تربیت
Tarbiat.Org

سیره پیامبر اکرم
حاج شیخ محسن قرائتی

پیامبر و همسران متعدد

ازدواج‏های پیامبر بخاطر مسائل جنسی و غریزی نبود. زیرا آن حضرت در سن 25 سالگی با حضرت خدیجه که چهل ساله بود ازدواج کرد و تا سن 53 سالگی یعنی به مدت 28 سال، تا زمانی که حضرت خدیجه رحلت نمود، آن حضرت ازدواج دیگری نداشت.
پیامبر 63 سال بیشتر عمر نکرد و تمام ازدواجهای مکرر حضرت در 10 سال آخر عمرشان بود. آیا ازدواج بعد از سن 53 سالگی را می‏توان گفت برای شهوت بوده است؟
آیا انسان برای هوسهای نفسانی، زنان یتیم دار، شوهر مرده، طلاق داده شده و سالمند می‏گیرد؟ از میان زنان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تنها یک نفر دختر بود و او عاشیه بود که هنگام عقد، 6 ساله بود. چند سالی در عقد بود تا آنکه 9 ساله شد و در مدینه عروسی کرد. آیا مردی که قصد هوسرانی دارد سه سال منتظر می‏ماند که 6 ساله‏ای نه ساله شود؟
واقع آن است که ازدواج با آن زنان به خاطر آن بود که در آن زمان رسم بود که قبیله‏ها از بستگان و دامادهای خود حمایت می‏کردند و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تشخیص دادند که با چندین قبیله فامیل شوند تا حمایت قبیله‏ها را برای پیشرفت اهداف خود داشته باشند و هم قبایل نیز نسبت به یکدیگر حسادت نکنند. عجب آنکه پیامبر حتی بعضی از همسرانش را ندید. زمانی که ابوسفیان و معاویه مسلمان نشده بودند، خواهر معاویه و شوهرش مسلمان شدند و به حبشه هجرت کردند ولی شوهرش در حبشه مسیحی شد. این زن که می‏بایست از همسرش جدا شود، نمی‏توانست به خانه پدر و برادر مشرک برگردد. حضرت او را به عقد خود در آورد تا مرهمی برای ضربه‏های روحی و اجتماعی او باشد.
بعضی از این ازداوج‏ها برای شکستن سنت‏های غلط جاهلی بود. چنانکه در جاهلیت عقیده داشتند همان گونه که انسان نمی‏تواند همسر فرزند خوانده خود نیز بگیرد. پس از اینکه زید همسرش را طلاق داد، پیامبر به فرمان خدا او را به عقد خود در آورد تا سنت جاهلیت را بشکند.
کوتاه سخن آنکه اکثر زن‏های پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بیوه بودند و دوران جوانی و نشاطشان گذاشته بود و هر کدام یکی دوبار ازدواج کرده و یتیم دار بودند و ازدواج پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با آنان در زمانی بود که پیامبر مام و نشانی پیدا کرده بود و بهترین دختران حاضر به ازدواج با آن حضرت بودند. اضافه بر اینها، پیامبر با داشتن زنان متعدد اکثر شب را با خدا خلوت می‏کرد.(153) این ما هستیم که با داشتن یک همسر خدا را فراموش می‏کنیم، تعدد هسمر اگر جلو رشد، معنویت، جهاد، عبادت و رسیدگی به وضع جامعه و دردمندان را نگیرد، بلکه سبب سرپرستی و مایه عزت و نجات آنان بشود هیچ مانع عقلی در کنار ندارد. اگر گاهی تعدد همسر در نظرها بد جلوه می‏کند به یکی از چند دلیل است:
1 - مرد به عدالت رفتار نمی‏کند.
2 - هدف مرد از تعداد همسر، هو سبازی است نه اهداف مقدس.
3 - استعدادهای دیگر مرد، صرف زن داری است.
