تربیت
Tarbiat.Org

حکایات منبر « داستان‏های شیرین و حکایات خواندنی در محضر استاد سخن، زبان گویای اسلام مرحوم فلسفی رحمة الله علیه »
محمد رحمتی شهرضا

درخواست عفو قاتل‏

قال ابومحمد الحسن العسکری علیه‏السلام ان رجلا جاء الی علی بن الحسین علیه‏السلام برجل یزعم أنه قاتل أبیه فاعترف فأوجب علیه القصاص و سأله أن یعفو عنه لیعظم الله ثوابه فکأن نفسه لم تطب بذلک فقال علی بن الحسین علیه‏السلام للمدعی للدم الولی المستحق للقصاص ان کنت تذکر لهذا الرجل علیک فضلا فهب له هذه الجنایة و اغفر له هذا الذنب قال یا ابن رسول الله له علی حق و لکن لم یبلغ أن أعفو من قتل والدی قال فترید ماذا قال أرید القودفان أراد لحقه علی أن اصالحه علی الدیة صالحته و عفوت عنه فقال علی بن الحسین علیه‏السلام فماذا حقه علیک قال یابن رسول الله لقننی توحید الله و نبوة محمد رسول‏الله و امامة علی و الائمة علیهم السلام فقال علی بن الحسین علیه‏السلام فهذا لا یفی بدم أبیک و الله هذا یفی بدماء أهل الأرض؛(154)
حضرت امام حسن عسکری علیه‏السلام فرمود:
مردی حضور علی بن الحسین علیهماالسلام شرفیاب شد و شخصی را با خود آورده بود که گمان داشت او پدرش را کشته اشت. متهم در محضر امام به قتلی که مرتکب شده بود اعتراف نمود و با اقرار صریحش لزوم قانون قصاص تحقق یافت. اما از مشاهده وضع قاتل و اعترافش برای امام روشن شده بود که او آدم جنایت‏کاری نیست.
حضرت علیه‏السلام از فرزند مقتول که ولیّ خون بود، خواست که او را ببخشد تا مشمول اجر بزرگ باریتعالی واقع شود، اما دل جوان به این عفو راضی نبود.
امام علیه‏السلام فرمود: اگر به یاد می‏آوری که او بر تو حقی دارد، به احترام آن حق از او بگذر و آزادش نما!
عرض کرد: یابن رسول‏الله! او به من حقی دارد ولی ارزش آن حق به قدری نیست که از خون پدرم بگذرم.
حضرت علیه‏السلام فرمود: پس می‏خواهی چه کنی؟
گفت: می خواهم قصاص کنم. اما اگر او مایل باشد، حاضرم به احترام حقی که به من دارد، قتل او را با دیه صلح کنم و آزادش نمایم.
امام علیه‏السلام پرسید: حق او بر تو چیست؟
عرض کرد: او توحید خدا، نبوت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و امامت علی علیه‏السلام و دیگر ائمه را به من آموخت.
حضرت علیه‏السلام فرمود: آیا این‏ها که به تو یاد داده به قدر خون پدرت نمی‏ارزد؟ قسم به خدا آموخته‏های او به قدر خون تمام مردم روی زمین ارزش دارد.
قال بلی قال علی بن الحسین للقاتل أفتجعل لی ثواب تلقینک له حتی أبذل لک الدیة فتنجو بها من القتل قال یا ابن رسول‏الله انا محتاج الیها و أنت مستغن عنها فان ذنوبی عظیمة و ذنبی الی هذا المقتول أیضا بینی و بینه لا بینی و بین ولیه هذا قال علی بن الحسین علیه‏السلام فتستسلم للقتل أحب الیک من نزولک عن هذا التلقین قال بلی یابن رسول‏الله.(155)
امام سجاد علیه‏السلام به قاتل فرمود:
آیا حاضری ثواب آموزش توحید و نبوت و امامتی را که به این شخص آموخته‏ای به من واگذار نمایی تا دیه خون پدر او را بدهم و تو از قتل نجات پیدا کنی؟
عرض کرد: یابن رسول الله! من نیازمند آمرزش خود هستم و تو نیازی نداری چون گناهان من بزرگ است و گناهی که در قتل مرتکب شده‏ام، بین من و مقتول است نه بین من و این مرد که ولیّ خون است.
حضرت سجاد علیه‏السلام فرمود: پس در نظر تو تسلیم شدن برای قتل محبوبتر از این است که ثواب آموزشت را از دست دهی؟
آن مرد عرض کرد: بلی یابن رسول الله!
خلاصه امام سجاد علیه‏السلام با ولیّ خون سخنانی فرمود که سرانجام راضی شد قاتل را مورد عفو قرار دهد و از قتلش در گذرد.
از این روایت به خوبی روشن می‏شود که اگر کسی جنایتکار نیست و مرتکب قتل گردیده اما وجود او حیات جامعه را در خطر قرار نمی‏دهد، شایسته است خیرخواهان در نجات او همت گمارند و به پیروی از امام سجاد علیه‏السلام آنقدر کوشش کنند تا حیات انسانی را که بر اثر رویدادی مرتکب قتل گردیده و از عمل خود سخت پشیمان شده است، حفظ نمایند.(156)