عن ابیعبدالله علیهالسلام قال: أبی امیرالمؤمنین علیهالسلام برجل وجد فی خربة و بیده سکین ملطّخ بالدّم و اذا رجل مذبوح یتشحّط فی دمه فقال له امیرالمؤمنین علیهالسلام: ما تقول قال: یا امیرالمؤمنین أنا قتلته قال: اذهبوا به فاقتلوه به فلمّا ذهبوا به لیقتلوه به أقبل رجل مسرعا فقال: لا تعجلوا و ردّوه الی امیرالمؤمنین علیهالسلام فردّوه فقال: والله یا امیرالمؤمنین ما هذا صاحبه أنا قتلته فقال امیرالمؤمنین علیهالسلام: للأول ما حملک علی اقرارک علی نفسک و لم تفعل فقال: یا امیرالمؤمنین و ما کنت استطیع أن أقول و قد شهد علیّ أمثال هؤلاء الرجل و أخذونی و بیدی سکین ملطّخ بالدم و الرجل یتشحّط فی دمه و أنا قائم علیه و خفت الضرب فأقررت و أنا رجل کنت ذبحت بجنب هذه الخربة شاة و أخذنی البول قد خلت الخربة فرأیت الرجل یتشحّط فی دمه فقمت متعجبا فدخل علیّ هؤلاء فأخذونی فقال امیرالمؤمنین علیهالسلام خذوا هذین فاذهبوا بهما الی الحسن و قصّوا علیه قصتهما و قولوا له ما الحکمو فیهما فذهبوا الی الحسن علیهالسلام و قصّوا علیه قصتهما فقال الحسن قولوا لأمیرالمومنین علیهالسلام ان هذا ان کان ذبح ذاک فقد أحیا هذا و قد قال الله عز و جل و من أحیاها فکأنّما أحیا الناس جمیعا یخلّی عنهما و تخرج دیة المذبوح من بیتالمال. (266)
امام صادق علیهالسلام فرمود: حضرت علی علیهالسلام مردی را دید. او در خرابهای بود و کارد خونآلودی در دست داشت و در کنارش کشتهای غرق به خون بود. حضرت از او پرسید: تو او را کشتی؟
عرض کرد: بلی! من او را کشتم.
حضرت دستور داد او را ببرند و نگاه دارند تا قصاص شود. در حالی که او را میبردند، مردی با شتاب از راه رسید و گفت: عجله نکنید او را به علی علیهالسلام برگردانید! برگرداندند.
این مرد دومی گفت: والله من او را کشتم و مرد دستگیرشده قاتل نیست!
علی علیهالسلام به اولی گفت: چه چیز تو را واداشت که به قتل اقرار کنی؟
عرض کرد: این مردان مرا دستگیر نمودند در حالی که کارد خونین به دست داشتم و در کنار مقتول غرق به خون ایستاده بودم، خائف بودم که اگر انکار کنم، مرا بزنند، لذا اقرار نمودم. من بیرون خرابه گوسفندی را کشته بودم، دچار مضیقه ادرار شدم، با کارد خونین برای رفع حصر، به خرابه آمدم. مرد غرق به خون را دیدم. با شگفتی او را نگاه میکردم که اینان وارد خرابه شدند و مرا دستگیر کردند.
علی علیهالسلام دستور داد هر دو نفر را نزد امام حسن مجتبی علیهالسلام ببرند و قصه آن دو را به عرض برسانند و بگویند: حکم خدا در اینباره چیست؟
امام مجتبی علیهالسلام فرمود: به امیرالمؤمنین علیهالسلام بگویید، اگر این مرد دومی مقتول را کشته، دستگیر شده است و اولی را که قاتل نبوده، از مرگ خلاص کرده و در واقع او را احیا نموده است و کسی که یک نفر را احیا کند، همانند آن است که تمام مردم را احیا کرده است. پس هر دو نفر آزاد شوند و دیه مقتول از بیتالمال پرداخت گردد.(267)