تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد اول‏
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

اخبات‏

اکنون، اگر انسان، با روش فوق، به اندازه ظرفیت ذهنی خود عظمت خدا را درک کند و به این معنایی که درک می‏کند توجه داشته باشد و بویژه، اگر بوسیله این تفکرات، درک فطری در انسان بیدار شود و علم حضوری در وی صیقلی بخورد و عظمت الهی برایش جلوه کند، در این صورت حالت خاصی برای انسان حاصل خواهد شد که احتمالا، واژه اخبات در آیات و روایات بیانگر آن خواهد بود.
باز هم برای توضیح بیشتر شخصی را فرض می‏کنیم که دارای عظمت زیاد و نزد ما از احترام والائی برخوردار است و چرا راه دور برویم در زمان خود ما شخصیت عظیم امام خمینی (ره) را در نظر می‏گیریم، انسانی والا و بلند مرتبه که با اراده و قدرت روحی خویش جهانی را بلرزه در آورد، کشورهای بزرگ را متوجه خویش نمود، قدرتهای عظیمی را تحت تأثیر خود قرار داد، دنیایی بگوش بود تا از لبهای وی چه سخنی صادر شود و این سخن چه تأثیری در عالم داشته باشد و بحق می‏توان گفت: که در زمان ما نمونه عظمت در انسانها شخص امام بودند. حال اگر کسی خوب این معنا را درک کرده باشد و عظمت این شخصیت را درست فهمیده و توجه داشته باشد به اینکه شخصی اگر می‏خواست با ایشان ارتباط پیدا کند چه مقدماتی لازم بود کسی که میلیونها انسان در سراسر دنیا آرزوی دیدن وی را داشتند آری شخصی که مقام وی را می‏شناخت وقتی در مقابل این شخصیت با عظمت با آن خصوصیات و ویژگیهای منحصر بخود قرار می‏گرفت یک حالت خضوع باطنی در خویش احساس می‏کرد و آثار این حالت نیز در بدن، اعضاء و جوارح وی ظاهر می‏شد. توجهش از هر چیز دیگری سلب می‏شد و در وی تمرکز می‏یافت و این، فطری انسانست و در همه عمومیت دارد که وقتی متوجه عظمت موجودی شدند در برابر عظمت او در درون خود خاضع و متواضع باشند. البته، افراد غافل در همه جا مستثنی هستند که نه چیزی را درک و نه حالتی و خضوع و تواضعی در دل خویش احساس می‏کنند.
اکنون اگر ما بتوانیم عظمت الهی را درک کنیم که عظمتی ملیاردها برابر عظمت نامبرده نیز در برابر آن همانند قطره‏ای است در مقابل اقیانوس بیکران، به تناسب مقدار توجه و معرفتمان حالت خضوع و تواضعی را در نفس خود احساس می‏کنیم که هر قدر معرفت ما کاملتر باشد این احساس در ما زنده‏تر و عمیقتر خواهد بود. پس اگر می‏شنویم امیرالمومنین علی(علیه السلام) یا سایر معصومین صلوات الله علیهم اجمعین به هنگام عبادت خدا حالاتی برایشان پیش می‏آمد که برای ما قابل تصور نیست: حالاتی مثل لرزش بدن، پریدن رنگ از صورت و حالات دیگری از این قبیل، شنیدن آن نباید باعث تعجب و ناباوری ما شود. اینها جالات ویژه‏ای است که در مقابل درک عمق عظمت به انسان دست میدهد و اگر چه اصولا توجهی به نعمت‏ها و یا عذابهای الهی هم نداشته باشد و اصلاً فکر نکند که خداوند با او چگونه عمل خواهد کرد. همان درک عظمت کافی است که این حالات و از آن جمله حالت خصوع را در نفس انسان ایجاد و بدنبالش میل به پرستش و رفتار متواضعانه را در روان وی فعال و اعمال و رفتار عبادی را رکوع کردن و در سجده بخاک افتادن در برابر خداوند بزرگ در اعضاء وی ظاهر سازد. این یک میل طبیعی است در انسان بر می‏گردد. آری انسان فطرتا مایل است در برابر یک عظمت بی نهایت خضوع کند و وقتی درک می‏کند وجود خودش هم از آن او است که مالک همه هستیها است دلش می‏خواهد این مملوکیت و عبودیت خودش را به شکلی اظهار کند و ما آن اموری را که نمایانگر این حالت خضوع روحی و مملوکیت انسان است، عبادت می‏نامیم.
بنابراین، در اثر وجود معرفت است که چنین احساس و میل و اعمالی در انسان پیدا می‏شود: احساس تواضع و کوچکی خویش، میل به اعمالی ناشی از این احساس و یک سری اعمال و رفتار که عبادت نام دارند. بهر حال چنین میلی در برابر درک عظمت در انسان وجود دارد، خواه به میل پرستش برگردد و یا میل پرستش خدا یک میل ذاتی مستقل از آن باشد، و چنانکه قبلاً گفتیم اخبات نام دارد.
در توضیح کلمه اخبات جز آنچه که بعضی از عرفا در حالات انسان ذکر کرده‏اند، تفسیر چندان روشنی در دست نیست. آنچه از لغت بر می‏آید اخبات تقریبا همان احساس خضوع در مقابل خدای متعال است.
در قرآن، در سه مورد از واژه اخبات استفاده شده، مورد نخست عبارتست از آیه:
فالهکم اله واحد فله اسلموا وبشرا المخبتین(460).
