و سید بن طاووس و اکثر متأخرین علما (رحمةاللَّه علیهم) این نوع را بهترین استخارات میدانند.
و در کتاب احتجاج منقول است که حمیری عریضه نوشت به خدمت حضرت صاحب (علیه السلام) و پرسید که اگر کسی در امری متردد شود میان کردن و نکردن و دو انگشتر بگیرد و بر یکی بنویسد بکن و بر دیگری مکن، پس هر دو را پنهان کند و چندین مرتبه طلب خیر خود را از حق تعالی بکند، پس یکی از آنها را بیرون آورد و به آن عمل کند آیا حکم استخاره دارد؟ حضرت در جواب نوشتند: که آنچه عالم اهل بیت (علیهم السلام) در باب استخاره مقرر فرموده نماز کردن و رقعهها نوشتن است، یعنی: چنان باید کرد(105).
مؤلف گوید: که این نوع از استخاره به چند طریق وارد شده:
اول: آن است که کلینی و شیخ طوسی و سید و دیگران (رضوان اللَّه علیهم) به سندهای معتبر از هارون بن خارجه روایت کردهاند که حضرت امام جعفر صادق (صلوات اللَّه علیه) فرمود: که هرگاه امری را اراده کنی شش رقعه کاغذ بگیر و در سه تای آنها بنویس بسم اللَّه الرحمن الرحیم خیرة من اللَّه العزیز الحکیم لفلان بن فلانه افعله و در سه رقعه دیگر بنویس بسم اللَّه الرحمن الرحیم خیرة من اللَّه العزیز الحکیم لفلان ابن فلانة لاتفعل پس آن رقعهها را در زیر مصلای خود بگذار و دو رکعت نماز بکن، و چون فارغ شوی برو به سجده و صد مرتبه بگو أستخیر اللَّهبرحمته خیرة فی عافیة پس درست بنشین و بگو اللّهمّ خرلی و اخترلی فی جمیع أموری فی یسر منک و عافیة
پس دست بزن و رقعهها را مشوش کن، یعنی: به یکدیگر مخلوط گردان و یک یک از آنها را بیرون آور و ملاحظه کن، اگر سه افعل پیاپی درآید پس بکن آن کار را که اراده کرده، و اگر سه لاتفعل پیاپی بیرون آید پس مکن آن کار، و اگر بعضی افعل و بعضی لاتفعل برآید تا پنج رقعه بیرون آور اگر افعل بیشتر است عمل کن و اگر لاتفعل بیشتر است ترک کن و احتیاج نیست به بیرون آوردن رقعه ششم(106).
مؤلف گوید: که به جای فلان بن فلانة در هر دو جا اسم خود و مادر خود را بنویسد.
و بدان که غسل در این روایت وارد نشده است، و بعضی از علما در این استخاره ذکر کردهاند به اعتبار این که در استخاره مطلقه که در محل خود ذکر کردیم واقع شده است و شاید بد نباشد، و ورود غسل در نمازهای حاجت نیز شاید مؤید تواند شد، و اگر قصد زیارت ائمه (علیهم السلام) نیز در آن غسل بکند شاید احوط باشد.
و ایضاً تعیین سوره در این نماز وارد نشده است، و بعضی سوره حشر و سوره رحمن را ذکر کردهاند، به اعتبار آن که در نوع دیگر استخاره وارد شده است و شاید بد نباشد، و اگر در هر رکعت سه مرتبه قل هواللَّه بخوانند چنانچه بعد از این مذکور میشود ایضاً بد نیست، و ظاهراً هر سوره که بخوانند خوب است.