در طول تاریخ، معمولاً آمار زنان بی شوهر از مردان بی همسر به مراتب بیشتر است، راه دور نرویم در همین کشور خودمان چندین هزار مرد شهید شدند که زنان آنان بیوه هستند، گرچه که عده‏ای از آنان به هر دلیل مایل به ازدواج نیستند اما نمی‏توان نیاز طبیعی و عاطفی و اجتماعی دسته دیگر را نادیده گرفت. این از یک سو، از سوی دیگر یتیمان به سرپرست نیاز دارند. بنابراین طرح تعدد همسر اشکال ندارد لکن عوارضی دارد که آن عوارض و هو سبازی‏ها و بی عدالتی‏ها از یک سو و توقعات نابجای بعضی از زنان از سوی دیگر مسأله را به صورت حادی درآورده است.
قرآن به پیامبر اسلام می‏فرماید: باید همسرداری به گونه‏ای باشد که زن با دیدن شوهر، چشمش روشن شود. و مرد به گونه‏ای زندگی را اداره کند که زن غصه نخورد و مرد در چهار چوب وحی و فطرت و عقل زن را را راضی کند. ذلک ادنی ان تقرا عینهن و لایحزن و یرضین بما آتیتهن کلهن(154) و هر کس زنان متعدد دارد باید میان آنان به عدالت رفتار کند و اگر نگران عدالت خود است به یک زن اکتفا کند. فان خفتم الا تعدلوا فواحده(155)
در یک مورد، زنان پیامبر از حضرتش خواستند که اکنون که در جبهه‏ها پیروز می‏شوی و غنائم جنگی بدست می‏آوری برای ما طلا و زینت و رفاهیاتی تهیه کن، آیه نازل شد: یا ایها النی قل لازواجک ان کنتن تردن الحیاه الدنیا و زینتها فتعالین امتعکن و اسر حکن سراحاً جمیلاً(156)
ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر شما زندگی دنیا و زینت (و زرق و برق) آن را می‏خواهید، بیایید تا شما را (با پرداخت مهرتان) بهره‏مند سازم و به وجهی نیکو (بدون قهر و خشونت) رهایتان کنم.
از این آیه فهمیده می‏شود که:
1 - زندگی رهبر باید ساده باشد و رهبر نباید تحت تأثیر تقاضاهای همسرش قرار گیرد.
2 - مسئولیت‏های الهی بالاتر از مسئولیت‏های خانواده و تأمین نیازهای آنهاست.
3 - با قاطعیت جلوی توقعات نزدیکان را بگیرید زیرا خطر دنیاگرایی حتی خاندان نبوت راتهدید می‏کند.
4 - گر چه کامیابی از زر و زیور دنیا حرام نیست لکن در شأن خاندان نبوت نیست. زیرا رهبر و هم بستگان او زیر نظر و توجه مردم قرار دارند و باید بخاطر قداست رهبری از بعضی از مسایل خانوادگی و رفاهی گذاشت.
5 - اگر مجبور به طلاق شدید راه جدایی نیز با نیکویی و عدالت طی شود.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به فرمان قرآن به زنان خود اینگونه دستور می‏داد:
اولاً: مسکن اصلی برای زن خانه است. و قرن فی بیوتکن
ثانیاً: اگر لازم شد از خانه خارج شوید جلوه‏گیری نکنید. و لا تبرجن
ثالثاً: به هنگام سخن با مردم با نرمی و کرشمه و ناز حرف نزنید تا بیمار دلی در شما طمع نکند. فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قبله مرض(157)
بنابراین سالم بودن زن به تنهای کافی نیست، بلکه باید در کوچه و بازار حواس دیگران را به خود جلب نکند. جالب اینکه قرآن می‏فرماید: حتی اگر یک نفر هو سباز و بیمار دل طمع کند (ولی سایر مردم عفیف باشند) شما بخاطر همان یک نفر با نرمش سخن نگو الذی فی قبله مرض و نفر مود: الذین فی قلوبهم مرض