تربیت
Tarbiat.Org

حکایات منبر « داستان‏های شیرین و حکایات خواندنی در محضر استاد سخن، زبان گویای اسلام مرحوم فلسفی رحمة الله علیه »
محمد رحمتی شهرضا

علت پیشرفت مسلمین‏

جنگ یرموک از جنگ‏های بزرگ مسلمانان در صدر اسلام بود. در این جنگ فرماندهان لشکر اسلام و کفر موافقت کرده بودند که هر روز یک ستون از سربازان مسلمین و یک ستون از سربازان دشمن به عرصه پیکار بیایند و پس از چند ساعت زد و خورد، سربازان سالم با زخمی‏های غیرقابل حرکت به لشکرگاه خود بپیوندند و عده کشته و زخمی‏های غیرقابل حرکت در جای خود می‏ماندند تا برای آنها اقدام لازم انجام شود.
حذیفه می‏گوید: در یکی از روزها پسرعموی من با ستون نظامی مسلمین به عرصه پیکار رفت ولی برنگشت. من ظرف آبی با خود برداشتم و به طرف میدان جنگ رفتم تا اگر پسرعمویم زنده است و رمقی دارد، آبش دهم.
ناگهان پسرعمویم را بین کشته‏ها یافتم. بر بالین پسرعمویم نشستم و به او گفتم: می‏خواهی آبت بدهم؟ با اشاره جواب مثبت داد.
در این موقع مجروح دیگری که در آن نزدیک افتاده بود و کلمه آب را شنید گفت: آه! پسرعمویم با اشاره به من فهماند که اول بروم او را آب بدهم. پسرعمو را گذاردم بر بالین دومی آمدم، دیدم هشام بن عاص است. گفتم می‏خواهی آبت بدهم؟ با اشاره جواب داد: بلی! کلمه آب را مجروح سومی که در آن نزدیک افتاده بود شنید و گفت: آه! هشام اشاره کرد که اول به او آب بدهم. هشام را گذاردم و بر بالین سومی آمدم. در این فاصله کوتاه او مرده بود. برگشتم بر بالین هشام، او نیز مرده بود. بالای سر پسرعمویم آمدم، او هم از دار دنیا رفته بود.
یکی از مورخین محقق درباره عللی که موجب پیشرفت مسلمین گردید بحث نموده و می‏گوید: یکی از آن علل صفت ایثار بر نفس و دیگری را بر خود مقدم داشتن بود. سپس همین قطعه تاریخی را برای شاهد ذکر کرده و می‏گوید: این سه مجروح بر اثر جراحات و خونریزی شدید در آستانه مرگ قرار داشتند. در آن لحظات، جای خودنمایی و ریاکاری نبود، اما مکتب اسلام حس فداکاری و ایثار را آن چنان در ضمیرشان پایه‏گذاری نموده بود که در دقایق آخر زندگی با آن که تشنه بودند، آب نخوردند و برادران خویشتن را بر خود مقدم داشتند.
البته ملتی این چنین ایثارگر و فداکار شایسته است به سرعت پیشروی کند و در جهان، برتری و تقدم به دست آورد.(162)