و آنچه در روایت واقع شده است که اگر درهم درآید افعل و لاتفعل باید پنج تا بیرون آورند اشکالی ندارد، زیرا که در بعضی از صور احتیاج نمیشود به بیرون آوردن پنجم، مثل آن که اول یک لاتفعل درآید و بعد از آن سه افعل یا برعکس، یا آن که دو افعل برآید و یک لاتفعل و یک افعل یا برعکس، و دور نیست که مراد آن باشد که احتیاج به بیرون آوردن ششم هرگز نمیشود کواحتیاج به پنجم نیز در بعضی از شقوق نشود. و احتمال دارد که در همه صور پنجم را باید بیرون آورد تعبداً کو [که او] فائدهاش بر ما معلوم نباشد اما بعید است.
و ایضاً باید دانست که اگر مختلف بیرون آید و یکی بیشتر باشد از حدیث تفاوتی در خوبی و بدی در میان صور آن ظاهر نمیشود، و بعضی از علما به اعتبار زود بیرون آمدن هر یک یا توالی آنها تفاوت در مراتب خوبی و بدی قرار دادهاند، مثل آنکه سه افعل در چهار رقعه بیرون آید بهتر است از آن که در پنج رقعه بیرون آید، و همچنین لاتفعل در بدی، و اگر دو افعل بیرون بیاید پیاپی و یک لاتفعل و یک افعل بهتر است از آن که اول لاتفعل بیرون آید و بعد از آن سه افعل، و بر این قیاس سایر شقوق نیکی و بدی معلوم میشود.
دوم: آن است که سید (رضی اللَّه عنه) از طریق عامه از ابن مسعود روایت کرده است که او در استخاره این دعا را میخواند:
اللّهمّ انّک تعلم و لاأعلم و تقدر و لا أقدر و أنت علام الغیوب، اللّهمّ انّ علمک بما یکون کعلمک بما کان، اللّهمّ انّی قدعزمت علی کذا و کذا فان کان لی فیه خیرة للدین و الدّنیا و العاجل و الاجل فیسره و سهّله و وفّقنی له و وفّقه لی، و ان کان غیر ذلک فامنعنی منه کیف شئت
پس به سجده میرفت و صد و یک مرتبه میگفت: اللهمّ انّی أستخیرک برحمتک خیرة فی عافیة پس در سه رقعه مینوشت خیرة من اللَّه العزیز الحکیم لفلان بن فلان افعل علی اسم اللَّه و عونه و در سه رقعه دیگر مینوشت خیرة من اللَّه العزیز الحکیم لفلان بن فلان لاتفعل و الخیرة فیما یقضی اللَّه و در زیر سجاده میگذاشت و چون از نماز و دعا فارغ میشد یک یک از آنها را بیرون میآورد، و هر یک که بیشتر بیرونمی آمد به آن عمل میکرد(107).
مؤلف گوید: که به جای علی کذا و کذا حاجت خود را به عربی بگوید، و اگر نتواند بگوید علی الامر الّذی علمت و به جای فلان بن فلان اسم خود و پدرش را بنویسد در همه رقعهها. و این روایت اگر چه از طریق اهل سنت است اما مؤید روایت اول است، و عمل به روایت اول که از طریق شیعه است اولی است، و اگر این دعا را بخواند بد نیست.
سوم: آن است که باز سید (رحمه اللَّه) از طرق مخالفان نقل کرده است از جابربن عبداللَّه انصاری که از اکابر صحابه است گفت: که حضرت رسول خدا (صلی اللَّه علیه و آله) ما را تعلیم میکرد استخاره در امور را چناچه تعلیم مینمود به ما سورهای قرآن را، و میفرمود: که هرگاه احدی از شما اراده کاری بکند دو رکعت نماز بکند غیر نمازهای واجب، پس بگوید:
اللهمّ انّی أستخیرک بعلمک، و أستقدرک بقدرتک، و أسألک من فضلک العظیم، فانّک تقدرو لا أقدر و تعلم و لاأعلم و أنت علام الغیوب. اللهمّ ان کنت تعلم أنّ هذا الامر خیر لی فی دینی و معاشی و عاقبة أمری [فی عاجل أمری و آجله - خ ل ]فاقدره لی و یسره لی ثمّ بارک لی فیه، و ان کنت تعلم أنّ هذاالامر شرّ لی فی دینی [فی عاجل أمری و آجله - خ ل ]و معاشی و عاقبة أمری، فاصرفه عنّی و اصرفنی عنه، و اقدر لی الخیر حیث کان ثمّ رضّنی به.
