگام شهادت پس سوی آسمان بالا رفتند و خدای تعالی به ایشان وحی کرد ای فرشتگان شما بر فرزند حبیب و برگزیده من محمد صلی الله علیه و آله و سلم گذشتید و او را میکشتند یاری او نکردید پس به زمین روید نزدیک قبر او ژولیده و گرد آلوده و بگریید بر او و آن فرشتگان بدان جا هستند تا قیامت.
و نیز مسندا از مفضل بن عمر روایت است که ابوعبدالله علیهالسلام گفت: گویا میبینم فرشتگان را با مؤمنان مزاحمت میکنند بر قبر حسین علیهالسلام پرسیدم: آیا در نظر مؤمنین پدیدار میگردند؟ فرمود: هیهات هیهات و لکن به خدا سوگند با مؤمنان همراهند و بر روی آنها دست میکشند و خداوند برای زوار قبر حسین علیهالسلام هر بامداد و شام خوراک بهشتی میفرستد و فرشتگان آنان را خدمت میکنند هیچ بنده حاجتی از حوائج دنیا و آخرت از خدا نخواهد مگر آن که خداوند آن حاجت را روا سازد.
گفتم: به خدا قسم که کرامت این است گفت: ای مفضل میخواهی بر آن بیفزایم. گفتم: آری، یا سیدی. فرمود: گویی تحفی از نور نهاده است و گنبدی از یاقوت سرخ بر آن زده و گونه گون گوهر در آن نشانیده و گویا بینم حسین علیهالسلام بر آن تخت نشسته و بر گرد او نودهزار گنبد سبز است و گویا میبینم مؤمنان او را زیارت میکنند و بر او سلام میدهند خدای عز و جل گوید: ای دوستان من از من حاجت بخواهید که بسیار رنج بردید و خواری کشیدید و آزار دیدید و امروز روزی است که حاجتی از حوائج دنیا و آخرت از من نخواهید مگر آن را روا سازم. برای شما پس خوردنی و آشامیدنی ایشان از بهشت باشد به خدا سوگند که این کرامتی است که نظیر و مانند ندارد.
مرحوم مجلسی رحمة الله گوید: فرستادن طعام در برزخ است و برافراشتن گنبد در وقت رجعت به قرینه قول امام علیهالسلام که فرموده از حوائج دنیا و آخرت.
مترجم گوید: بر من معلوم نشد که مقصود مرحوم مجلسی چیست؟ و آن کلام امام علیهالسلام چگونه قرینهای بر رجعت و برزخ میشود البته آن نعمت و سعادت و خدمت و مهربانی ملائکه و طعام بهشتی محسوس نیست چنان که امام خود فرمود: هیهات هیهات یعنی فرشتگان را با چشم سر نمیبینند و همانطور که خدمت ملائکه در همان هنگام زیارت است ولی غیر محسوس طعام بهشتی و گنبدهای سرخ و سبز هم در همان هنگام زیارت است در عالم معنی و غیبت نه بعد از مردن زائر در عالم برزخ و هنگام رجعت و این احتمال با عبارت حدیث موافقتر است از آن که مجلسی فرموده است.
و تأویل ظواهر الفاظ به طوری باید کرد که مخالف قواعد لغت نباشد و نیز این حدیث منافات ندارد با حدیث سابق که اسحق بن عمار فرشتگان را دید زیرا که مقصود این جا دیدن مستمر و عام است مانند دیدن زوار یکدیگر را که امام فرمود: هیهات هیهات اما دیدن بعض مردم در بعضی حالات را نفی نکردند. به ترجمه باز گردیم.
و هم از ابن قولویه به اسناده از عبدالله بن حماد بصری از حضرت صادق روایت کرده است که با من گفت: خداوند شما را به چیزی مزیت داد در جوار شما که هیچ کس را مانند آن نداد و گمان ندارم که قدر آن را به شایستگی بشناسید و به حق آن قیام کنید و مردمی دیگر قابلیت آن یافتند و به لطف الهی بی کوشش خود به این سعادت نائل گشتند و بر شما سبقت گرفتند.
گفتم: فدای تو شوم این فضیلت که این همه وصف کردی و نام بردی چیست؟
فرمود: زیارت جد من حسین علیهالسلام که دور از اهل زمین و غربت شهید و مدفون شد اگر کسی به زیارت او رود گریان باشد و اگر نرود اندوهگین و اگر قبر او را نبیند از فراق او بسوزد و اگر قبر او را ببیند با فرزندش که زیر پای او مدفون است بر وی رحمت آرد در بیابانی است دور از خویش و تبار از حقش باز داشتند و برگشتگان از دین متفق شدند بر کشتن او و او را با جانوران دشت تنها گذاشتند و از آب که پستترین جانوران از آن مینوشند منع کردند و حق رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و جانشین و خاندان او را ضایع گذاشتند پس مظلم در خاک رفت و با خویشان و شیعیان خود به خفت جایی از تنهایی سهمگین و از جد خود دور در منزلی که هیچ کس به زیارت او نرود مگر آن مؤمن که خداوند دل او را به ایمان آزموده است و حق ما را به او شناسانیده.
