پیوسته و در همه موارد، افعال و صفات اخلاقی یکی از دو حیثیت هدایت و ضلالت را واجدند. قطعاً، انسان در کارها و تلاشهایی که انجام میدهد در حقیقت و در نهایت امر، در پی تأمین سعادت خویش است و برای وصول به رستگاری کامیابی خود تلاش میکند هر چند که ممکن است در این زمینه اشتباه کند.
اکنون جای این پرسش است که انسانی که مرتکب اشتباه میشود، در کجا و کدام مرحله مرتکب اشتباه خواهد شد؟ در پاسخ به این پرسش میتوان گفت: انسان ممکن است در مراحل مختلف حرکت خود تا هنگامی که به نهایت حرکت و آخرین هدف آن میرسد درگیر اشتباه شود. مثل اشتباه در شناخت اهداف اخلاقی و خطا در تشخیص مصداق سعادت و فلاح و اشتباه در تشخیص مسیری که انسان را به هدف اخلاقی صحیح و سعادت جاودانه میرساند و...
بر اساس گفتار فوق، گاهی چنین اتفاق میافتد که انسان هدف نهایی را به درستی و بدون اشتباه شناخته است؛ ولی، راه رسیدن به آن هدف را عوضی گرفته و در تشخیص مسیر دقیق برای حرکت به سوی آن هدف، دچار خطا گردیده است و در این صورت، گر چه در راهی منحرف گام بر میدارد ولی، انگیزه اصلی او در این حرکت، کششی است که به سوی آن هدف نهایی و مطلوب ذاتی و فلاح و سعادت خویش دارد. یعنی، در حقیقت، طی کننده این مسیر غلط نیز طالب سعادت خویش خواهد بود، ولی، در تشخیص راهی که برای تأمین آن برگزیده است اشتباه میکند و به جای اراده و انجام اعمال شایسته، مرتکب فسق و فجور و کارهای ناشایسته میشود. چنانکه بسیاری دیگر از افراد هم راه اصلی و مستقیم را به درستی شناخته و از آن مسیر صحیح به سوی سعادت جاودانی و فلاح و رستگاری خویش میشتابند و در چنین میشتابند و در چنین اشتباهی غوطهور نیستند. ما با توجه به مسیر نادرست گروه نخست و مسیر درست گروه دوم، مفاهیم متقابل هدایت و ضلالت را از آن دو انتزاع میکنیم. قرآن درباره گروه نخست که مرتکب جرم میشوند، میفرماید:
الذین یستحبون الحیوة الدنیا علی الاخرة و یصدون عن سبیل الله و یبغونها عوجاً اولئک فی ضلال بعید(57).
[کسانی که زندگی دنیا را بر آخرت برگزینند و از راه خدا باز دارند و کجی را در آن کنند آنان در گمراهی دور بسر میبرند.]
و درباره گروه دوم که به کارهای خوب و شایسته، خود را سرگرم میکنند راه درست را پیدا کرده و هدایت کرده و هدایت یافتهاند، میفرماید:
اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمة و اولئک هم المهتدون(58).
[آنان برایشان درودها و رحمتی است از پروردگارشان و آنان هدایت یافتگانند.]
از سخنان فوق، به این نتیجه میرسیم که هدایت و ضلالت از مفاهیم ویژه اخلاقی نیستند. بل، انسان به لحاظ اینکه کاری که انجام میدهد او را به هدف مورد نظرش میرساند، راه را پیدا کرده است و یا چون وی را به آن هدف نمیرساند، راه را گم کرده و مفاهیم هدایت و ضلالت از چنین رابطهای انتزاع میشوند، حال هدف و منظور هر چه میخواهد باشد (اخلاقی باشد غیر اخلاقی) در انتزاع این دو مفهوم تأثیری ندارد. آری در صورتی که هدف مورد نظر انسان در کاری که انجام میدهد فلاح و سعادت جاودانی وی باشد هدایت و ضلالتی که از آن فعل انتزاع میشوند هدایت و ضلالتی اخلاقی خواهند بود.