خداوند در مورد بلعم با عور میفرماید:
و لو شئنا لرفعناه بها و لکنه اخلد الی الارض واتبع هواه(259).
(و اگر میخواستیم وی را بالا میبردیم به وسیله آن آیات و لیکن او به زمین چسبید و از هوای خویش پیروی کرد.)
وی علم داشت؛ ولی، بر خلاف آن از هوای خویش پیروی کرد به دلیل آنکه در آیه قبل درباره او میگوید:
واتل علیهم نباالذی اتیناه ایاتنا(260).
(و برایشان بخوان خبر آنکسی را که آیات خویش به وی دادیم.)
سبب انحراف او همین شد که از هوای خویش پیروی کرد و به مقتضای علم خویش عمل ننمود.
در آیه دیگری میفرماید:
و لاتطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا و اتبع هواه و کان امره فرطا(261).
(و پیروی مکن از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل ساختهایم و از هوای خود فرمان میبرد و کار او از حد گذشته است.)
در آیه دیگری چنین آمده است که:
فلا یصدنک عنها من لایومن بها و اتبع هواه فتردی(262).
(پس ترا از آن (قیامت) باز ندارد آن کس که به آن باور ندارد و هوای خویش دنبال کرده است که هلاک خواهی شد.)
در دو آیه خداوند میفرماید کسانی هوای نفس خود را اله خود قرار دادهاند: یکی آنجا که فرموده است:
ارایت من اتخذ الهه هواه افانت تکون علیه وکیلا(263).
(آیا دیدهای آن کس را که هوای خویش به خدایی گرفت پس آیا تو بر او نگهبان خواهی بود؟)
دوم آنجا که میگوید:
افرایت من اتخذ الهه هواه و اضله الله علی علم و ختم علی سمعه و قلبه و جعل علی بصره غشاوة فمن یهدیه من بعدالل افلا تذکرون(264).
(پس آیا دیدهای کسی را که هوای خویش را خدای خود گرفته و خداوند او را داشتن علم (و اتمام حجت) گمراه ساخته گوش و دل او را مهر زده و بر بینایی وی پرده نهاده پس چه کسی او را بعد از خداوند هدایت خواهد کرد؟ آیا توجه نمیکنید.)
برخی آیات پیروی هوا را در تعارض با هدایت در راه خدا دانسته و میفرماید:
فاحکم بین الناس بالحق و لاتتبع الهوی فیضلک عن سبیل الله(265).
(پس (ای داود) حکم کن (در) میان مردمان بحق و هوا را پیروی مکن که گمراه کند ترا از راه خدا.)
و نیز میفرماید:
فان لم یستجیبوالک فاعلم انما یتبعون اهوائهم و من اضل ممن اتبع هواه بغیر هدی من الله(266).
(پس اگر اجابت نمیکنند ترا بدان که آنان تنها هوای خویش را دنبال خواهند کرد و کی گمراهتر از آن کس که از هوای خود متعابعت کند بدون هدایتی (از جانب) خدا.)
در آیه دیگری درباره برخی از منافقین میفرماید:
اولئک الذین طبع الله علی قلوبهم و اتبعوا اهوائهم(267).
(آنان کسانیند که خدا بر دلهاشان مهر زده و از خواستههای خویش پیروی کردهاند.)
که پیروی هوای نفس با (طبع دل) تلازم دارد، به مضمون این آیه، و در آیه دیگر میفرماید:
ان یتبعون الا الظن و ما تهوی الانفس و لقد جائهم من ربهم الهدی(268).
(جز گمان و آنچه را که نفس خواهد پیروی نمیکنند. در حالی که آمده بود آنان را از سوی پروردگارشان هدایت.)
که در این آیه نیز نوعی تعارض بین پیروی از هوای نفس و پذیرش هدایت الهی گوشزد میشود.
در آیه دیگری شدت تعارض میان پیروی از هوای نفس و پذیرش هدایت الهی گوشزد میشود.
در آیه دیگری شدت تعارض میان پیروی از هوای نفس و هدایتی که انبیاء میآورند تا آنجا که به تکذیب و قتل انبیاء میانجامد مورد یادآوری قرار گرفته میفرماید:
کلما جائکم رسول بما لا تهوی انفسکم استکبرتم ففریقا کذبتم و فریقا تقتلون(269).
(پس آیا هر گاه پیامبری بیاورد به سوی شما چیزی را نفستان نمیخواهد استکبار میورزید سپس گروهی را تکذیب میکنید و گروهی را میکشید.)
و نیز در آیات دیگری میفرماید:
و ان یروا آیة یعرضوا و یقولوا سخر مستمر و کذبوا و اتبعوا اهوائهم و کل امر مستقر(270).
(و هرگاه آیه و معجزهای ببینند اعراض میکنند میگویند (این) سحری است مداوم و (پیامبر خدا و معجزاتش را) تکذیب و از خواستههای خویش پیروی کردند حال آنکه هر امری ثابت است (و در جای خود معلوم میشود که راست است یا دروغ)
در آیات دیگری میفرماید:
و اما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی فان الجنة هی الماوی(271).
(و اما آن کس که از مقام پروردگارش ترسید و نفس را از خواستهها بازداشت، پس حقاً بهشت پناهگاه او است.)
که در این آیات رابطهای میان خوف از خدا، نهی از هوا و استقرار در بهشت مورد توجه قرار گرفته است. و در آیهای دیگر میفرماید:
ولو اتبع الحق اهوائهم لفسدت السموات و الارض و من فیهن(272).
(و هرگاه حق از خواستههای آنان پیروی کرده بود آسمان و زمین و کسانی که در آنها هستند فاسد گشته بود.)
علاوه بر آنچه گذشت آیات دیگری نیز داریم که در آنها به جای کلمه هوی از تعبیر شهوات استفاده شده است. در یک آیه میفرماید:
والله یرید ان یتوب علیکم و یرید الذین یتبعون الشهوات ان تمیلوا میلا عظیما(273).
(و خدا میخواهد به شما باز گردد و کسانی که پیرو شهواتند میخواهند که شما انحرافی بسیار یابید.)
و در آیه دیگری فرموده است:
فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلاة و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیا(274).
(پس ایشان نسلی جایگزین آنان شد که نماز را ضایع و از شهوات پیروی کردند، پس به زودی مبتلا به گمراهی میشوند.)