تربیت
Tarbiat.Org

سیره پیامبر اکرم
حاج شیخ محسن قرائتی

عادی جلوه دادن خود

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از طرف خداوند مأمور بود که به مردم بگوید جز آنکه به من وحی می‏شود توقع و نگاه نسبت به من نداشته باشید. به نمونه هایی از این برخورد توجه کنید:
1 - بگو: من بشری مثل شما هستم. قل انما انا بشر مثلکم(202)
2 - من برای خودم مالک نفع و ضرری نیستم، مگر آنچه خدا بخواهد. لا املک لنفس ضراً و لا نفعاً الا ما شاء الله(203)
3 - علم به قیامت فقط نزد پروردگار است و من نمی‏دانم.(204)
4 - من نمی‏دانم که در آینده چه بر من خواهد گذشت. و ما ادری ما یفعل بی(205)
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) از یک سو عاشقانه طالب گرفتن و شنیدن وحی بود از سویی دیگر به خاطر آن که مجموعه آیات را در شب قدر دریافت کرده بود، هنگامی که جبرئیل آیات را به تدریج می‏خواند پیامبر پیشخوانی می‏کرد که خداوند به او سفارش کرد پیش از آن که وحی بر تو پایان یابد، بر خواندن قرآن شتاب مکن و از خدا بخواه که علم تو را زیاد کند.
از این سفارش چند نکته استفاده می‏شود:
1 - آن جا که موعد امری فرانرسیده شتابزدگی و عجله جا ندارد و آنجا که موضوعی قطعی شده، سرسنگینی و طفره رفتن معنا ندارد و لذا در قرآن، آیاتی به سرعت و سبقت فرا می‏خواند(206) و آیاتی از عجله نهی می‏کند.(207)
2 - برای علم و دانش نهایتی نیست و کلمه فارغ التحصیل معنا ندارد، زیرا پیامبرش مأمور می‏شود که از خدا بخواهد که علمش زیاد شود.
3 - علم حقیقی قرآن است. زیرا در این می‏خوانیم: در خواندن قرآن عجله نکن. لا تعجل بالقرآن سپس می‏فرماید و قل رب زدنی علماً معلوم می‏شود آیات قرآن سرچشمه علم الهی است.
4 - افزون‏طلبی در کمالات ارزش است؛ آری حرص در جمع مال و مقام پسندیده نیست ولی تحصیل علم هر چه بیشتر بهتر.
5 - زیاد شدن علم آنجا ارزش دارد که همراه با زیاد شدن ظرفیت خود انسان باشد؛ آری اگر ظرفیت انسان محدود باشد و اطلاعات زیاد شود، آفاتی را به دنبال خواهد داشت. لذا قرآن می‏فرماید: زدنی علماً یعنی مرا بزرگ کن با دانش، و نمی‏فرماید: زد علمی علم مرا زیاد کن، بسیاری از جنایات بشری به خاطر آن است که علم به دست افراد کم ظرفیت است.