گفتم: فدای تو شوم من به زیارت او میرفتم تا به کار دیوانم گماشتند و اموال سلطان به من سپردند و نزد ایشان معروف شدم از تقیه به زیارت آن قبر مطهر نرفتم و میدانم در زیارت او خیرها است.
فرمود: میدانی فضل کسی که به زیارت او رود چیست؟ و نزد ما چه پاداشی دارد؟
گفتم: نی، فرمود: فضل او آن است که فرشتگان آسمان به او میبالند و پاداش ما وی را آن که هر صبح و شام برای او رحمت میطلبیم و پدرم حدیث کرد برای من و فرمود: از زمانی که آن حضرت به شهادت رسید آن مکان خالی نیست از کسی که بر او صلوات فرستد از فرشتگان یا جن یا وحش و هیچ موجودی نیست مگر به حال زائر او غبطه میخورد و آرزوی مقام او میکند و خویشتن را به او مسح میکند.
و از نگریستن بر وی زائر امید خیر دارد برای آن که چشم آن زائر قبر او را نگریسته است.
انگاه فرمود: به من گفتند گروهی از مردم نواحی کوفه و غیر آن به زیارت میآیند و زنان آنها ندبه و شیون میکنند در نیمه شعبان برخی به قرآن خواندن و گروهی به قصص و احادیث گفتن و دیگر به شیون و زاری کردن و مرثیه خواندن.
گفتم: اری چنین است فدای تو شوم از آن چه فرمودی بدان جا دیدم گفت: الحمدلله که خداوند در میان مردم کسی را مقدر فرمود که به زیارت ما میآید و مدح ما میکند و مرثیه برای ما میگوید. هر چند دشمنمان ما بسیار بر آنها طعن زنند و جماعتی از خویشان ما و بیگانگان مذمت آنها کنند و اعمال ایشان را بدو زشت جلوه دهند.
در کتاب بشارة المصطفی از اعمش از عطیه عوفی است(251) گفت: با جابر بن عبدالله انصاری به زیارت قبر حسین علیهالسلام رفتیم چون به کربلا رسیدیم جابر نزدیک شط فرات شد و غسل کرد و قطیه و دیگر بر دوش افکند آن گاه کیسه بگشود در آن سعد (252) بود بر تن خود بپاشید و هیچ گام بر نداشت مگر ذکر خدا کرد تا نزدیک قبر رسید با من گفت: مرا به قبر رسان که آن را مسو کنم رسانیدم پس بیهوش بر قبر بیفتاد من آب بر او ریختم تا هوش آمد وسه بار گفت: یا حسین آن گاه گفت: دوست جواب دوستش را نمیدهد باز گفت: چگونه جواب دهی که خون از رگهای گردن تو بر آغوش و شانه ات فرو ریخت و میان سر و تنت جدایی افتاد. من شهادت میدهم که تو فرزند بهترین پیغمبران و مولای مؤمنان حلیف تقوی و پرهیزگاری و از زاده هادیان پنجم اصحاب کساء و فرزند بزرگتر و نقباء مهین سروران و سیده زنانی چرا نباشی که دست سید المرسلین تو را پرورید و در دامن پرهیزگاری ببالیدی و از پستان ایمان شیر خوردی و به اسلام از شیر باز گرفته شدی در زندگی پاک و در مردن پاک اما دل مؤمنان در فراق تو بسوخت و شک ندارد که تو زندهای و سلام و خشنودی خدا تو را باد.
و شهادت میدهم که قصه و داستان تو مانند یحیی بن زکریا بود. آن گاه به اطراف قبر توجه کرد و گفت: سلام بر شما ای ارواحی که در نواحی قبر حسین منزل کردید و در خرگاه او شتر خود را خوابانیدید شهادت میدهم که شما نماز را بر پا داشتید و زکوه دادید و امر به معروف و نهی از منکر کردید و با ملحدان جهاد نمودید، خدای را عبادت کردید تا مرگ شما را فرا رسید به آن کسی سوگند که محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به راستی فرستاد ما با شما شریک بودیم در آن چه داخل آن شدید.
عطیه گفت: من با او گفتم ما با ایشان چگونه شریک باشیم که در فراز و نشیب همراه آنها نبودیم و شمشیر نزدیم و این مردم میان سر و تنشان جدایی افتاد و فرزندان ایشان (یتیم شدند) و زنان بیوه گشتند.
گفت: ای عطیه از حبیب خود رسول الله شنیدم میگفت: هر کس قومی را دوست دارد با آنها محشور شود و هر کس عمل قومی را دوست دارد در آن عمل با آنها شریک باشد سوگند به آن کس که محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به راستی فرستاد نیت من و اصحاب من همان است که حسین و اصحاب او بر آن نیت درگذشتند مرا سوی خانههای کوفه برید.
و چون به نیمه راه رسیدیم گفت: ای عطیه تو را وصیت میکنم و گمان ندارم پس از این سفر به دیدار تو رسم آل محمد علیهم السلام را دوست بدار که دوست داشتنیاند و با دوستان این خاندان مهربان باش که اگر یک پای آنها بلغزد به بسیاری گناه پای دیگرشان استوار گردد به محبت آنان و عاقبت امر دوستان بهشت است و بازگشت دشمن به جهنم.