در نظامهای اخلاقی مربوط به ادیان؛ بویژه اخلاق اسلامی، بیشتر این حقیقت مورد توجه قرار میگیرد که ارزشهای مثبت و افعال خوب مورد امر خداوند و در مقابل آن، کارهای زشت و منفی، مورد نهی خداوند هستند. در این صورت، ممکن است مکلف کارهای خوب را انجام دهد و کارهای زشت و ناپسند را ترک کند و این بدان معناست که فرمانهای خداوند را بکار بسته و به دستورات او گردن نهاده است و افعال و رفتارش با آنها هماهنگی دارد. و نیز ممکن است بر عکس، کار خوبی را ترک یا کار زشتی را انجام دهد و این هم بدان معناست که به دستورات خداوند گردن ننهاده و کارهای وی با آنها هماهنگ نیست. و ما از این موافقت و هماهنگی یا مخالفت و ناهماهنگی، مفاهیم اطاعت و عصیان را انتزاع میکنیم.
از مطالب فوق، میتوان دریافت که اطاعت و عصیان نیز دو حیثیت اخلاقی نیستند و بالاصاله از مفاهیم اخلاقی و ارزشی شمرده نمیشوند؛ بلکه، به لحاظ موافقت یا مخالفت اعمال ما با او امر و نواهی خداوند، از آن اعمال انتزاع میشوند؛ ولی، از آنجا که در نظام اخلاقی اسلام، کارهای خوب اخلاقی، مورد امر خداوند و کارهای زشت اخلاقی، مورد نهی خداوند قرار میگیرند، اطاعت و عصیان نیز بالعرض و مع الواسطه در زمره مفاهیم ارزشی مثبت و منفی اخلاقی قرار دارند. اطاعت مساوی با انجام کار خوب و عصیان مساوی با ارتکاب کار زشت خواهد بود.
در قرآن، اطاعت و عصیان در مقابل یکدیگر بکار برده شدهاند، نظیر اینکه میفرماید:
تلک حدود الله و من یطع الله و رسوله یدخله جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها و ذلک الفوز العظیم و من یعص الله و رسوله و یتعد حدوده، یدخله ناراً خالداً فیها و له عذاب مهین(59).
[این است مرزهای خداوند و آن کس که خداوند و پیامبرش را پیروی کند او را به باغهایی که جویبارها در زیر آن جاری میشود، وارد خواهد کرد و این کامیابی بزرگی است و آن کس را که خدا و پیامبرش را نافرمانی و به مرزهایش تجاوز کند در آتشی که در آن جاودان ماند وارد خواهد کرد و برای اوست عذابی ذلت بار.]
در مورد تمام افعال اخلاقی یعنی افعالی که مورد ستایش و سرزنش و مدح و ذم قرار میگیرند و موجب نتایج خوب و بد میشوند به لحاظ فوق یکی از دو مفهوم اطاعت و عصیان صادق است.
بنابراین، مفاهیم اطاعت و عصیان نیز اصالة اخلاقی نیستند؛ ولی، مصادیق تمام افعال اخلاقی، یا مفهوم اطاعت بر آنها صدق میکند یا مفهوم عصیان، و غیر مستقیم از مفاهیم اخلاقی به شمار میروند.