یونس بن عمار از اصحاب امام صادق علیهالسلام بود. زمانی دچار بیماری برص شد و لکههای سفیدی بر صورتش آشکار گردید. این عارضه، او را به سختی ملول و آزرده ساخت. به علاوه بر اثر این عارضه کسانی دربارهاش سخنانی ناروا میگفتند و آن گفتهها قدر و منزلتش را در جامعه کاهش داد و نمیتوانست مانند گذشته در مجامع عمومی حضور یابد و با مردم سخن بگوید.
تصمیم گرفت حضور امام صصادق علیهالسلام برود و اوضاع و احوال خود را به عرض آن جناب برساند و چارهجویی کند. شرفیاب شد و توضیح داد که از طرفی گرفتار بیماری برص هستم و از طرف دیگر سخنان دردناک بعضی از اشخاص به شدت مرا رنج میدهد و سخت متأثرم.
امام علیهالسلام برای آن که روحیه او را تقویت کند و مشکل اجتماعیاش را حل نماید، به وی فرمود:
لقد کان مومن آل فرعون مکنّع الأصابع فکان یقول هکذا و یمدّ یدیه و یقول یا قوم اتبعوا المرسلین.(59)
دست مومن آلفرعون عیب مادرزادی داشت. انگشتانش خمیده و به هم چسبیده بود. اما موقع سخن گفتن، بدون احساس ضعف و انکسار، دست معیوب خود را به سوی مردم دراز میکرد و میفرمود:
ای مردم! از فرستادگان خدا پیروی کنید.
امام علیهالسلام با این بیان کوتاه هم جواب سخنان بیاساس مردم را میداد و هم خاطرنشان میکرد که ممکن است یک نفر انسان شریف و پاکدل که خدمتگزار دین خداست، به عارضهای مبتلا باشد، همانطور که مومن آلفرعون دچار بود و از طرف دیگر هم با نقل قضیه مومن آلفرعون روحیه یونس را تقویت میکرد و به وی میفهماند که به سبب عارضه لکههای صورت نباید از مردم کنارهگیری کنی و اطمینان و شخصیت خویش را از دست بدهی! و باید همچنان با شهمات، به انجام وظایف تبلیغی خود مشغول باشی، چنانکه مومن آلفرعون، دست معیوب خود را به سوی مردم دراز میکرد و آنان را به پیروی از انبیای الهی دعوت مینمود، یعنی همانطوری که نقص عضو انگشتان دست، اراده مومن آلفرعون را متزلزل نکرد و نتوانست شخصیت معنوی او را در هم بشکند، لکههای صورت نیز نباید، اراده شما را تضعیف کند و از انجام وظایف اجتماعی بازدارد.
بیان امام صادق علیهالسلام خاطر پریشان یونس بن عمار را آرام کرد و او را برای تجدید آمیزش با مردم و سازش با محیط، تقویت و تشویق نمود و به شخصت تزلزلیافتهاش قرار و استقرار بخشید.
آری! بیان نافذ مربیان بزرگ در جبران شکستهای روحی افراد و تقویت شخصیت و اراده آنان اثر بسیار درخشان دارد.(60)