تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد اول‏
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

رابطه جهان بینی و سعادت‏

مصادیق سعادت در نظامهای گوناگون اخلاقی، با توجه به جهان بینی‏های متفاوتی که اساس و ریشه و زیر بنای آنها را تشکیل می‏دهد، متفاوت خواهند بود، اسلام نیز با توجه به جهان بینی ویژه و الهی خود، مصداق خاصی از سعادت را مطرح می‏کند و انجام تکلیف و دستورات مخصوصی را به منظور دستیابی به آن توصیه می‏فرماید:
از دیدگاه اسلام - این دین حق انسان موجودی است که عمری نامحدود و بی نهایت دارد و از سوی دیگر، وابسته به خداوند است و هیچگونه استقلالی از خود ندارد و متناسب با چنین بینشی، برای انسان یک سعادت جاودانه و بالاتر از سطح زندگی مادی را مطرح می‏کند و بر عکس آن، در جهان بینی مادی، انسان به عنوان موجودی مستقل، عمر انسان محدود، و زندگی وی منحصر به همین زندگی دنیا معرفی می‏شود و به تناسب این نوع بینش، نظامهای مادی، برای انسان، صرفاً، در جستجوی سعادت و لذت دنیوی هستند؛ چرا که، ورای آن، سعادت و لذت دیگری نمی‏شناسند.
البته، این هم ممکن است و یا حداقل، می‏توان فرض کرد که: کسانی معتقد به زندگی جاوید و جهان اخروی و سعادت بی پایان باشند؛ ولی، آن را نسبت به اعمال و رفتار اختیاری و این جهانی انسان، نامربوط بدانند و بر این باور باشند که اعمال و رفتار ما در این جهان، صرفاً می‏توانند تأمین کننده سعادت دنیوی باشند پس به همین منظور باید انجام شوند. سعادت اخروی انسان نیز به وسیله تلاشهای وی در همان نشات تأمین خواهد شد. و نیازی نیست و یا حتی فایده‏ای ندارد که در دنیا برای تأمین آن به خود رنج و زحمتی بدهیم. چنین کسانی منکر آخرت و سعادت اخروی نیستند؛ ولی، عملاً توجه‏شان به زندگی دنیاست و از جهان آخرت غفلت می‏ورزند.
اسلام در جهان بینی خود و تفسیری که از جهان ارائه می‏دهد، به انسان می‏آموزد که: از یک سو هستی وی کاملاً، وابسته به خداوند و خداوند، به تمام معنای کلمه، رب انسان است و از سوی دیگر، زندگی او منحصر به زندگی دنیا نیست؛ بلکه، زندگی واقعی او آنچنان عمیق و گسترده است که زندگی دنیا در برابر آن چیزی به حساب نمی‏آید.
اسلام در جهان بینی خود و تفسیری که از جهان ارائه می‏دهد، به انسان می‏آموزد که: از یک سو هستی وی کاملاً، وابسته به خداوند و خداوند، به تمام معنای کلمه، رب انسان است و از سوی دیگر، زندگی او منحصر به زندگی دنیا نیست؛ بلکه، زندگی واقعی او آنچنان عمیق و گسترده است که زندگی دنیا در برابر آن چیزی به حساب نمی‏آید.
به مقتضای این بینش، نظام اخلاقی اسلام نیز بر دو اصل فوق بنا می‏شود و در آن از یک طرف رابطه انسان با مبدء و از طرف دیگر رابطه انسان با معاد مورد توجه قرار می‏گیرد؛ از این رو، آیات قرآن اگر نگوییم: در همه موارد می‏توان گفت: در اکثر موارد، مصداق فلاح را سعادت اخروی معرفی می‏کند. و اصولاً، از ماده سعادت که در سراسر قرآن فقط در آیات (105) تا (108) سوره هود آمده، به معنی سعادت اخروی به کار رفته است.
البته، سخن فوق به این معنا نیست که اسلام به انسان ترک کلی دنیا را توصیه کند و آن را کلاً به حساب نیاورد؛ بلکه، به این معناست که باید رابطه دنیا را با زندگی ابدی حفظ و اندازه‏اش را در مسیر وصول به سعادت جاودانه خود رعایت کند و در یک جمله، آن را همانطور که هست؛ یعنی، به عنوان وسیله و مقدمه بشناسد و مورد بهره برداری قرار دهد.
