در بخش نخست گفتیم: قرآن فوز، فلاح و سعادت را به عنوان نتیجه و هدف نهایی افعال اخلاقی و کسب صفات پسندیده، مطرح میکند و این سخن بدان معناست که عناوین فوق دارای مطلوبیت ذاتی هستند ولی خود آنها در زمره افعال اختیاری انسان قرار نمیگیرند؛ بلکه، بر یک سری از اعمال اختیاری مترتب میشوند و این سخن درستی است که دستیابی به فلاح و تحصیل کامیابی تنها و تنها از طریق انجام یک سری اعمال اختیاری ممکن است. بنابراین این تحصیل کامیابی به معنی انجام آن کارهاست و از این طریق برای ما مقدور و ممکن خواهد بود؛ ولی، مسلماً، ترتب فوز و فلاح بر این اعمال بخاطر یک رابطه ضروری و جبری است که در میان این افعال و آن نتایج و اهداف وجود دارد و از دیدگاه توحیدی، این مرحمت خداست که به انسان به خاطر انجام آن اعمال، به عنوان پاداش داده میشود. بنابراین فوز، فلاح و سعادت و عناوین دیگری از این قبیل جزء اعمال انسان نیستند و مستقیماً، در محدوده اختیار وی قرار نمیگیرند. چنانکه مطلوبیت عناوین فوق و ارزش آنها نیز اخلاقی نیست. و به دیگر سخن: ارزش دارای اصطلاحات و کاربردهای گوناگونی است که برخی از آنها به اخلاق مربوط میشود، نظیر ارزش و مطلوبیت نتیجه افعال اختیاری که صفت فعل اختیاری انسان نیست، بلکه صفت نتیجه فعل اختیاری وی خواهد بود و از آن نتیجه، انتزاع میشود. ارزش نامبرده - که به معنی مطلوبیت ذاتی نتیجه فعل است - گر چه بی ارتباط با اخلاق نیست؛ ولی، نمیتوان آن را ارزش اخلاقی به حساب آورد. نظیر ارزش و مطلوبیت خود فعلی که به یک نتیجه مطلوب، منتهی میشود و میتوان گفت: این کار اختیاری، ارزشمند است. زیرا این نوع ارزش از آنجا که مستقیماً، به فعل اختیاری انسان اطلاق میشود، در محدوده و متن اخلاق جای دارد و در اصطلاح به آن ارزش اخلاقی میگوییم.
از آنچه گذشت میتوان دریافت: ارزش اخلاقی که به فعل یا صفت اخلاقی اطلاق میشود با ارزش نتیجه که در مورد نخست مطرح گردید تفاوت اساسی دارد؛ زیرا، ارزش نتیجه به معنی مطلوبیت ذاتی، و ارزش فعل به معنی مطلوبیت بالغیر است.
افعال اخلاقی پیوسته دارای مطلوبیت بالغیر هستند و همه ارج و ارزش آنها به خاطر نتیجهای است که با انجام این افعال، عاید انسان میشود و از سنخ ارزش فلاح و فوز یعنی مطلوبیت ذاتی و خودبخودی نیست این ارزش، صفت فعل اختیاری است و بوسیله باید تبیین میشود در صورتی که ارزش نتیجه فعل یعنی فوز و فلاح از سنخ ارزشهای اختیاری نیست.
تذکر این نکته در اینجا لازم است که آنچه در بالا درباره ارزش مثبت گفتیم مو به مو درباره ارزشهای منفی نیز صادق است، یعنی همانطور که ارزش مثبت اخلاقی در مورد فعل، پیوسته یک مطلوبیت بالغیر و پرتوی از ارزش ذاتی و مطلوبیت خودبخودی نتیجه آن بود، ارزش منفی اخلاقی نیز اولاً صفت فعل اختیاری انسان است و ثانیاً پرتوی از ارزش منفی و مبغوضیت ذاتی نتیجه نا مطلوب آن فعل خواهد بود. پس هم مبغوضیت بالغیر است و هم برعکس ارزش منفی نتیجه، امری اختیاری خواهد بود و به وسیله نباید تبیین میشود.
از آنچه گذشت، نتیجه میگیریم که گرچه همه مفاهیم اخلاقی ارزشی هستند ولی هر مفهوم ارزشی نمیتواند اخلاقی باشد، مثل مفاهیم سعادت و فلاح یا شقاوت و خسارت. چنانکه هر قضیه ارزشی نیز از قضایای اخلاقی به حساب نمیآید. فی المثل قضیه انسان باید سعادتمند شود را نمیتوان به عنوان یکی از قواعد یا قضایای اخلاقی مطرح نمود؛ زیرا، آنچه که در محدوده اخلاق از انسان طلب میشود، انجام یا ترک یک سری کارهای اختیاری است که سبب سعادت و کامیابی یا شقاوت و بدبختی انسان میشوند. خود سعادت و شقاوت اختیاری نیستند تا به طور مستقیم، مورد طلب و یا منع قرار گیرند. و اگر گاهی گفته میشود باید سعادتمند شد این باید بالعرض به نتیجه نسبت داده میشود نه حقیقتاً؛ زیرا، بالاصاله و بلاواسطه به فعلی که منتج سعادت است تعلق میگیرد و در شکل صحیح قضیه باید چنین بگوییم: باید کاری را انجام دهیم که آن کار ما را به سعادت برساند. سخن فوق مثل این است که در فقه گفته میشود: باید طاهر شد و منظور اصلی این است که باید وضو گرفت تا طهارت حاصل شود. یعنی باید، به عنوان محصل نتیجه، تعلق میگیرد و اسناد آن به خود نتیجه، یک اسناد مجازی بیش نیست.
از آنچه که درباره ارزش و تقسیم آن در ارتباط با اخلاق گفتیم میتوان نتیجه گرفت که در این زمینه باید دقت کنیم و برای ارزش نتیجه و ارزش فعل، حساب جداگانه باز کنیم تا به گمان غلط، ارزش نتیجه را در زمره مفاهیم و ارزشهای اخلاقی بشمار نیاوریم؛ چرا که، تنها ارزش فعل، ارزش اخلاقی است و در زمره مفاهیم اخلاقی خواهد بود.