رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم اسم بد افراد و همچنین اسم بد بلادی را که مردم از انتساب به آن ناراحت بودند به اسامی خوبی تغییر میداد و از این راه شخص صاحب اسم یا سکنه آن شهرستان را از فشار عقده حقارت خلاص میکرد.
عن جعفر عن آبائه علیهمالسلام أنّ رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم کان یغیّر الاسماء القبیحة فی الرجال و البلدان؛(272)
امام صادق علیهالسلام فرمود که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم اسماء قبیح مردم و بلاد را تغییر میداد.
عمر دختری داشت که نامش عاصیه بود، یعنی گناهکار و رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آن اسم را تغییر داد و او را جمیله، یعنی زیبا نامگذاری کرد.
زینب دختر امسلمه، اسمش برة بود که یعنی نیکوکار. از این کلمه استشمام خودستایی و خودپسندی میشد و کسانی درباره آن زن میگفتند که با این اسم میخواهد، ادعای پاکی نماید. برای این که مورد تحقیر و بیاحترامی مردم واقع نشود، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم اسم او را به زینب تغییر داد.
در خانوادههای عرب قبل از اسلام بسیرا معمول بود که فرزندان خود را به اسامی درندگان و گزندگان نامگذاری میکردند و این روش نامطبوع بعد از اسلام نیز در بعضی از خانوادهها کم و بیش مشاهده میشد.
احمد بن هیثم از علی بن موسی الرضا علیهالسلام سوال کرد چرا اعراب، فرزندان خود را به نامهای سگ و یوزپلنگ و نظایر آنها نامگذاری میکردند؟
حضرت در جواب فرمود: عربها مردان جنگ و نبرد بودند، این اسمها را روی فرزندان خود میگذراند تا وقت صدا زدن در دل دشمن ایجاد هول و هراس نمایند.(273)
با این که این قبیل اسامی ناپسند بین مردم بسیار عادی و معمول بود، ولی در مواقع تحقیر و توهین، مانند حربه برندهای به کار میرفت و هر یک، دیگری را به وسیله نام زشتش توبیخ و ملامت نمینمود.
نام یکی از روستاهای عشایر عرب جاریه بود. به طوری که لغت اقربالموارد میگوید، یکی از معانی جاریه، الحیة من جلس الافعی، جاریة یک نوع ماری از جنس افعی است. جاریه مردی قوی و صریحاللهجه و با شخصیت بود. او و کسانش از حکومت ظالمانه معاویه ناراضی بودند و در دل نسبت به وی کینه و دشمنی داشتند. معاویه که بدبینی جاریه و کسانش را احساس کرده بود، تصمیم گرفت روزی در محضر مردم به وی توهین کند و نامش را وسیله تمسخر و تحقیر او قرار دهد.
فرصتی پیش آمد و جاریه با معاویه روبرو شد. معاویه گفت: تو چه مقدار نزد قوم و قبیلهات پست و ناچیزی که اسم تو را مار گذاردهاند؟
جاریه فورا و بدون تأمل گفت: تو چه مقدار نزد قوم و قبیلهات پست و ناچیزی که اسم تو را معاویه گذاردهاند، یعنی سگ ماده!
معاویه از این جواب سخت ناراحت شد و گفت: بیمادر ساکت باش!
جاریه بلافاصله جواب داد: من مادر دارم که مرا زاییده است، به خدا قسم دلهایی که بغض تو را در خود میپرورانند، در سینههای ماست و شمشیرهایی که با آنها با تو نبرد خواهند کرد، در دستهای ماست. تو قادر نیستی به ستم ما را هلاک کنی و نمیتوانی به زور بر ما حکومت نمایی. تو در زمامداری به ما عهد و پیمان سپردهای، ما نیز طبق آن پیمان، عهد اطاعت و شنوایی داریم. اگر تو به پیمانت وفا کنی ما هم به اطاعت وفاداریم و اگر تخلف نمایی بدان که پشت سر ما گروه مردان نیرومند و نیزههای برنده است.
معاویه که از صراحت گفتار و روح آزاد جاریه سخت شکست خورده بود، گفت: خداوند مانند تو را در جامعه زیاد نکند!(274)