تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد اول‏
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

دلهایی که متأثر نمی‏شوند

دلهای قسی اصولا سلامت خود را از دست داده‏اند و حتی از دلهای کودکان که برای از دست دادن اسباب بازی شکسته می‏شوند بدترند. دل قسی همانند درختی است که ریشه‏اش پوسیده و به طور کلی زمینه رشد در آن از بین رفته است اگر درخت و ریشه‏اش سالم باشند هر چند در زمستان از برگ و سبزی و گل و طراوت عاری است؛ ولی، از آنجا که ریشه آن سالم است هنوز استعداد آن را دارد که با فراهم شدن شرائط و آماده شدن محیط و آمدن بهار و نزول باران، سرسبز و خرم و پر گل و برگ شود؛ ولی، اگر ریشه‏اش پوسیده باشد و استعداد رشد را بکلی از دست داده باشد دیگر این یک چوب خشک(459) است و تحت هیچ شرایطی رشد نخواهد کرد و کاملاً در برابر مسائل بی‏تفاوت و بدون احساس خواهد شد. چنین حالتی را قرآن قساوت نام نهاده و سخت آن را مورد مذمت قرار داده است. دلی که قساوت دارد آنجا که می‏بایست نسبت به خدای متعال و آنچه مربوط به او است انکسار و شکستگی پیدا کند و متأثر شود حالت غم و اندوه یا سرور و شعفی بوی دست دهد بی‏تفاوت و بی درد و درک است.
بنابراین، تأثیر علم و معرفت در ایجاد حالات مناسب در دل و رفتار مناسب در اعضاء بصورت تأثیر علت تامه نیست؛ بلکه، شرائط و زمینه‏های دیگری، آنچنان که به تفصیل توضیح داده شد، نیز لازم است. پس شرط کافی نیست؛ بلکه، شرط لازم است که بدون آن نیز پیدایش حالات مثبت روحی و اصلاح اعمال و رفتار میسر نخواهد بود و تأثیر آن در دلهای آماده قطعی و مشهود است. مثلاً، انسان اگر عظمت و غنای الهی را درک کند و دریابد که او در ذات خویش همه کمالات را دارد و فاقد هیچ کمالی نیست و در مقابل، هر موجود دیگری جز او در ذات خود فاقد همه کمالات است و هیچ چیز از خودش ندارد چنین تصویری که به اندازه وسعت ذهنی و ظرفیت وجودی خویش از عظمت الهی دارد، یک حالت خاص روانی در انسان بوجود می‏آورد به نام اخبات در توضیح این سخن لازمست کیفیت درک عظمت الهی و آثاری را که بر آن بار میشود با تفصیل بیشتر بیان کنیم:
ما هنگامی که می‏خواهیم مفهوم عظمت را به خدای متعال نسبت دهیم این حقیقت یکباره برای ما قابل درک نیست؛ بلکه، لازمست در آغاز، مفهوم عظمت را در مادیات مورد مشاهده و بررسی قرار دهیم سپس تا آنجا که میتوانیم آن را از حیثیات مادی تجرید و به قید تنزیه به خدا اطلاق کنیم. این کار در همه مردم یکسان انجام نمی‏گیرد؛ بلکه، بستگی به درجه معرفت و عمق ادراکات آنان دارد فی المثل، کسانی عظمت را فقط در کوه یا در دشت و دریا و بیابانی که اطرافشان هست دریافته‏اند و از عظمت چیزهایی از این قبیل به نظرشان می‏آید و اگر چه به زبان هم بگویند عظمت خدا از سنخ مادیات نیست؛ ولی، آنچه که در اعماق ذهنشان وجود دارد مصداقی است که از همین موجودات مادی گرفته و در آنها مشاهده کرده‏اند. اما هر قدر ذهن انسان مصادیق بزرگتر و عمیقتری از عظمت را درک و بیشتر بتواند آن را از ویژگیهای مادی تجرید کند معنای صحیحتری از آن را می‏تواند بخدای متعال نسبت دهد و برای آنکه مصادیق بارزتری از عظمت را درک کند لازمست به عنوان مقدمه ذهنی، عظمت را در موجودات مادی بیشتری مورد توجه قرار دهد. مثلاً کیهان شناسان با دیدن آسمانهای پهناور برای عظمت مفهوم وسیعتری را دریافت می‏کنند گو اینکه آنان هم لازمست این مفهوم را از جنبه‏های مادی تجرید کنند؛ ولی، ذهنشان برای تصور مصادیق عمیقتر و والاتر از عظمت آمادگی بیشتری دارد.
در روایتی آمده است که شخصی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره معرفت خدا سوال کرد و آن حضرت در پاسخ به سوال او نخست شروع کردند به بیان عظمت جهان و گویا از این طریق خواستند ذهن وی را متوجه عظمت خدا کنند. این نشان می‏دهد که برای درک عظمت خدا لازمست نخست عظمت مخلوقات را درک کنیم تا آماده درک آن شویم و ذهن ما قادر نیست مستقیما، و بدون مقدمه، این مفهوم را دقیقاً تصور کند. بدین لحاظ بود که در پاسخ سائل فرمودند: این جهان را که می‏بینی با این آسمانها و ستارگان نسبت به آسمان دوم همانند حلقه انگشتری است که در فلاتی افتاده باشد یعنی تا این اندازه در برابر او کوچک و بی مقدار است، آسمان دوم نیز نسبت به آسمان سوم و سوم نسبت به چهارم تا آخر هر یک نسبت به آسمان بالاتر به لحاظ مقدار همین نسبت را دارند یعنی مثل حلقه انگشتری است در یک فلات وسیع چنانکه همه آسمانها و زمین نسبت به کرسی و کرسی نسبت به عرش دارای چنین نسبتی هستند. در واقع،پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با این توضیح و مقدمه هدفشان این بود که ذهن سوال کننده را آماده کنند تا عظمت مخلوقات را درک کند و زمینه پاسخگویی به پرسش وی و اظهار نظر درباره عظمت الهی فراهم آید: چرا که، پس از درک عظمت مخلوقات تا حد مقدور انسانی، می‏تواند پی به عظمت کسی ببرد که با یک اراده اینچنین موجودات عظیمی را می‏آفریند. موجوداتی چون کیهان، آسمانهای عظیم، کهکشانها، دریاهای پهناور، ثوابت، سیارات و. با توجه به این موجودات است که انسان با ذهن عجیب خود در عین اینکه تا حدی به عظمت الهی نزدیک میشود، مع الوصف، به ناتوانی خود نیز در خداشناسی اعتراف خواهد کرد.
این مثال به ما می‏آموزد که برای درک اسماء و صفات الهی و کلا در زمینه خداشناسی باید آمادگی ذهنی کسب کنیم. از مصادیق ممکنه و موجودات مادی این آمادگی را بگیریم و سپس با توسعه مفاهیم گرفته شده و تجرید آنها از ویژگیهای مادی آنها را مافوق طبیعت هم نسبت دهیم. این یک روش کلی است که در درک علم، قدرت، حیات و همه مفاهیمی که بخدای متعال نسبت می‏دهیم باید رعایت شود.