از امتیازات اسلام آن است که اصلاحات را از ریشه شروع میکند.
مثلاً میفرماید: ان العزه لله جمیعاً(214) تمام عزت برای خداست، چرا به خاطر کسب عزت به سراغ این و آن میروید؟ یا میفرماید: ان القوه لله جمیعاً(215) تمام قدرتها از اوست، چرا هر ساعتی دور یک نفر میچرخیدا؟ در این آیه نیز میفرماید: همه مؤنین با یکدیگر برادرند، بعد میفرماید: اکنون که همه بردار هستید، قهر و جدال چرا؟ همه با هم دوست باشید.
بنابراین برای اصلاح رفتار فرد و جامعه باید مبنای فکری و اعتقادی آنان را اطلاح کرد.
طرح برادری و اخوت و بکارگیری این واژه، از ابتکارات اسلام است.
در صدر اسلام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به همراه هفتصد و چهل نفر در منطقهی نخلیه حضور داشتند که جبرئیل نازل شد و فرمود: خداوند میان فرشتگان عقد برادری بسته است، حضرت نیز میان اصحابش عقد اخوت بست و هر کس با کسی برادر شد.
ابوبکر با عمر، عثمان با عبدالرحمن، سلمان با ابوذر، طلحه با زبیر، مصعب با ابوایوب انصاری، حمزه با زیدبن حارثه، عایشه با حفصه، ام سلمه با صفیه و شخص پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با علی (علیه السلام) عقد اخوات بستند.(216)
در جنگ احد، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور داد دو نفر از شهدا، به نامهای عبد الله بن عمر و عمر بن جموح را که میانشان برداری برقرار شده بود، در یک قبر دفن کنند.(217)
برداری نسبی، روزی گسسته خواهد شد، فلا انساب بینهم(218) ولی برادری دینی حتی در قیامت پایدار است. اخواناً علی سرر متقابلین(219)
رابطهی اخوت، اختصاص به مردان ندارد، بلکه این تعبیر در مورد زنان نیز بکار رفته است. وان کانوا اخوه رجالاً و نساء(220)
دوستی و برادری باید تنها برای خدا باشد. اگر کسی با دیگری بخاطر دنیا و دوست شود، به آنچه انتظار داد نمیرسد و در قیامت نیز دشمن یکدیگر میشوند.(221) قرآن میفرماید: در قیامت، دوستان با هم دشمن میگردند جز متقین. الا خلاء یومئذ بعضهم لبعض عدو الا المتقین(222)
آنچه مهمتر از گرفتن برادر است، حفظ برداری است. در روایات از کسانی که برادران دینی خود را رها میکنند به شدت انتقاد شده و سفارش شده است که اگر برادران از تو فاصله گرفتند، تو با آنان رفت و آمد داشته باش. صل من قطعک(223)
امام صادق (علیه السلام) فرمود: مؤمن بردار مؤمن است. مانند یک جسد که اگر بخشی از آن بیمار گردد، همهی بدن ناراحت است.(224) سعدی این حدیث را به شعر درآورده است:
بنی آدم اعضای یک پیکرند - که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار - دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی - نشاید که نامت نهند آدمی