ارزشهای اخلاقی که اسلام مطرح می‏کند با توجه به جهان بینی ویژه و مورد قبول خویش خواهد بود، پس ما نمی‏توانیم در چارچوب مکتب اسلام، یک نظام اخلاقی منهای اعتقاد به مبدا و معاد مطرح کنیم؛ زیرا، چنین نظامی نمی‏تواند نظام اخلاقی اسلام باشد؛ بلکه، غیر اسلامی و یا حداکثر اخلاقی التقاطی خواهد بود در مکتبهای التقاطی، این طبیعی است که طرفداران آنها در اعتقادشان الهی و خدا شناس باشند و در اخلاق و زندگی خود، همه چیز را فراموش کنند؛ ولی، نظام اخلاقی اسلام با جهان بینی خود ارتباطی ناگسستنی دارد و مفاهیم ارزشی مورد قبولش نیز از آن نشات می‏گیرد. وقتی می‏گوید: چیزی خوب است رابطه‏اش را با مبدء و معاد ملحوظ داشته است و حتی هنگامی که از فلاح و رستگاری انسان به سخن به میان می‏کشد نیز رابطه‏اش با مبدا محفوظ است به این معنا که فلاح و فوز، رحمت خداوند است که به عنوان اجر و پاداش به شما اعطاء می‏کند و توجه به مطلوب نهایی زندگی، سعادت و فوز و فلاح نیز نباید جدای از توجه به خدا باشد.
خداوند، معمولاً، هنگامی که از سرانجام و پاداش خوبان و نیکوکاران سخن می‏گوید با تعابیر گوناگون و به شکلهای ظریفی آن را به خود نسبت می‏دهد نظیر اینکه در آیات متعددی فرموده است:
لهم اجرهم عند ربهم
(اجر آنان فقط نزد پروردگارشان است.)
و در جایی می‏فرماید:
ان المتقین فی جنات و نهر فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر(133).
(پرهیزکاران در باغها و جویبارهایند در جایگاهی درست نزد پادشاهی مقتدر.)
و در جایی می‏فرماید:
یسئلونک عن الساعة ایان مرسیها فیهم انت من ذکراها الی ربک منتهیها(134).
(ترا از رستاخیز پرسند که هنگام وقوع آن چه وقت است تو نسبت به یاد آوری آن در چه کاری؟ (مرجع) و منتهای آن به سوی پروردگار توست.)
بنابراین، مهمترین اختلاف اساسی بین نظام اخلاقی اسلام با دیگر نظامهای اخلاقی از رابطه عمیق بین جهان بینی و اخلاق بوجود می‏آید؛ ولی، همانطور که گفتیم: اختلاف جهان بینی‏ها موجب بروز اختلاف در تشخیص مصداق سعادت و در نتیجه آن، پیدایش مصادیق متفاوت و متناسب با جهان بینی‏های گوناگون می‏شود و در مفهوم سعادت اختلافی به وجود نمی‏آورد.
مفهوم سعادت در همه نظامها، اسلامی یا غیر اسلامی، یک مفهوم مقایسه‏ای است و به معنی دوام لذت و یا دوام نسبی لذت است و حتی مکاتب مادی نیز در زمینه سعادت دنیوی همین تفسیر را دارند. از این رو، فی المثل به کسی که از موارد مخدر استفاده می‏کند و در دفعات نخستین از مصرف آن لذت فوق العاده می‏برد، در هیچ مکتبی حتی مکتب‏های مادی، گفته نمی‏شود و سعادتمند است؛ زیرا، در ورای این لذتها و در باطن این احساسات و ادراکات لذتبخش، بدبختها و سیه روزیها وجود دارد.
چیزی که اسلام به طور ویژه مطرح می‏کند و منشأ تفاوت آن با نظامهای دیگر می‏شود این است که بر اساس ایمان به جهان پس از مرگ، از وجود لذایذ و آلام دیگری نیز خبر می‏دهد و به تناسب آن، مفهوم سعادت را در مرحله نخست، لذت دائمی و جاودانی آخرت معرفی می‏کند.
اسلام، به انسان هشدار می‏دهد که زندگی وی منحصر به زندگی دنیا و لذایذ و رنجهای دنیوی نیست؛ بلکه، یک زندگی ابدی همراه با لذایذ و رنجهای مناسب دارد که باید در این مقایسه و ارزیابی، مورد توجه قرار گیرند. در غیر این صورت، به فرض اینکه زندگی دنیوی انسان همه‏اش هم لذت باشد؛ ولی، در پشت سر آن، عذاب دامنگیرش شود، این گونه زندگی ارزشی ندارد و انسان در آن سعادتمند نخواهد بود.