اکنون، پس از آنکه روشن شد علت ذم دنیا چیست سوال دیگری طرح میشود که آیا قرآن، تحلیلی را که ما از علت مذمت دنیا به عمل آوردیم، تأیید میکند؟
در پاسخ میگوییم: بلی در قرآن آیات فراوانی به روشنی، حقیقت فوق را گوشزد و بیان میکنند که ریشه بدی دنیا در چیست. نظیر آیه:
ان الذین لایرجون لقائنا و رضوا بالحیوة الدنیا و اطمانوا بها و الذین هم عن ایاتنا غافلون اولئک ماواهم النار بما کانوا یکسبون(305).
(کسانی که امیدی ندارند به لقاء ما، و دل بستهاند به زندگی دنیا، و آرامش یافتهاند به آن و کسانی که از آیات ما بی خبرند ایشان جایگاهشان آتش است به سبب آنچه که عمل میکردهاند.)
در آیه فوق، از آنان که در دنیا زندگی میکنند، میخورند و میآشامند و تمنع میجویند مذمت نشده بلکه از آنان که به دنیا دلخوش کردهاند بدان آرامش یافتهاند و در مقابل آخرتش برگزیدهاند، به آن چسبیدهاند، به چیز دیگری تمایل ندارند، در کنار آن کمبودی احساس نمیکنند، مذمت شده است و آیه
منکم من یرید الدنیا و منکم من یرید الاخرة(306).
(بعضی از شما دنیا را میجوید و بعضی از شما آخرت را میجوید.)
ریشه و اساس صلاح و فساد انسان در همین کلمه یرید است. و آیه تریدون عرض الدنیا و الله یرید الاخرة(307).
(شما کالای دنیا را دنبال میکنید و خداوند آخرت را برای شما میخواهد.)
منظور این است که اراده شما اصالتا به دنیا تعلق دارد و اگر نه اراده شخص اصالتا به چه چیزی تعلق گرفته است. اگر به آخرت تعلق دارد و دنیا را برای وصول به آخرت، مورد توجه قرار میدهد این امری است طبیعی، ارزشمند و لازم؛ ولی، اگر در اصل دنیا را میخواهد و به بود و نبود آخرت کاری ندارد چنین دنیایی در جای اصلی خود قرار نگرفته و از آن مذمت میشود؛ چرا که، اینگونه دنیا طلبی انسان امالفساد است و کفر و نفاق و عصیان و فسوق و فجور و نظایر آنها همگی از این طرز تلقی دنیا ناشی میشود.
اکنون، که روشن شد سرچشمه مذمت دنیا کجاست و عیب آن از چه ریشه میگیرد پاسخ قطعی خود را به این سوال که آیا دنیا حقیقت دیگری جز هوای نفس است و نسبت به آن مانع مستقلی به حساب میآید و یا تعبیر دیگری است از همین هوای نفس؟
پاسخ قطعی خود را به سوال نامبرده مطرح میسازیم. به این طرز که دنیا و هوای نفس دو حقیقت کاملاً، مربوط به هم هستند؛ یعنی، دنیا موضوع هوای نفس است پس دو عامل مستقل به شمار نمیروند؛ بلکه، خواستهها
و تمایلات انسان که به دنیا به عنوان یک مطلوب اصلی تعلق دارند به این لحاظ که خواهشی است در نفس انسان عنوان هوای نفس را به آن میدهیم؛ ولی، به موضوع و متعلق آن خواستههای نفسانی که منهای آخرت دنبال میشوند میگوییم: دنیا، دنیایی مذموم که انسان را از آخرت باز میدارد. پس هوای نفس و دنیا بهم مربوطند و دنیا موضوع و متعلق هوای نفس است.