پیشوایان گرامی اسلام علاوه بر این که در بیانات خود راه پرورش صحیح کودک را به مردم آموختهاند، عملا نیز آنبرنامهها را در مورد تربیت فرزندان خود به کار برده و آنان را با بهترین صفات پسندیده پرورش دادهاند.
برای مزید توجه آقایان محترم و تتمیم بحث امروز قسمتی از روشهای عملی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه علیهم السلام را در احیای شخصیت کودکان به عرض شما میرسانم:
علی بن ابیطالب علیهالسلام در کودکی در دامن پر مهر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم تربیت شده و تمام صفات عالیه انسانی را از رهبر عالیقدر اسلام فراگرفته است.
زندگی درخشان و سراسر افتخار آن حضرت بهترین گواه حسن تربیت او در دوران کودکی است.
یکی از صفات بارز علی علیهالسلام شخصیت و استقلال اراده بود که با پرورش حکیمانه حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم از طفولیت در آن حضرت آشکار شد. گرچه علی علیهالسلام از نظر جسم و جان یک کودک عادی نبود و در وجود ممتاز آن حضرت، استعداد و شایستگیهای مخصوص وجود داشت، ولی مراقبتهای مستقیم رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در آشکار نمودن قابلیتهای درون آن حضرت دارای نتایج فوقالعاده مهم بود.
روزی که آن حضرت به نبوت مبعوث شد، علی علیهالسلام کودک ده سالهای بود، ولی شخصیت یک انسان کامل را داشت. نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، اسلام را به وی عرضه کرد و او را به پذیرش این آیین آسمانی دعوت نمود و با این عمل شایستگی و شخصیت بزرگ آن حضرت را تایید فرمود.
علی علیهالسلام با واقعبینی و درایت کامل به دعوت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم توجه کرد و در کمال آزادگی و استقلال، به ندای آن حضرت جواب مثبت داد.
اغلب حوادث سهمگین و شکستهای سخت زندگی، روحیه مردان با شخصیت را در هم میشکند، خود را میبازند و دچار زبونی و حقارت میشوند، ولی در ایام قبل از هجرت با آن که بزرگترین طوفان وحشت در سر راه اسلام و مسلمین پدید آمد و امواج شکننده آن، همه چیز و همه کس را تهدید میکرد، علی بن ابی طالب علیهالسلام، - جوان نیرومند اسلام - هرگز خود را نباخت و به شخصیت آهنین او کمترین آسیبی نرسید.
این اثبات و استقامت، صرفنظر از شایستگی فطری علی علیهالسلام معلول تربیتهای عمیق و نافذ مربی ارجمندش حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم بود که او را اینچنین نیرومند و با شخصیت بار آورده است.
حسن و حسین علیهماالسلام نیز از مزایای بهترین تربیت برخوردار شدند و در کودکی از جد گرامی و پدر و مادر ارجمند خود تمام کمالات را فراگرفتند.
مأمون عباسی در حضور رجال بزرگ کشور درباره شخصیت پر از ارزش آنان گفت:
و بایع الحسن و الحسین علیهماالسلام و هما ابنا دون الست سنین و لم یبایع صبیا غیرهما؛(177)
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با حسن و حسین علیهماالسلام بیعت کرد. با آن که سن آن دو از شش سال کمتر بود و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم با هیچ کودکی جز آن دو نفر بیعت نکرد!
استعداد فطری و پرورش صحیح به قدری آن دو کودک را پرارج و باشخصیت نموده که در سن کمتر از شش سال لایق بیعت شدهاند!
روز جمعهای خلیفه دوم مسلمین روی منبر بود. حسین علیهالسلام که کودک خردسالی بود، وارد مسجد شد و گفت: از منبر پدرم پایین بیا!
عمر گریه کرد و گفت: راست گفتی، این منبر پدر توست، نه منبر پدر من!
ممکن بود کسانی تصور کنند حضرت حسین علیهالسلام در مجلس عمومی به دستور پدرش علی بن ابیطالب علیهالسلام چنین سخنی گفته است و برای آن حضرت مشکلاتی پیش آید، لذا امیرالمومنین علیهالسلام از وسط مجلس به پا خواست و به صدای بلند فرمود: به خدا قسم، گفته حسین علیهالسلام از ناحیه من نیست.
عمر نیز قسم یاد کرد و گفت: یا اباالحسن! راست میگویی، من هرگز شما را در گفته فرزندت متهم نمیکنم. یعنی حسین علیهالسلام را میشناسم، او با این که کودک است، شخصیت ممتاز و اراده مستقلی دارد و این گفتار از فکر خود او سرچشمه گرفته است!
علی علیهالسلام مکرر در حضور مردم از فرزندان خود پرسشهای علمی میکرد. گاهی جواب سؤالات مردم را به آنان محول میفرمود. یکی از نتایج درخشان این عمل، احترام به کودکان و احیای شخصیت آنان بود.
روزی علی علیهالسلام از فرزندان خود، حضرت امام حسن و حسین علیهماالسلام در چند موضوع سؤالاتی کرد و هر یک از آنان با عباراتی کوتاه جوابهای حکیمانه دادند.
ثم التفت الی الحارث الأعور فقال: یا حارث علموا هذه الحکم أولادکم فانها زیادة فی العقل و الحزم و الرأی؛(178)
سپس حضرت علی علیهالسلام متوجه حارث اعور که در مجلس حاضر بود گردید و فرمود: این سخنان حکیمانه را به فرزندان خودتان بیاموزید، زیرا موجب تقویت عقل و اندیشه آنان میگردد.
پدری که با فرزندان خود چنین رفتار کند و سخنان آنها را سرمشق فرزندان جامعه قرار دهد، با این عمل از آنان به بهترین وضعی احترام کرده و بزرگترین شخصیت و استقلال را در ضمیرشان ایجاد نموده است.(179)