عروج انسانها به بالاترین مراتب انسانیت، و سقوط آنان به پایینترین درجات، یکی از جنبههای بااهمیت واقعه کربلاست. در حماسه عاشورا با گروه ممتازی از انسانها مواجه میشویم که نمونه آنان در تاریخ کمتر میتوان یافت. هر فرد این گروه از لحاظ شرافت، انسانیت، کمال، شجاعت، شهامت، فداکاری و سایر خصلتهای پسندیده در والاترین مقام ایستاده است.
محور این گروه بیمثال، شخصیت بیمانند امام حسین علیه السلام است و برادران، فرزندان، یاران، حواریین و دوستان خاص آن حضرت پیرامون این وجود شریف گرد آمدهاند.
هر انسانی، مسلمان یا غیر مسلمان، با شنیدن ویژگیها و سرگذشت این گروه، بیاختیار به آنان عشق میورزد و دلباخته ایشان میشود. از این روی، بسیارند کسانی که از سایر ادیان و مذاهب، شیفته حضرت سیدالشهدا علیه السلام میشوند. از جمله بعضی زرتشتیان در ایام محرم عزاداری میکنند و با شنیدن نام مبارک امام حسین علیه السلام، نشانههای تأثر در چهرههایشان نمایان میگردد. حتی بتپرستان، در سرزمین هندوستان، به سرور شهیدان علیه السلام مهر میورزند و در روزهای تاسوعا و عاشورا، هندوان بتپرست آتش روشن میکنند و به یاد امام حسین علیه السلام با پای برهنه وارد آتش میشوند.
وجدان آدمی اقتضا میکند که در پیشگاه چنین انسانهای بلندمرتبهای خضوع کند و در برابر بزگواری آنان سر تعظیم فرود آورد، و از همین روست که حتی کافران به این جوانمردان مهر میورزند.
در مقابل این گروه، عدهای قرار دارند که به سختی میتوان، در تاریخ بشر کسانی به پلیدی، سنگدلی، ناجوانمردی، و درندهخویی آنها سراغ داد. اما چگونه ممکن است بعضی از انسانها به آن مرتبه خوبی و کمال برسند و بعض دیگر تا این حد پلید و پست باشند؟ البته این سؤال تنها درباره واقعه کربلا مطرح نیست، و این دو گروه همواره در طول تاریخ و حتی در حال حاضر بودهاند. از این روی کسانی برای پاسخ به این سؤال کوشیدهاند به شیوه علمی توضیح دهند که علت تعالی و سقوط انسان چیست و چگونه بعضی از انسانها به سوی رشد و تعالی گام برداشتهاند و صفات والای انسانی در آنان ظهور یافته است، و در مقابل عدهای به نازلترین درجات سقوط میکنند؟
واقعه کربلا مسئلهای شخصی و مربوط به چند فرد خاص نیست؛ بلکه پدیده عظیم اجتماعیای است که بر جامعه آن روز تأثیر گذاشت و بعد از گذشت نزدیک به هزار و چهار صد سال هنوز هم در جامعههای مسلماننشین تأثیر خود را از دست نداده است. بر این اساس، عدهای در صدد برآمدهاند که واقعه کربلا را - به منزله حرکتی گروهی و جریانی تاریخی - از منظری جامعهشناختی تحلیل و بررسی کنند.
از سوی دیگر، بحث درباره علل و چگونگی تعالی و ترقی انسان در معنویات و کمالات انسانی، و همچنین سقوط و انحطاط در رذایل، در حوزه علم روانشناسی است، و در آن، خصوصیات روانی افراد و عوامل شکلگیری شخصیتی با این ویژگیها، بازکاوی میشود.