(پس معبود شما خدای یگانه است پس تسلیم او باشید و بشارت ده به مخبتین.)
الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم و الصابرین علی ما اصابهم والمقیمی الصلوة و مما رزقناهم ینفقون(461).
(آنکسانیکه چون یاد خدا کنند دلهاشان هراسان شود و بر آنچه از مصیبت که به آنها رسد صابر باشند و نماز را بپا دارند و از آنچه روزیشان داده‏ایم انفاق کنند.)
با توجه به آیه کریمه فوق سه جمله در آن ملاحظه می‏شود: نخست جمله الهکم اله واحد است که به شناخت و معرفت مربوط می‏شود پس بدانید که معبود شما خدای یگانه است بدنبالش در جمله دوم می‏گوید: فله اسلموا که متفرع و مترتب بر جمله اول خواهد بود. حال که معبود واقعی شما خدای یگانه است، پس تسلیم او باشید؛ زیرا، لازمه الوهیت خدا این است که عبد در مقابل او منقاد باشد، عبد که از خود هیچ ندارد و خداوند مالک مطلق و حقیقی او و متعلقات او است و حقیقت اسلام نیز همین تسلیم و انقیاد است. و در جمله سوم فرموده است: و بشر المخبتین لازمه اینکه انسان خود را تسلیم خدا کند، انانیت و خود بینی را در مقابل خدا کنار بگذارد اینست که حالت اخبات را در نفس خود ایجاد کند که بلحاظ مقدماتش اختیاری است؛ یعنی، انسان می‏تواند با کسب معرفت به یگانگی و عظمت خدا و توجه به آن فی‏الجمله، در ایجاد این حالت نقشی داشته باشد. و از آنجا که این حالت، زمینه تسلیم و انقیاد انسان را نسبت به خدا فراهم می‏آورد شایسته است که به دارنده آن نسبت به نتایج و عوائد ارزشمندی که بدست خواهد آورد بشارت داده شود. بنابراین، مفهوم جمله سوم با توجه به آنچه گذشت روشن می‏شود که بشارت مخصوص کسانی است که از احساس و درک عظمت الهی چنان در برابر وی خاضع می‏شوند که کاملاً توجهشان به وی منعطف شود و حواس وی را از پراکندگی و توجه وی را از موجودات اطراف، باز داشته و در عظمت خدا متمرکز سازد آنچنان که لازمه‏اش پیدایش خضوع و تذلل خاص در جان آدمی است و آیه دوم به شکل ظریف به ابعاد گوناگون و علائم و آثار این حالت اشاره کرده و در حقیقت، خود بمنزله توضیحی برای مخبتین است که مخبتین؛ یعنی، آنانکه با یاد خدا دلهاشان هراسان و خائف شود، در برخورد با مصائب استقامت کنند، نماز را بپا دارند و بدیگران انفاق کنند و در واقع می‏توان گفت: اینها همگی همان آثار و علائم روانی و رفتاری کسی است که این نعمت بزرگ حالت اخبات را در اثر کسب معرفت و توجه عمیق به کف آورده است.
علامه طباطبائی (ره) از استاد خود مرحوم آقای قاضی رضوان الله علیه نقل می‏کردند که برای تصور صحیح مفهوم اخبات باید به ریشه آن توجه کنیم. این کلمه در اصل از اخبت البعیر گرفته شده، شتریکه در اثر وجود کک یا کنه یا عامل دیگر خارشی در بدن خود احساس می‏کند وقتی تنش را می‏خارانند و جای خارش را مالش می‏دهند خودش را کاملاً تسلیم می‏کند آرام و بی حرکت می‏ایستد بطوریکه حتی چشمش هم دیگر حرکت نمی‏کند این حالت انقیادی که پیدا می‏کند نامش اخبات است.
شاید واژه خشیت هم با مفهوم وسیعش شامل چنین حالی یا نظیر آن بشود چون خشیت با خوف قدری تفاوت دارد. بعضی از بزرگان گفته‏اند: خشیت آن حالتی است که انسان از درک عظمت الهی و حقارت خویش برایش پیدا میشود و با ترس از عذاب و عقاب فرق می‏کند.
مورد دوم آیه:
و لیعلم الذین اوتوا العلم انه الحق من ربک فیومنوا به فتخبت له قلوبهم و ان الله لهاد الذین امنوا الی صراط مستقیم(462).
(تا آن کسانیکه دانشمند و دانایندبدانند که آن آیات، حق و از سوی پروردگار تو هستند پس بدان ایمان آورند و دلهاشان در برابر آن خضوع و تکین یابد و خداوند هدایت کننده ایمان آورندگان است به راه راست.)
کسانی که دارای علم هستند بدانند این قرآن، حق است از طرف خدا. وقتی این علم برایشان پیدا شد ایمان می‏آورند و هنگامیکه ایمان آورند حالت اخبات در دلهاشان پدید می‏آید. فاء در فتومنوابه و در فتخبت له رد اصطلاح ادبی فاء تفریع است و بیانگر این معنا است که ایمان و اخبات، آثار علم به حقانیت قرآن، که در جمله قبل آمده، هستند.
مورد سوم آیه:
ان الذین امنوا و عملو الصالحات و اخبتوا الی ربهم اولئک اصحاب الجنة هم فیها خالدون(463).
(کسانیکه ایمان آورند و عمل صالح کنند و سوی پروردگارشان خاضع شوند آنان اهل بهشتند و هم آنان در آن جاودان بمانند.)