اکنون این پرسش مطرح میشود که متعلق ایمان چیست؟ و ایمان به چه چیزهایی منشأ ارزش اخلاقی خواهد بود؟ از آنجا که در بسیاری از آیات، ایمان یا مؤمن بطور مطلق آمده و متعلق آن ذکر نشده است مثل اینکه میفرماید:
الذین آمنوا و عملوا الصالحات.
و میفرماید:
من عمل صالحاً من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیاة طیبة(180).
(هر کس از زن و مرد کار شایستهای انجام دهد در حالی که مؤمن باشد پس حتماً به او زندگی پاک و پاکیزهای میبخشیم.)
یا میفرماید:
و اتقوا الله ان کنتم مؤمنین.
(تقوای خدا پیشه کنید، اگر مؤمنان هستید.)
آری از آنجا که در چنین آیاتی ایمان بطور مطلق آمده و کسانی از اینگونه آیات سوء استفاده میکنند، بنابراین لازم است برای پیشگیری از آن، این پرسش را پاسخگو باشیم.
برای کسانی که با قرآن کریم آشنایی دارند، جواب این سوال روشن است ولی چون اشخاص مغرض و منحرف حتی برای نیل به مقصد خویش در روشنترین مسائل و محکمترین آیات نیز تشکیک و آن را به میل خود تاویل میکنند، بر ما لازم است که متعلق ایمان را به استناد خود قرآن روشن کنیم.
بعضی گفتهاند: منظور از ایمانی که در قرآن روی آن تکیه میشود، ایمان به هدف است و هر کس ایمان به هدف خود داشته باشد، مصداق این آیات خواهد بود. و اگر از ایشان بپرسید هدف چیست؟ میگویند: برقراری جامعه بی طبقه و یا حتی آنرا جامعه بی طبقه توحیدی نامیدهاند. در حقیقت، انگیزه ایشان از اینگونه تفسیر و نامگذاری آن است که انسان ایمان پیدا کند و معتقد شود که چنین جامعه بی طبقهای تشکیل خواهد شد و برای آنکه راه اینگونه تشکیکات شیطانی مسدود شود، لازم است متعلق ایمان را از خود قرآن کریم تعیین کنیم.
هنگامی که در این زمینه قرآن را مورد مطالعه قرار میدهیم، میبینیم که در بسیاری از آیات با تعابیر گوناگون ایمان بالله ذکر شده است نظیر اینکه میفرماید:
من اسلم وجهه لله(181).
یا
و من یسلم وجهه الی الله(182).
یا میفرماید:
ان الذین قالو ربنا الله(183).
یا میفرماید:
و من یؤمن بالله.
که در اینجا تصریح به کلمه ایمان شده و متعلق آن نیز (الله) ذکر شده است. چنین آیاتی به خوبی میتوانند مفسر آیات مطلق و بیانگر متعلق ایمان در قرآن باشند. و بنابراین، ایمان بالله قطعاً از مصادیق و متعلقات ایمان خواهد بود که در لسان قرآن به طور مطلق ذکر شده و مطلوب و ارزشمند است.
در موارد بسیاری دیگر از قرآن ایمان بالله و بالیوم الاخر. تواماً ذکر شده است:
من امن بالله و الیوم الاخر(184).
و در بعضی موارد ایمان به آنچه بر پیامبر نازل شده است مطرح گردیده:
و امنوا بما نزل علی محمد و هو الحق من ربهم(185).
و در بعضی آیات ایمان بالله و رسله. ذکر شده:
الذین امنوا بالله و رسله(186).
در دو آیه، غیر از ایمان بالله و رسله چیزهای دیگری هم به عنوان متعلق ایمان آورده شده و میتوان گفت: به لحاظ ذکر متعلقات ایمان از همه آیات جامعترند، در یکی از این دو آیه میفرماید:
و لکن البر من امن بالله و الیوم الاخر و الملائکة و الکتاب و النبیین(187).
(نیک آن کس است که به خدا و روز جزا و فرشتگان و کتابهای آسمانی و پیغمبران ایمان دارد.)
و در آیه دوم میفرماید:
امن الرسول بما انزل الیه من ربه و المؤمنون کل امن بالله و ملائکته و کتبه و رسله(188).
(پیغمبر به آنچه از پروردگارش به او نزول یافته ایمان دارد و مؤمنان همگی به خدا و فرشتگان و کتابها و پیامبران وی ایمان دارند.)
از مجموع این آیات استفاده میشود که میتوان متعلقهای ایمان را در همان توحید، نبوت و معاد که بزرگان علما به عنوان اصول عقاید دسته بندی کردهاند، فرموله کرد. کتب و رسل یا رسول خاص و نبیین همگی در اصل نبوت منظور گردیدهاند. ملائکه نیز بدین لحاظ که واسطه در وحی و نزول کتاب بر پیامبران هستند ناگزیر متعلق ایمان خواهند بود. بنابراین، میتوان گفت: منظور از ایمان در قرآن کریم ایمان به سه اصل است که اساسیترین آنها ایمان بالله خواهد بود که اگر جامع و کامل باشد، ایمان به دو اصل دیگر را نیز تأمین میکند؛ زیرا، از آنجا که خداوند رب انسان است و به مقتضای ربوبیت خود باید او را هدایت کند و هدایت خداوند نسبت به انسان بوسیله وحی انجام میگیرد؛ ایمان بالله، متضمن ایمان به نبوت خواهد بود. پس ایمان به نبوت از ایمان به توحید بر میخیزد؛ چنانکه مقتضای عدل خداوند نیز این است که بین مؤمن و کافر، متقی و فاسق فرق بگذارد و هر کدام از آن دو به پاداش مناسب یا مجازات متناسب با اعمال و رفتار زشت یا زیبای خویش برسند و قطعاً اعطاء پاداش نیکوکاران و کیفر بزهکاران جز در قیامت ممکن نیست و بنابراین، ایمان به خدا و عدل او خود به خود متضمن ایمان به معاد خواهد بود.