کسانی هستند که بر اساس تبعیت از غرایز حیوانی خود توجه به اطراف موضوع نمیکنند. انگیزههای غریزی آنان را وادار به کارهایی میکند و اصلاً توجه نمیکنند که راه دیگری هم وجود دارد و هدفهایی در کار است که باید آن راه را پیمود و به آن هدفها رسید، حقی هست که باید پذیرفت و باطلی که باید رها کرد، راه صحیحی هست که باید برگزید و راه خطایی که از آن باید کنارهگیری نمود. غافلان به این حقایق توجه نمیکنند؛ بلکه، غرایز با کمک شرایط خارجی انگیزههایی برای آنان بوجود میآورد و ایشان نیز به دنبال آن انگیزهها حرکت میکنند و در واقع زندگیشان یک زندگی حیوانی است.
قرآن از این گروه با عنوان غافلان یاد میکند و غافلان را در حکم چهار پایان به حساب میآورد. آنجا که میگوید:
ولقد ذرأنا لجهنم کثیراً من الجن و الانس لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم اعین لا یبصرون بها و لهم اذان لا یسمعون بها اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون(215).
[و محققاً نهادهایم برای جهنم بسیاری از جن و انس را که برای ایشان دلهایی است که با آنها نمیفهمند و چشمهایی که با آنها نمیبینند و گوشهایی که با آنها نمیشوند. آنان چون چهار پایان و بلکه پست ترند آنان همان غفلت زدگانند].
غفلت، راههای معرفتی که خداوند برای انسان قرار داده است مسدود و آنها را غیر قابل استفاده میکند خداوند، چشم و گوش و دل در اختیار انسان قرار داده تا در مسیر شناخت و معرفت از آنها استفاده کند؛ ولی شخص غافل در تشخیص درست از نادرست از آنها استفاده نمیکند؛ بلکه، سرش را پایین انداخته، به متقضای غریزه کور و بدون آنکه توجه کند حق و باطلی، سرش را پایین انداخته، به مقتضای غریزه کور و بدون آنکه توجه کند حق و باطلی هم هست عمل خواهد کرد. از این رو است که خداوند درباره آنان میفرماید:
اولئک کالانعام.
(آنان همانند چهار پایان هستند.)