تربیت
Tarbiat.Org

سیره پیامبر اکرم
حاج شیخ محسن قرائتی

سیره مدیریتی پیامبر

از آنجا که فرمان خدا بر آن است که امانت‏ها را اهلش رد کنیم و هرگاه بین مردم حکم می‏کنیم به عدالت حکم کنیم.(230) و به گفته امیرالمؤمنین در نامه پنجم نهج البلاغه مسئولیت‏های حکومتی امانت الهی است که بر گردن انسانها قرار می‏گیرد، سیره پیامبر این بود که هر مسئولیتی را به اهلش بسپارد.
و اگر گاهی مسئولیتی را به فردی می‏سپرد و خداوند به او وحی می‏کرد که او اهل این کار نیست، مسئولیت را از او پس می‏گرفت. نظیر مسئولیت خواندن سوره برائت بر مردم مکه که در آغاز پیامبر این مسئولیت را به ابوبکر داد (شاید انتخاب ابوبکر به دلیل آن بود که او پیر مرد بود و کسی نسبت به او حساسیت نداشت) اما وقتی او نزدیک مکه رسید جبرئیل از سوی خداوند پیام آورد که تلاوت آیات برائت را (که سبب قلع و قمع شدن مشرکین است) باید کسی انجام دهد که از خاندان پیامبر باشد. پیامبر حضرت علی (علیه السلام) با مأمور این کار کرد و آن حضرت آیات را در وسط راه از ابوبکر گرفت و به مکه رفت و بر مشرکان خواند.(231)
در روایات ادای امانات به صاحبش (از جمله سپردن مسئولیت‏ها به افراد لایق) نشانه اسلام واقعی است. و به ما گفته‏اند نه به زیادی نماز روزه و حج... و ناله‏های شب نگاه کنید و نه به طول رکوع و سجود... بلکه به صداقت گفتار و ادای امانت افراد بنگرید.
البته اگر نیت و هدف انسان صحیح باشد و بین خود و خدایش اصلاح کند و سوء قصدی یا نور چشمی و پارتی زبان و رابطه گری و سیاسی کاری و... در کار نباشد و افرادی را مسئول اموری قرار دهد خداوند طبق وعده‏ای که در سوره محمد آیه 2 داده است بدی هایشان را جبران و امورشان را اطلاح می‏کند
امروز بعضی مدیریت راتنها سابقه، تخصص و موفقیت را داشتن امکانات و نیروها و اطاعت مردم را از طریق تهدید یا تطمیع می‏دانند. اما سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در مدیریت: اخلاق، نرمی، دوری از درشت خویی، عیب جویی، مداحی و تکلف و امتیاز خواهی بود.
پیامبر عزیز با اینکه با برده می‏نشست، گوسفند می‏دوشید، با فقرا هم غذا می‏شد، بر الاغ سوار می‏شد، ولی همین که سخن می‏گفت چنان جذب عظمت او می‏شدند که سرهای آنها تکان نمی‏خورد، گویا روی سرهایشان پرنده‏ای نشسته که اگر تکان بخورند این پرنده می‏پرد. این نوعی عزت الهی که در اثر تقوی حاصل می‏شود با عزت‏هایی که ما از راه دفتر و ماشین و بودجه و امکانات بدست می‏آوریم تفاوت زیادی دارد.
قرآن می‏فرماید: محبوبیت و دوسیت را خداوند در سایه ایمان و عمل صالح با افراد می‏دهد (نه چیز دیگر)(232)
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‏فرماید: هر کس از خدا بترسد خدا همه چیز را از او بترساند و هر کس از خداوند نترسد خدا او را از هر چیزی بترساند. (233)
در مدیریت اسلامی عزت در طاعت الهی و ذلت در معصیت الهی است. (234)
امیرمؤمنان علی (علیه السلام) می‏فرماید: هر کس خودش دا پیشوای مردم قرار می‏دهد باید قبل از دیگران به تعلیم خوپش بپردازد و قبل از بیان با عمل و سیره خود مردم را ارشاد کند.(235)
خداوند در سوره آل عمران درباره نرم خویی پیامبر سخن گفته و می‏فرماید: اگر تند خو و سخت دل بودی مردم از اطرافت پراکنده می‏شدند.(236)
قرآن می‏فرماید: ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.(237)
قرآن می‏فرماید: پیامبر در غم شما شریک است، رنج‏های شما بر او سخت است، بر هدایت شما اصرار دارد، نسبت به اهل ایمان رئوف و مهربان است.(238)
سوز پیامبر تا آنجا بود که بخاطر ایمان نیاوردن گروهی گویا می‏خواست جانش را از دست بدهد. لعلک باخع نفسک الا یکون مؤمنین(239)
و پیامبر می‏فرمود: به اهل زمین رحم کنید تا اهل آسمانها به شما رحم کنند ارحموا من فی الارض یرحمکم من فی السماء(240)
در فتح مکه پیامبر اعظم همه مخالفین خود را بخشید و فرمود: من هم مثل برادرم یوسف می‏گویم که امروز ملامتی بر شما نیست.
در رهبری و مدیریت اولین نیاز سعه صدر است که خداوند به پیامبرش آن را عطا فرمود: الم نشرح لک صدرک
بدون سعه صدر انسان گرفتار هیجاناتی می‏شود که نمی‏تواند دین خود را حفظ کند و کسی که حاکم بر خود نباشد نباید حاکم بر دیگران باشد. حتی در میان فقهاء کسانی که توان حفظ خود را دارند و مخالف هوای نفس خود هستند حق مرجعیت دارند.(241)
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) اباذر را بسیار دوست داشت ولی به او فرمود: من ترا ضعیف می‏دانم تو حتی بر دو نفر حق حکومت نداری.
بعضی از کسانی که امروز مدیرند کم کم کارشان به جائی رسیده که حتی برای سوار ماشین شدنشان باید افراد دوره ببینند که آقای مدیر از کجا سوار شود با چه نوع وسیله‏ای؟ با چند نفر هیئت همراه به چه لباس و ادبیاتی و... اما سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که از قرآن الهام گرفته آن است که نه تنها حضرتش بلکه هیچ بشری بخاطر آنکه به مقام پیامبری رسیده و به او حکمت و کتاب عطا شده، حق ندارد مردم را برده خود بداند. ما کان لبشر ان یوتیه الله الکتاب و الحکم و النبوه ثم یقول للناس کونوا عباداً لی(242)
آری مدیر حق ندارد اطاعت از خود را اطاعت خدا و تخلف از خودش را معصیت خدا بداند، زیرا فرمان بری از مخلوق به قیمت گناه خالق جائز نیست، اطاعت بی چون چرا تنها برای کسانی است که یا معصوم باشند و یا فقهاء و اسلام شناسان عمیق و عادلی باشند که هوسها و طاغوت‏ها و محیطها آنان را نلرزاند.