پاسخ ما به پرسش فوق این است که نعمتهای دنیا با نعمتهای آخرت و نیز نعمتهای آندو، به اصطلاح، نه مانعة الجمع هستند و نه مانعة الخلو، و کاملاً ممکن است شخصی در دنیا و آخرت هر دو سعادتمند باشد و نیز این هم ممکن است که در هر دو جهان محروم و از سعادت هر دو عالم بی بهره باشد. آیات زیادی است که در هر دو جهان محروم و از سعادت هر دو عالم بی بهره باشد. آیات زیادی در قرآن کریم داریم که شاهد بر این مدعا هستند و بر این حقیقت دلالت میکنند که نه بین وجود نعمتهای دنیوی با نعمتهای اخروی و نه بین وجود یکی از این دو نعمت با عدم نعمت دیگر هیچ ملازمهای نیست و به عبارتی میان این دو نعمت نه تلازم وجود دارد و نه تعاند؛ بلکه، بهرهمند شدن از نعمتهای دنیوی و اخروی و محروم شدن از هر دو و یا بهرهمند شدن از یکی و محروم شدن از دیگری، هر یک علل و عوامل ویژه و ملاکات خاص خود را دارند. در قرآن از کسانی مثل حضرت سلیمان (علیه السلام) یاد میکند. که هم دنیا را دارند و هم آخرت را و درباره حضرت ابراهیم (علیه السلام) میفرماید:
واتیناه فی الدنیا حسنة و انه فی الاخرة لمن الصالحین(285).
(و اعطا کردیم به وی در دنیا سعادت را و او در آخرت از شایستگان است.)
چنانکه درباره بعضی از مؤمنین میفرماید:
فاتاهم الله ثواب الدنیا و حسن ثواب الاخرة(286).
(پس اعطا کردشان خداوند پاداش دنیا و نیکی پاداش آخرت را.)
و در آیه دیگر باز هم درباره حضرت ابراهیم (علیه السلام) میفرماید:
ولقد اصطفیناه فی الدنیا و انه فی الاخرة لمن الصالحین(287).
(و حقاً که بر گزیدیم وی حضرت ابراهیم را در دنیا و او در آخرت از شایستگان است.)
از آیات فوق نتیجه میگیریم که: انسان میتواند از نعمتهای دنیا بهرهمند شود و مع الوصف، در آخرت هم سعادتمند باشد. چنانکه از آیات دیگری نیز میتوان دریافت امکان این حقیقت را نیز که انسان در هر دو جهان زیانکار و از نعمتها و لذایذ آن دو محروم باشد. در یک آیه، خداوند درباره یکی از چهار گروه از گروههای انسانی که در سوره حج بیان داشته است به کسانی اشاره میکند که متزلزل و مذبذبند و پیوسته یک قدم به جلو و یک قدم به عقب مینهند، در کنار و حاشیه دین حرکت میکنند و در انتظار فرصتهای بعدی تا اگر وضع دین و دینداران خوب شد جلوتر آیند و اگر نه زود عقب نشینی کنند. خداوند درباره اینان میگوید:
خسر الدنیا و الاخرة ذلک هو الخسران المبین(288).
و نیز در آیه دیگری آمده است که:
لهم فی الدنیا خزی و لهم فی الاخرة عذاب عظیم(289).
(برایشان در دنیا خواری، و برایشان در آخرت عذابی بزرگ است.)
یعنی آن کسانی که مردم را از یاد خدا در مساجد باز میدارند و سعی در ویرانی آنها دارند مشمول خواری دنیا و عذاب بزرگ آخرت هستند و در آیه دیگری چنین آمده است که:
لهم عذاب فی الحیوة الدنیا و لعذاب الاخرة اشق و ما لهم من الله من واق(290).
(برایشان (کسانی که مردم را از راه خدا باز میدارند) محنتی است در زندگی دنیا و محنت آخرت سختتر است و نیست برایشان از طرف خداوند نگهبانی)
در قرآن نظیر این مضامین فراوان است و از مجموعه آنها نتیجه میگیریم چنین نیست که اگر کسی در دنیا بدبخت شد در آخرت سعادتمند باشد چه بسا که چنین شخصی در آنجا نیز بدبختتر باشد. چنانکه ممکن است کسی در هر دو جهان متنعم باشد و نیز میشود کسی دنیا را داشته باشد و آخرت نداشته باشد. خداوند برای بعضی از کفار زمینهای را فراهم میآورد که در دنیا از نعمتهای فراوان بهرهمند شوند تا در آخرت عذابشان افزون گردد که در اصطلاح قرآن به آن استدراج گویند.
در آیهای چنین میخوانیم که:
و لا یحسبن الذین کفروا انما نملی لهم خیر لانفسهم انمانملی لهم لیزدادوا اثما ولهم عذاب مهین(291).
(و گمان نبرند آنان که کافر شدند اینکه به آنان مهلت میدهیم برایشان خوب است؛ اینکه به آنان مهلت میدهیم برای آن است که در گناه افزون شوند و برایشان عذابی خوار کننده است.)
اینان منعمت دنیاشان زیاد است ولی در آخرت بدبخت هستند. عکس این هم ممکن است که مؤمنین در دنیا به دست جباران و... گرفتار ولی در آخرت در زیر سایه رحمت و در پرتو رحمان و عنایت وی سعادتمند باشند. پس میان نعمتهای دنیوی و اخروی و نقمتهای آن دو نه تعارض و تعاند هست و نه تلازم و تقارن؛ بلکه، اجتماع و فرقتشان همهاش اتفاقی و بالعرض بوده و هر یک تابع قانون ویژه و سنن الهی حاکم بر آن میباشد. همان سنتهای الهی که خداوند عالم در تدبیر انسانها دارد و نعمتهای دنیا و بلاهایش همه برای آزمایش خواهد بود؛ چنانکه او خود میگوید:
و نبلوکم بالشر و الخیر فتنة و الینا ترجعون(292).
(و مبتلا کنیم شما را به بد و خوب برای آزمایش و به سوی ما باز گردانده میشوید.)