ما در این نوشته طرح و تقسیم بندی به تناسب متعلقات افعال را دنبال میکنیم، به این معنا که آنها را چنانکه گفتیم، تقسیم میکنیم به: 1 - اخلاق الهی یعنی کاری انسانی که به خدا مربوط میشود، مثل یاد خدا، توجه به خدا، خشوع و خوف از خدا، رجاء و ایمان به خدا و غیره که عباداتی بر اساس آنها انجام میشود مثل نماز و روزه و غیره.2 - اخلاق فردی یعنی کارهایی که به خود شخص مربوط میشود و در انجام دادن آنها اصالتا رابطه با خدا منظور نیست گو اینکه ممکن است با خدا و احیاناً با مردم هم ارتباط پیدا کند؛ ولی، در آن بالاصالة فقط رابطه با خود انسان ملحوظ است؛ مثل شکم بارگی، شهوترانی، چه اینکه انسان پرخور باشد یا کم غذا و دنبال شهوات برود یا نرود در اصل به خود شخص مربوط است گر چه به این لحاظ که ممکن است در یک صورت اطاعت خدا و در یک صورت مخالفت خدا باشد. با خداوند هم ارتباط پیدا میکند و یا مثل ارضاء غریزه جنسی که منشأ آن صفت نفسانی شهوترانی است و به منظور پاسخگویی به آن انجام میشود پس اصلاً به خود شخص مربوط میشود ولی این بدیهی است که ناگزیر با شخص دیگری نیز ارتباط پیدا کند. 3 - اخلاق اجتماعی که محور اصلیش ارتباط انسان با دیگران است و از معاشرت با دیگران و زندگی اجتماعی پدید میآید: مثل احسان به دیگران، احترام یا توهین به دیگران که محور اصلی آنها را روابط اجتماعی تشکیل میدهد.
اکنون، اشاره به این حقیقت لازم است که گر چه رفتارهای انسانی چنانکه در بالا تقسیم کردیم متنوعند و در سه ردیف اخلاق فردی، اخلاق اجتماعی و اخلاق الهی قرار میگیرند ولی، همه آنها از یک سری مبادی مختلف نفسانی سرچشمه میگیرند که کلیاتش مشترک است. ما در مباحث انسان شناسی مطرح کردهایم که افعال اختیاری انسان بطور کلی از هر یک از دو مبدا نفسانی به وجود میآید: 1 - بینشها و شناختها 2 - تمایلات و گرایشها. و نیز گفتیم: که این دو نوع مبدا افعال نفسانی نسبت به انجام فعل دو اثر متفاوت دارند که یکی فقط روشنگری میکند و اثرش کشف واقعیتهاست، و دیگری تحریک کننده است و انسان را به طرف انجام کار بر میانگیزد که البته این انگیزش با حالات و کیفیاتی نفسانی مثل ترس و امید، توام است که در نتیجه در بسیاری از موارد به فعالیت بدنی منتهی میشود و در مواردی نیز صرفا یک فعل درونی تحقق مییابد و گر چه ممکن است به وسیله اندامهایی از بدن مثل مغز و اعصاب انجام شود ولی به بیرون بدن سرایت نمیکند. که این افعال هم از آنجا که در زمره افعال اختیاری انسان هستند در قلمرو اخلاق قرار میگیرند.
نکته دیگری که قابل ملاحظه خواهد بود این است که در مبادی و فلسفه اخلاق عقلا و کتابا و سنتا به این نتیجه رسیدیم که ارزش اخلاق به دو عامل وابسته است: یکی صلاحیت خود فعل، و دوم نیت و انگیزه فاعل؛ که این دو در حقیقت به منزله جسم و روح عمل اخلاقی هستند. یعنی کار اخلاقی هم خود به خود باید صالح و درست باشد و هم علاوه بر آن، لازم است با نیت و انگیزه صحیحی انجام گیرد تا ارزش پیدا کند. بنابراین، در همه افعال خواه و نا خواه با نیت ارتباط داریم که از سویی در واقع روح عمل و اساس ارزش را تشکیل میدهد و از سوی دیگر نیت یکی از همان کارهای درونی مخفی است و در قلب انسان انجام میپذیرد. چنانکه قبلاً، نیت مورد نظر اسلام را نیز مطرح کردیم که در هر حال به شکلی ارتباط با خدا در آن ملحوظ است و مرتبهای از تقرب به خداوند را واجد خواهد بود که یا عمل را از روی خوف از خدا انجام میدهد یا به طمع نعمتهای خدا و یا اینکه انگیزه شخص فاعل اطاعت امر خدا و تقرب به خداوند است بدون آنکه طمع به نعمتهایش یا خوف از عذابش واسطه شوند. در هر حال از آنجا که مبادی افعال اختیاری انسان درونی هستند و انگیزه کار هر چه باشد در دل انسان جای دارد ناچاریم قبل از هر چیز قلب را مورد بحث و بررسی قرار دهیم.