پس سید گفته گفته است که بعضی از مشایخ ما (رحمم اللَّه) گفته است که چون این نماز را بکند و این دعا را بخواند شش رقعه از کاغذ قطع کند، و در سه تا افعل بنویسد، و در سه تا لاتفعل بنویسد، و به یکدیگر مخلوط گرداند و در میان آستین خود بگذارد، پس سه تا را یکی یکی بدر آورد، اگر همه افعل باشد آن کار را بکند با طیب خاطر، و اگر دو تا افعل باشد و یکی لاتفعل باکی نیست که آن را بکند اما پستتر است از شق اول، و اگر همه لاتفعل باشد نکند، و اگر دو تا لاتفعل باشد حذر کردن اولی است، و اکثر حکم کل دارد(108).
مترجم گوید: که از فحوای اصل حدیث ظاهر میشود که این نماز و دعا برای مطلق طلب خیر است بدون آن که عملی با آن باشد، و آن عملی که سید از بعض مشایخ نقل کرده است جزء آن نیست، و در روایت دیگر ندیدهام، پس بهتر آن است که به نحو اول به عمل آورند، و اگر خواهند این دعا را نیز بخوانند.
چهارم: آن است که باز سید (قدس سره) در فتح الابواب گفته است که به من رسیده است از بعضی علما در کیفیت استخاره که در سه رقعه بنویس بسم اللَّه الرحمن الرحیم خیرة من اللَّه العزیز الحکیم افعل ودر سه رقعه دیگر بنویس بسم اللَّه الرحمن الرحیم خیرة من اللَّه العزیز الحکیم لاتفعل و رقعهها را در زیر سجاده بگذارد و دو رکعت نماز بکن، و در هر رکعت بعد از سوره فاتحةالکتاب سه مرتبه سوره قل هواللَّه أحد بخوان.
پس سلام بگو و بگو اللهم انی استخیرک بعلمک تا آخر دعا که مذکور شد، پس به سجده برو و صد مرتبه بگو أستخیراللَّه العظیم پس سر از سجده بردار و پنج رقعه را بیرون آور اگر افعل سه تا باشد بکن که صلاح تو در آن است، و اگر لاتفعل سه تا باشد مکن که خیر تو در نکردن است انشاءاللَّه(109).
پنجم: آن است که باز سید (رضی اللَّه عنه) از شیخ ابوالفتح کراچکی (رحمةاللَّه علیه) نقل کرده است، و او به سند خود از هارون بن حماد روایت کرده است، که حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: که هرگاه امری را اراده کنی شش رقعه بگیر و بر سه رقعه بنویس بسم اللَّه الرحمن الرحیم خیرة من اللَّه العزیز الحکیم و به روایت دیگر العلیّ الکریم لفلان بن فلان افعل کذا انشاءاللَّه و نام خود را و پدر خود را و آن کاری که میخواهی بکنی بنویس، و در سه رقعه دیگر بسم اللَّه الرحمن الرحیم خیرة من اللَّه العزیز الحکیم لفلان بن فلان لاتفعل کذا انشاء اللَّه و چهار رکعت نماز کن، و در هر رکعت پنجاه مرتبه سوره قل هو اللَّه احد، و سه مرتبه سوره انا أنزلناه فی لیلة القدر یعنی بعد از سوره حمد، و رقعهها را در زیر سجاده خود بگذار، پس این دعا را بخوان:
بقدرتک تعلم و لاأعلم، و تقدر و لا أقدر، و أنت علام الغیوب. اللّهمّ بک فلا شیء أعظم منک، صلّ علی آدم صفوتک،و محمد خیرتک و أهل بیته الطاهرین، و من بینهم من نبیّ و صدّیق و شهید و عبد صالح و ولیّ مخلص و ملائکتک أجمعین، و ان کان ما عزمت علیه من الدخول فی سفری الی بلد کذا و کذا خیرة لی فی البدء و العاقبة و رزق تیسّر لی منه، فسهله و لاتعسّره و خرلی فیه، و ان کان غیره فاصرفه عنّی و بدّلنی منه بما هو خیر منه، فسهّله و لاتعسره و خرلی فیه، و ان کان غیره فاصرفه عنّی و بدّلنی منه بما هو خیر منه، برحمتک یا أرحم الراحمین پس هفتاد مرتبه بگو خیرة من اللَّه العلیّ الکریم پس به سجده برو و رو را بر خاک بگذار و حاجت خود را از خدا بطلب.
