قال ابومحمد الحسن العسکری علیهالسلام ان رجلا جاء الی علی بن الحسین علیهالسلام برجل یزعم أنه قاتل أبیه فاعترف فأوجب علیه القصاص و سأله أن یعفو عنه لیعظم الله ثوابه فکأن نفسه لم تطب بذلک فقال علی بن الحسین علیهالسلام للمدعی للدم الولی المستحق للقصاص ان کنت تذکر لهذا الرجل علیک فضلا فهب له هذه الجنایة و اغفر له هذا الذنب قال یا ابن رسول الله له علی حق و لکن لم یبلغ أن أعفو من قتل والدی قال فترید ماذا قال أرید القودفان أراد لحقه علی أن اصالحه علی الدیة صالحته و عفوت عنه فقال علی بن الحسین علیهالسلام فماذا حقه علیک قال یابن رسول الله لقننی توحید الله و نبوة محمد رسولالله و امامة علی و الائمة علیهم السلام فقال علی بن الحسین علیهالسلام فهذا لا یفی بدم أبیک و الله هذا یفی بدماء أهل الأرض؛(154)
حضرت امام حسن عسکری علیهالسلام فرمود:
مردی حضور علی بن الحسین علیهماالسلام شرفیاب شد و شخصی را با خود آورده بود که گمان داشت او پدرش را کشته اشت. متهم در محضر امام به قتلی که مرتکب شده بود اعتراف نمود و با اقرار صریحش لزوم قانون قصاص تحقق یافت. اما از مشاهده وضع قاتل و اعترافش برای امام روشن شده بود که او آدم جنایتکاری نیست.
حضرت علیهالسلام از فرزند مقتول که ولیّ خون بود، خواست که او را ببخشد تا مشمول اجر بزرگ باریتعالی واقع شود، اما دل جوان به این عفو راضی نبود.
امام علیهالسلام فرمود: اگر به یاد میآوری که او بر تو حقی دارد، به احترام آن حق از او بگذر و آزادش نما!
عرض کرد: یابن رسولالله! او به من حقی دارد ولی ارزش آن حق به قدری نیست که از خون پدرم بگذرم.
حضرت علیهالسلام فرمود: پس میخواهی چه کنی؟
گفت: می خواهم قصاص کنم. اما اگر او مایل باشد، حاضرم به احترام حقی که به من دارد، قتل او را با دیه صلح کنم و آزادش نمایم.
امام علیهالسلام پرسید: حق او بر تو چیست؟
عرض کرد: او توحید خدا، نبوت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و امامت علی علیهالسلام و دیگر ائمه را به من آموخت.
حضرت علیهالسلام فرمود: آیا اینها که به تو یاد داده به قدر خون پدرت نمیارزد؟ قسم به خدا آموختههای او به قدر خون تمام مردم روی زمین ارزش دارد.
قال بلی قال علی بن الحسین للقاتل أفتجعل لی ثواب تلقینک له حتی أبذل لک الدیة فتنجو بها من القتل قال یا ابن رسولالله انا محتاج الیها و أنت مستغن عنها فان ذنوبی عظیمة و ذنبی الی هذا المقتول أیضا بینی و بینه لا بینی و بین ولیه هذا قال علی بن الحسین علیهالسلام فتستسلم للقتل أحب الیک من نزولک عن هذا التلقین قال بلی یابن رسولالله.(155)
امام سجاد علیهالسلام به قاتل فرمود:
آیا حاضری ثواب آموزش توحید و نبوت و امامتی را که به این شخص آموختهای به من واگذار نمایی تا دیه خون پدر او را بدهم و تو از قتل نجات پیدا کنی؟
عرض کرد: یابن رسول الله! من نیازمند آمرزش خود هستم و تو نیازی نداری چون گناهان من بزرگ است و گناهی که در قتل مرتکب شدهام، بین من و مقتول است نه بین من و این مرد که ولیّ خون است.
حضرت سجاد علیهالسلام فرمود: پس در نظر تو تسلیم شدن برای قتل محبوبتر از این است که ثواب آموزشت را از دست دهی؟
آن مرد عرض کرد: بلی یابن رسول الله!
خلاصه امام سجاد علیهالسلام با ولیّ خون سخنانی فرمود که سرانجام راضی شد قاتل را مورد عفو قرار دهد و از قتلش در گذرد.
از این روایت به خوبی روشن میشود که اگر کسی جنایتکار نیست و مرتکب قتل گردیده اما وجود او حیات جامعه را در خطر قرار نمیدهد، شایسته است خیرخواهان در نجات او همت گمارند و به پیروی از امام سجاد علیهالسلام آنقدر کوشش کنند تا حیات انسانی را که بر اثر رویدادی مرتکب قتل گردیده و از عمل خود سخت پشیمان شده است، حفظ نمایند.(156)