و در روایت دیگر وارد شده است که بعد از آن رقعهها را بیرون آور بنحوی که در روایت اول مذکور شد(110).
مؤلف گوید: که این دعا در خصوص اراده سفر است، و اگر اراده امر دیگر داشته باشد باید که به جای من الدخول فی سفری الی بلد کذا و کذا آن حاجت را ذکر کند، و اگر اراده سفر باشد به جای الی بلد کذا و کذا، آن سفر و آن شهری را که اراده دارد ذکر کند، و بر هر تقدیر عمل به روایت اول بهتر است، و اگر خواهد این دعا را نیز اضافه کند.
و سید بن باقی (رحمه اللَّه) در مصباحش گفته است: که در دست آن کس که استخاره میکند انگشتر عقیقی بوده باشد که در آن نام محمد و علی نقش کرده باشند و به دست راست رقعهها را بدر آورد.
و بدان که سید بن طاووس (رضی اللَّه عنه) چون این استخاره را بهترین استخارات میداند و مدارش بر عمل بر این استخاره بوده است چند امر غریب از تجربه این استخاره نقل کرده است:
اول: آن که بعضی از ارباب مناصب دنیویّه مرا طلبید و من در جانب غربی بغداد بودم و بیست و دو روز در آنجا ماندم، و هر روز استخاره کردم که او را ملاقات کنم و همه استخارهها یا سه لاتفعل متوالی میآمد یا در چهار رقعه سه لاتفعل آمد، و ظاهر شد که خیر من در ندیدن او بوده است، و چنین اتفاقی نمیباشد مگر از جانب خداوندی که عالم الخفیات است(111).
دوم: آن که در ایامی که در دارالسلام بغداد اقامت داشتم وارد شهر حله شدم، و بعضی از ارقاب من تکلیف نمود مرا که بدیدن یکی از حکّام حلّه بروم، و چنان اتفاق افتاد که یک ماه در حله ماندم و هر روز که اراده ملاقات او میکردم در اول آن روز و آخر آن روز استخاره میکردم برای دیدن او، و در همه استخارات سه لاتفعل میآمد، تا آن که پنجاه استخاره در عرض آن مدت کردم و در همه لاتفعل بیرون آمد، و معلوم شد که خیر من در آن بوده، و عقل باور میکند این را که پنجاه استخاره کسی برای یک مطلب بکند و بر سبیل اتفاق بدون اراده قادر علی الاطلاق همه بد بیاید(112).
سوم: آن که تا حالت تحریر این رساله پنجاه و سه سال از عمر من گذشته است، و تا حقیقت استخاره بر من ظاهر شده است پیوسته در امور خود استخاره کردهام، و در همه آنها خیر خود را در آن یافتهام که استخاره مرا به آن دلالت کرده است، و همیشه سعادت دنیا و عقبای خود را در آن یافتهام (113).
مؤلف گوید: که فقیر نیز در انواع استخارات تجربه هایی بسیار کردهام، و از جمعی از برادران و صلحای خویشان و آشنایان خود، امور غریبه در این باب شنیدهام، خصوصاً این استخاره و استخاره به مصحف مجید، و اللَّه الموفق.